فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خجالت هم خوب چیزی است!!
🔹یعنی من اگر جای برخی مسئولین اقتصادی بودم از خجالت چاله ای می کندم و می رفتم توی زمین که چرا باید کار به جایی برسد تا امام جامعه درباره مواردی چنین واضح و اظهرمن الشمس موضع گیری کنند!
🔹آقایان مسئول، چاله پیشکش، به #مطالبه رهبری عمل کنید. یعنی هم جلوی این شامورتی بازی شرکت های بزرگ را بگیرید و هم به جولان کانال های تلگرامی دلاری پایان دهید ...
#مهارتورم_رشدتولید
#رمضان
✍ "قاسم اکبری"
فلیضربن بخمرهنَّ علی جیوبهن ...
امروز غرب، اقامۀ بیحجابی میکند. «اقامه» یعنی کاری کنند که بدیها بشود شرافت و خوبیها بشود حقارت.
«در ایران در دو دوره با حجاب مبارزه شده: یکی در دوره رضاخان که به زور، چادر از سر مردم کشیدند که خیلی از بانوان متدیّن سالها از خانه بیرون نیامدند. اما در دوره دوم راه دیگری رفتند و به جای اینکه ماجرای مسجد گوهرشاد راه بیندازند و مردم را بکشند، آمدند و بستر اقامه بیحجابی و بیعفتی را درست کردند؛ یک شرایطی را درست کردند که دانشجو در همین دانشگاه تهران، با چادر مشکی میرفت، اما از آن طرف با حجابِ کم بیرون میآمد. چرا؟ چون یک بستری درست کرده بودند که چادر، علامت عقبافتادگی و موجب حقارت بود؛ کسی که چادر سرش میکرد احساس میکرد تحقیر میشود و آن که بیحجاب میآمد احساس میکرد شرافت دارد. این میشود اقامه. اقامه یعنی این که یک کاری بکنند که بدیها بشود شرافت و خوبیها هم بشود حقارت».
#استاد_میرباقری
34.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️لحظهی شهادت بیسیمچی
لحظاتی نفس گیر در عملیات رمضان[تیر ماه ۱۳۶۱] و حضور فرماندهان ارشد جنگ در خط مقدم.
🔻آخرین کلمات رزمندهی بیسیمچی:
«خدایا یه جوونی داشتیم در راه تو آمدیم که بدیم
این جوون ناقابل را قبول کن از ما ....
مادر مقابل امام حسین صفریم!»
گرفته شده از:
✅@shohadayeiran57
#شیعیانمدیونخونکیستند
زلال وحی: اجابت دعای بندگان(5)
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (بقره/186)
«و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.»
سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمىشود؟
در اصول كافى مىخوانيم: كسى كه غذاى حرام بخورد، يا امر به معروف ونهى از منكر نكند ويا از سر غفلت وبىاعتنايى دعا كند، دعايش مستجاب نمىگردد.
معناى دعا، ترك كسب وكار نيست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حديث مىخوانيم: دعاى بيكار مستجاب نمىشود.
شايد قرار گرفتن آيهى دعا در ميان آيات روزه به خاطر تناسب بيشترى است كه ماه خدا با دعا دارد. (منبع: تفسير نور)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اظهارات مقامات رسمی جمهوری آذربایجان علیه ایران ساعت به ساعت در حال افزایش است.
ضیافت عسگراف نماینده پارلمان جمهوری آذربایجان: ایران به هیچوجه نمیتواند استقلال آذربایجان را هضم کند. ما از زمان استقلال دولتمان، چنین اتفاقاتی از سوی ایران دیدهایم. (اشاره به قصد ترور فاضل مصطفی)
وی افزود: من به خاطرتان میآورم سفارش قتل مرحوم ضیا بنیاداف از ایران رسیده بود! بعد یک ژورنالیست به اسم رافق تقی داشتیم که قتل او نیز از سوی ایران رسیده بود.
وستانیوز(فراخط)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 موعظه ای نافذ از استاد #شهید_مطهری
⚠️عمرمان رفت ...
✨بسیار شنیدنی
🔴تبلیغات شهری در امریکا:
🔹حقوق ماهانه و بیمه درمانی برای داوطلبان جنگ در اوکراین
دو نکته:
🔹 حالا فهمیدید چرا میگفتن مدافعین حرم برای پول میرن؟ چون خودشون فقط مردم رو با این چیزا ترغیب میکنن، احساس میکنن واسه طرفداراشون باورپذیر تره
🔹 آمریکا هزینه افول خودش رو با اتیش کشیدن کشورهای دیگه کمتر میکنه؛ اونه که مقصر اصلی اتیش کشیده شدن اوکراینه!
🔴 #بیداری_ملت
✍جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟
اصحاب: بلی یا رسول الله!
👈فرمود:
✨1- کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید.
✨2-دزدترین انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود.
✨3-بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند.
✨4- ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد.
✨ 5-و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد.
📚داستان های بحارالانوار جلد 9
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
السلام علیک یا امین الله فی ارضه و حجته علی
عباده؛
یا ابامحمد یا حسن ابن علی ایها المجتبی یابن رسول الله یاحجت الله علی خلقه یاسیدنا ومولینا،اناتوجهنا وتوسلنا بک الی الله ...
فقط یک سحر مانده، تا رمضان،
قرص قمرش را رونمايي کند.
نیمی از ماه را در انتظار تجلی "کرامتت"، لحظه شماری کرده ايم.
و تنها...
یک سحر، تا پایان انتظار مان،
باقی مانده است...
چه سِّری است ، خداوندگارم...؟
که درست در همان ثانیه ای که قرص رمضان، کامل میشود،
زمین آیینه #کرامت تو را رو میکند؟
سفره داری، خصلت رمضان است...
و تو همه این سفره داری ات،را
یکجا در سینه پسر فاطمه،
جای داده ای!
مگر ميشود،
مولود نیمه رمضان بود،
پسر ابرمرد آسمان،
و شیرزن زمین،
بود،امــــا...
#کریم_ترین انسان زمین نبود...؟
به نگاه پر از رحيميت تو قسم؛
من یقین دارم...؛
روبروی نام "کریم "ات آیینه گرفته ای...تا مجتبی را برای اهل زمین،
خلق کرده ای.
قنوت چهاردهم سجاده عاشقی ام؛
اوج می گیرد به نام نامی کرامتت...
سهمی از کرامتت را ؛
در وجود من نیز، جای میدهی؟
این سحر...
آنقدر.. تو را تکرار میکنم... ؛
تا آیینه داری نام "کریم" ات را،
به قلب من نیز،
هدیه کنی...
آیا میشود، مرا به خودت شبیه کنی؟
یا کَریمُ.....یا کَریمُ....یا کَریم....
#أنا_سائِلُ_الَّذی_أَعطَيتَ
#وهو_الكريم_ابن_الكريم_وأخُّ_الامام
#ماه_عاشقی_خدا
نام معجون : #شیربادام
🍶مواد لازم:
بادام : ۱۴ عدد
آب جوشیده : دو لیوان
عسل : دو قاشق
گلاب : به مقدار لازم
❗️برای تعداد: ١ تا ٢نفر
🔥❄️طبع این معجون :معتدل و همه میتونند مصرف کنند.
💪خواص:
خواصش از شیر بیشتره اما ضررهای لبنیات مانند سردی رو نداره و برای همه عالیه و کمبود ویتامین ها و فلزات و مواد معدنی بدن رو جبران میکنه ، بادام در کنار انجیر، از بهترین جایگزین های قرص کلسیم هست.
مفید برای گلو و صدا
🔶طرز تهیه:
🔹روزانه ۱۴ عدد بادام شیرین درختی را شکسته مغز آنها را ابتدا در آب جوش ریخته پوسته قهوه ای را کنده و مغز ها رو درآسیاب ریخته تا له بشود.(میتوان مرحله ی آسیاب کردن را هم انجام نداد.)
🔹سپس با دو قاشق عسل و مقداری گلاب ودو لیوان آب جوشیده ی ولرم شده وپودر بادام ها در مخلوط کن ریخته و پس از مخلوط شدن کامل که به رنگ سفید مانند شیر کمی پر رنگ تر درمیاد و آماده مصرف میگردد .
🔹بادام در کنار انجیر، از بهترین جایگزین های قرص کلسیم هست
✨﷽✨
#پندانه
✍پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم، غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن، بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت. وزیر گفت: قربان چون او عضو گروه 99 نیست بدان جهت شاد است. پادشاه پرسید: گروه 99 دیگر چیست؟
وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با 99 سکه طلا جلوی خانه وی قرار دهید. و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکهها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، 99 سکه؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا 100 سکه نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پسانداز کند. او از صبح تا شب سخت کار میکرد و دیگر خوشحال نبود. وزیر که با پادشاه او را زیر نظر داشتند، گفت: قربان او اکنون عضو گروه 99 است و اعضای این گروه کسانی هستند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند.
🔰 خوشبختی در سه جمله است:
🌿 تجربه از دیروز،
🌿استفاده از امروز،
🌿 امید به فردا.
🔰ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه میکنیم:
🔻حسرت دیروز،
🔻اتلاف امروز،
🔻ترس از فردا.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وادادگی خاندان پهلوی در مقابل غرب همچنان ادامه دارد: از بین بردن انرژی صلح آمیز هستهای برای خوشامد و اعتماد سازی با رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب منطقه!
❌ ربع پهلوی همانند پدرش نقش یک دستنشانده غرب را به خوبی ایفا میکند به طوری که برای خوشامد و اعتماد سازی با رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب منطقه خواهان از بین رفتن انرژی هستهای حتی از نوع صلحآمیز ایران است!!
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شعبان
🇮🇷 اتحادیه عماریون
🔺همدلی
🔻انقلابی گری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عملی که در ماه رمضان جواز عبور از صراط
#استادفرحزاد
✳️
زلال وحی: اجابت دعای بندگان(6)
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (بقره/186)
«و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.»
سؤال: با اينكه كارهاى خداوند قانونمند و براساس عوامل و سنّتهاى ثابت است، پس دعا چه نقشى دارد؟
پاسخ: همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزهاش غير از انسان در وطن است، انسان دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفيّت انسان را براى دريافت الطاف الهى بيشتر مىكند. همانگونه كه توسل و زيارت اولياى خدا، شرايط انسان را عوض مىكند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دريافت محبّتش بيش از آن خواهد بود كه تنها برود. بنابراين دعا، زيارت و توسل، سبب تغيير شرايط است، نه برهمزدن سنّتهاى قطعى الهى. درباره نزديكى خدا به انسان، فيض كاشانى قدس سره مىگويد:
گفتم كه روى خوبت، از ما چرا نهان است * گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عيان است
گفتم فراق تا كى، گفتا كه تا تو هستى * گفتم نفس همين است، گفتا سخن همان است
حضرت #امام_حسن_بن_علی المجتبی (علیه السلام) #دومین_امام شیعیان جهان و سبط اکبر رسول مکرم اسلام حضرت خاتم الانبیاء (ص) است.
پدر بزرگوارشان #حضرت_امیرالمؤمنین و امام المتقین علی ابن ابی طالب (ع) و مادر ارجمندشان حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر خدا (ص) و مهتر زنان دو عالم میباشد.
ولادت و نامگذاری
امام حسن (ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری قمری در مدینه منوره متولد شدند که مادر گرامیشان حضرت زهرای اطهر (س) در آن زمان، دوازدهمین بهار زندگى بابرکت خویش را پشت سر نهاده بود.
ایشان نخستین پسری بود که خداوند متعال به خانواده امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) عنایت فرمودند.
در آستانه طلوع فرزند دلبند فاطمه زهرا (س)، سفری براى پیامبر گرامى اسلام (ص) پیش آمد. آن حضرت (ص) براى خداحافظی به خانه علی (ع) و فاطمه (س) رفت و ضمن سخنانى، به سفارش هاى لازم در مورد مولود مبارکى پرداختند که به زودى جهان را به نور وجود بافضیلت و شریفش، نورباران و عطرآگین خواهد ساخت، و از جمله توصیه فرمودند که او را پس از ولادت در پوشش زرد رنگ قرار ندهند.
پس از رفتن پیامبر اکرم (ص)، نخستین فرزند خانه نور، در روز باشکوهى (۱۵ رمضان سال سوم هجرى) متولد گردید. اسماء بنت عمیس به همراه بانوان دیگرى، در لحظه ولادت باسعادت حضرت امام حسن مجتبى (ع) در آنجا حضور داشتند. آنان، مولود مبارک را بی آن که از توصیه پیامبر گرامى اسلام (ص) آگاه باشند، در پارچه زیبا و تمیز زرد رنگی قرار دادند.
رسول مکرم اسلام (ص) پس از بازگشت از سفر، به دیدار فاطمه زهرا (س) شتافت.
وقتی رسول خدا (ص) تشریف آورد، به بانوان حاضر فرمود: فرزندم را بیاورید. پس نوزاد را به آن حضرت (ص) تقدیم داشتند. او را در آغوش گرفت و فرمود: مگر فراموش کردید که از شما خواستم او را پس از ولادت، در پوشش زرد قرار ندهید؟ سپس آن پوشش را از این مولود مبارک برگرفت و پوشش سپیدى بر او افکند و رو به امیرمؤمنان علی (ع) نمود و پرسید: چه نامی برایش برگزیده اید؟ امام علی (ع) فرمود: ما هرگز در گزینش نام فرزندمان بر شما پیشى نمیگیریم. (فاطمه (س) هم پیش از آن به پدر گرانمایه نوزاد و همسر گرامی خود، امام علی (ع) پیشنهاد کرده بود که نامى برای این نورسیده در نظر بگیرد، اما حضرت علی (ع) ضمن احترام به دخت پیامبر (ص)، فرموده بود که در مورد نامگذارى این نوزاد عزیز، بر رسول خدا (ص) و بر پیشواى بزرگ توحید، پیشى و سبقت نخواهد گرفت.)
پیامبر گرامى (ص) نیز فرمود: من هم بر پروردگار بزرگ خویش پیشى نمیگیرم.
در این لحظات، خداوند تبارک و تعالى به جبرئیل فرشته وحى فرمود: «براى بنده محبوب و پیامبر برگزیده ام، فرزندی متولد شده، از این روی به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوى و به وى بگو؛ به راستى که على نزد تو به منزله هارون است برای موسى، پس نام فرزند هارون را برای او برگزین.»
جبرئیل فرود آمد و مراتب تبریک و تهنیت پروردگار هستى را به پیامبر خدا (ص) رسانید و گفت: «اى پیامبر خدا! پروردگارت دستور داده است که این مولود مبارک را به نام فرزند هارون نامگذارى کنید» رسول خدا (ص) پرسیدند: «نام پسر هارون چه بود؟»، فرشته وحى گفت: «او شَبَر نام داشت»، پیامبر (ص) فرمود: «من به زبان عربى سخن میگویم»، جبرئیل گفت: «نامش را حسن بگذار» لذا پیامبر اکرم (ص) در گوش راست آن پاره ماه و نوزاد گرانقدر، اذان و در گوش چپش، اقامه خواند و نام مبارک را «حسن» نهاد.
سپس (در برخى از روایات در روز هفتم) براى این نوزاد نورانی، دو رأس قوچ کبود رنگ را قربانی (عقیقه) فرمود: و ران یکى از آنها را همراه یک دینار به قابله داد. سر مبارک نوزاد را تراشید و هم وزن موی سرش ـ که یک درم و چیزی افزون بود ـ نقره به عنوان صدقه به فقرا، مستمندان و بینوایان داد. پیامبر اکرم (ص) سپس سر نورانى این نوزاد را به ماده خوشبو و عطرآگینى که از زعفران و چیزهایى مشابه ترکیب شده بود، معطر فرمود. سرانجام این نوزاد عزیز را بوسه باران کرد و مورد مهر وصف ناپذیر خویش قرار داد.
پیامبر اکرم (ص)، کنیه امام حسن (ع) را هم از شدت علاقه به ایشان، «ابو محمد» نهاد و این تنها کنیه اوست. القاب امام حسن (ع) هم سبط، سید، زکی و مجتبی است که «مجتبی» معروفتر میباشد. ضمناً امام حسن مجتبی (ع) به «کریم اهل بیت (ع)» نیز شهرت دارد.
پیامبر اکرم (ص) به امام حسن (ع) و برادرش امام حسین (ع) علاقه خاصی داشت و بارها میفرمود: «حسن و حسین فرزندان منند.»
تا پیغمبر اسلام (ص) در حیات مبارک بودند، امام حسن (ع) و برادرش حسین (ع) در کنار آن حضرت (ص) جای داشتند، گاهی آنان را بر دوش خود سوار میفرمودند، میبوسیدند و میبوییدند.
امام حسن (ع) حدود بیش از ۷ سال، زمان جد بزرگوار خود را درک و در آغوش مهر آن حضرت (ص) به سر برد و پس از رحلت پیامبر (ص) که با شهادت مادر گرامیش حضرت فاطمه زهرا (س) دو یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت، تحت تربیت پدر ⬅️ص۱
ادامه ص۱⬅️ پدر بزرگوار خود امام علی (ع) قرار گرفت.
آغاز امامت ۱۰ ساله امام دوم شیعیان (ع)
آن حضرت (ع) در سن ۲۷ سالگی و پس از حادثه دهشتناک ضربت خوردن پدر ارجمند خود امام علی (ع) در مسجد کوفه و شهادت ایشان در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری قمری، به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت (ع) به مقام امامت رسید.
مدت امامت آن حضرت (ع) ۱۰ سال به طول انجامید و نزدیک به ۶ ماه هم به اداره امور مسلمین پرداخت. در این مدت معاویه که دشمن سرسخت امام علی (ع) و خاندان آن امام همام (ع) بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهی عثمان و در آخر آشکارا به طلب خلافت) جنگیده بود، به عراق مقر خلافت امام حسن (ع) لشکر کشید و جنگ را آغاز کرد.
پس از شهادت امام علی (ع) و سخنرانی امام حسن (ع) در مسجد کوفه، همه مردم کوفه، مدائن، عراق، حجاز و یمن، با شوق و رغبت با ایشان بیعت کردند، جز معاویه که خواست از راهی دیگر برود و با آن حضرت (ع) همان رفتاری را پیش گیرد که با پدرش امام علی (ع) در پیش گرفته بود.
توطئههای پنهانی علیه امام حسن مجتبی (ع)
دوره کوتاه مدت خلافت آن حضرت (ع) مانند دوران خلافت پدرش امام علی (ع)، آکنده از فعالیت منافقان، خیانت کاران و جاسوسان (به حد اعلای خود) بود که مانع از پیروزی قاطع امام (ع) گردید.
از طرفی معاویه به مقابله با امام حسن (ع) برخاسته بود و از سوی دیگر در پی جنگهای سه گانه امام علی (ع) و به شهادت رسیدن بیشترین یاران باوفای اهل بیت (ع) مانند مالک اشتر و محمد بن ابی بکر، اوضاع برای سپاه اسلام بسیار دشوار شده بود.
روش زندگی و حکومت امام حسن مجتبی (ع) که شرایط رهبری را در خود جمع داشت، در دوران اقامتش در کوفه، او را قبله نظر، محبوب دلها و مایه امید کسان ساخته بود. امام (ع) کارها را نظم داد و والیانی برای شهرها تعیین فرمود و انتظام امور را به دست گرفت، اما زمانی نگذشت که عده زیادی از افراد، چون امام حسن (ع) را مانند پدرش در اجرای عدالت و احکام و حدود اسلامی قاطع دیدند، به توطئههای پنهانی دست زدند و حتی در نهان به معاویه نامه نوشتند و او را به حرکت به سوی کوفه تحریک و ضمانت کردند که هر گاه سپاه او به اردوگاه حسن بن علی (ع) نزدیک شود، آن حضرت (ع) را دست بسته تسلیم او میکنند یا ناگهان ایشان را به شهادت میرسانند.
خوارج نیز به خاطر وحدت نظری که در دشمنی با حکومت آل علی (ع) داشتند، در این توطئهها با آنان همکاری کردند.
در برابر این عده منافق، شیعیان علی (ع) و جمعی از مهاجرین و انصار بودند که به کوفه آمده و در آنجا سکونت اختیار کرده بودند. این بزرگمردان مراتب اخلاص و صمیمیت خود را در همه مراحل همراهی با امام (ع) ثابت نمودند. امام حسن (ع) وقتی طغیان و عصیان معاویه را در برابر خود دید، با نامههایی او را به اطاعت و عدم توطئه و خونریزی فرا خواند، ولی معاویه در جواب آن حضرت (ع) تنها به این امر استدلال میکرد که من در حکومت، از تو با سابقهتر و در این امر آزمودهتر و به سال از تو بزرگترم!
معاویه گاهی در نامههای خود با اقرار به شایستگی امام حسن (ع) مینوشت: «پس از من، خلافت از آن توست. زیرا تو از هر کس بدان سزاوارتری.» و آخرین جوابی که به فرستادگان امام حسن (ع) داد این بود که: «برگردید، میان ما و شما به جز شمشیر نیست.» و بدین ترتیب دشمنی، سرکشی، توطئههای زهرآگین و گردن کشی علیه کریم آل طه (ع) از طرف معاویه آغاز شد.
اعلام جهاد برای پاسخ به ستیزه جویی معاویه با ایجاد روح اخلال گری و نفاق، خریداری وجدانهای پست، پراکندن انواع دروغ و انتشار روحیه یأس در مردم سست ایمان در مواقع مناسب، اوضاع را به نفع خود سوق میداد و از سوی دیگر همه سپاهیانش را به بسیج عمومی فراخواند.
مجموع نیروهای نظامی عراق را ۳۵۰ هزار نفر نوشتهاند.
امام حسن (ع) هم تصمیم خود برای پاسخ به ستیزه جویی معاویه را دنبال و رسماً اعلام جهاد فرمود. اگر در لشکر معاویه، کسانی بودند که به طمع زر آمده و مزدور دستگاه حکومت شام بودند، اما در لشکر امام حسن مجتبی (ع)، چهرههای تابناک شیعیانی مانند حجر بن عدی، ابو ایوب انصاری و عدی بن حاتم دیده میشد که به تعبیر امام حسن (ع)؛ یک تن از آنان، افزون از یک لشکر بود.
اما در برابر این بزرگان، افراد سست عنصری نیز بودند که جنگ را با گریز جواب میدادند، در نفاق افکنی توانایی داشتند و فریفته زر و زیور دنیا میشدند. امام حسن (ع) از آغاز این ناهماهنگی بیمناک بود.
توطئههای معاویه و خیانت برخی از یاران امام حسن (ع)
اگر خیانت برخی از یاران و لشکریان امام مجتبی (ع) نبود، معاویه هرگز فرصت پیدا نمیکرد که به اهداف شوم و ضد اسلامی خود برسد. چرا که این اقدامات نه تنها جلوی معاویه را نگرفت، بلکه او را در رسیدن به اهداف شومش تحریص کرد.
امام حسن (ع) با وجود تمام این شرایط، تصمیم نهایی برای جنگ با معاویه را در سخنرانی خود در مسجد کوفه اعلام و سپاهیان⬅️ص۲
ادامه ص۲⬅️ را برای عزیمت به سوی نخیله فراخوان فرمود.
اما مردم کوفه آن قدر در رفتن به جنگ سستی کردند تا اینکه عدی بن حاتم که پیرمردی بود، به عنوان نخستین نفر به پا خواست و جملاتی به کوفیان گفت و به تنهایی و به اطاعت از فراخوان و فرمان امام (ع)، پای در رکاب نهاد و عازم نخیله شد و به دنبال او، عدهای دیگر به راه افتادند.
امام حسن مجتبی (ع) پس از فراخوان نبرد بر علیه شامیان، متوجه دو جاسوس از سوی معاویه در کوفه و بصره شد که پس از شناسایی آنان، دستور قتلشان را صادر کرد و به دنبال آن در نامهای به معاویه، این چنین نوشت: «... گویا خواهان جنگ هستی، به زودی آن را دیدار خواهی کرد، پس چشم به راه باش.»
اما برنامه معاویه به طور دیگری طراحی شده بود. گرچه در ظاهر او نیز سپاهی فراهم ساخته و به سوی کوفه حرکت کرده بود. ولی نقشه معاویه آن بود که حضرت امام حسن (ع) را مخفیانه به شهادت برساند و بدون دردسر به هدف شوم خود برسد، به همین منظور چهار نفر از منافقان (به نامهای عمرو بن حریث، اشعث بن قیس، حجر بن الحارث و شبث ربعی) را اغوا و جداگانه به این کار مأمور نمود.
امام حسن (ع) خیلی زود از این توطئه آگاه شد و در زیر لباسهای خود زره پوشید. یکی از این منافقین، امام (ع) را در موقع نماز هدف قرار داد، اما به دلیل جلوگیری زره از نفوذ تیر در بدن امام (ع)، نتوانست کاری از پیش ببرد.
طرح دیگر معاویه هم استفاده از شگردی بود که در صفین او را به پیروزی رساند. به همین منظور سعی کامل نمود تا در میان یاران و سپاهیان امام (ع) نفوذ کند.
امام مجتبی (ع)، عبیدالله بن عباس را که از خویشان امام (ع) و از نخستین افرادی بود که مردم را به بیعت با ایشان تشویق کرد، با ۱۲ هزار نفر به مسکن که شمالیترین نقطه در عراق هاشمی بود، اعزام فرمود. اما وسوسههای معاویه او را تحت تأثیر قرار داد و معاویه مطمئنترین فرمانده امام (ع) را در مقابل یک میلیون درم که نصفش را نقد پرداخت، به اردوگاه خود کشاند. این در حالی بود که در دوره امام علی (ع)، فرستاده معاویه به مکه، دو فرزند خردسال عبیدالله را سر بریده بود.
در نتیجه ۸ هزار نفر از ۱۲ هزار نفر سپاهی نیز به دنبال او به اردوگاه معاویه شتافته و دین خود را به دنیا فروختند.
با فرار عبیدالله ابن عباس و دیگر فرماندهان سپاه امام حسن (ع)، شرایط بسیار نامطلوبی پدید آمد، پس از عبیدالله، نوبت فرماندهی به قیس بن سعد بن عباده انصاری رسید. ولی وسوسههای معاویه درخصوص قیس کارساز نشد، اما لشکریان معاویه و منافقان با شایعه مقتول شدن او، روحیه سپاهیان امام حسن (ع) را تضعیف کردند.
حضرت امام حسن (ع) که برای جمع آوری سپاه به مدائن رفته بود، نه تنها موفق به انجام این کار نشد، بلکه عدهای از سپاهیانش بر او شوریدند، به خیمه اش ریختند و به غارت پرداختند، آنان حتی سجاده زیر پای حضرت (ع) را ربودند و عبدالرحمن ازدی، ردای آن حضرت (ع) را از دوشش کشید، لذا امام حسن (ع) بدون اینکه ردایی بر تن داشته باشد، سوار اسب شد و در ساباط به راه افتاد. همین که به جای تاریکی (مظلم ساباط) رسید، ناگاه یکی از خوارج تروریست به نام جراح بن سنان پیش آمد، لگام اسب حضرت (ع) را گرفت و گفت: «حسن! تو نیز همانند پدرت کافر شدی!» و خنجری مسموم به ران مبارک حضرت (ع) زد که تا استخوان شکافته و جراحتی سخت در ران ایشان پدید آمد و این ضربت، به طوری سهمگین بود که حضرت (ع) بسیار رنجور و بیمار گشت.
عدهای از کارگزاران معاویه هم که به مدائن آمده و با امام حسن (ع) ملاقات کردند، زمزمه پذیرش صلح توسط امام (ع) را در بین مردم شایع نمودند.
پذیرش صلح تحمیلی با معاویه
بالاخره همان عواملی که امام علی (ع) و سپاهش را در مقابل معاویه متوقف ساخت، دوباره کارساز شد و صلح را بر امام حسن (ع) تحمیل ساخت و وضعی برای امام دوم شیعیان (ع) پیش آمد که جز صلح با معاویه، راه حل دیگری نمانده بود. البته امام حسن (ع) مقاومت زیادی نمود، ولی موقعی تن به صلح داد که یارانش از پیرامونش متفرق شدند و او را تنها گذاردند.
معاویه وقتی وضع را مساعد یافت، به امام حسن (ع) پیشنهاد صلح کرد. امام حسن (ع) جهت مشورت با سپاهیان خود، خطبهای ایراد و آنها را به جانبازی و یا صلح ـ یکی از این دو راه ـ تحریک و تشویق فرمود. عده زیادی خواهان صلح بودند. عدهای نیز با زخم زبان خود، آن امام معصوم (ع) را آزردند. سرانجام پیشنهاد صلح معاویه، مورد قبول امام حسن (ع) واقع شد. البته معلوم بود کسی، چون معاویه، دیر زمانی پای بند تعهدات صلح نخواهد ماند و در آینده نزدیکی آنها را یکی پس از دیگری، زیر پای خواهد نهاد و در نتیجه ماهیت ناپاک معاویه و عهد شکنیهای او و عدم پای بندی او به دین و پیمان، بر همه مردم آشکار خواهد شد.
امام حسن (ع) هم با پذیرش صلح، از بردار کشی و خونریزی که هدف اصلی معاویه بود و میخواست ریشه شیعه و شیعیان آل علی (ع) را به هر قیمتی قطع کند، جلوگیری⬅️ص۳
⬅️ص۳
فرمود.
بدین صورت، چهره تابناک امام حسن (ع) ـ چنان که جد بزرگوارش رسول خدا (ص) پیش بینی فرموده بودند ـ به عنوان «مصلح اکبر» در افق اسلام نمودار گشت. معاویه در پیشنهاد صلح، هدفی جز مادیات محدود نداشت و میخواست که بر حکومت استیلا پیدا کند. ولی امام حسن (ع) بدین امر راضی نشد، مگر بدین جهت که مکتب خود و اصول فکری خود را از انقراض محفوظ بدارد و شیعیان را از نابودی برهاند.
از شروطی که در پیمان صلح مذکور آمده بود و خدا و رسول خدا (ص) و عده زیادی را بر آن شاهد گرفته بودند چنین بود؛ «معاویه موظف است در میان مردم، به خدا و کتاب و سنت رسول خدا (ص) و سیرت خلفای شایسته عمل کند و بعد از خود، کسی را به عنوان خلیفه تعیین ننماید و مکری علیه امام حسن (ع) و اولاد علی (ع) و شیعیان آنها درهیچ جای کشور اسلامی نیاندیشد و نیز سبّ و لعن بر علی (ع) را موقوف دارد و ضرر و زیانی به هیج فرد مسلمانی نرساند.»
سپس معاویه با افرادی به کوفه آمد تا قرارداد صلح در حضور امام حسن (ع) اجرا شود و مسلمانان در جریان امر قرار گیرند. سیل جمعیت به سوی کوفه روان شد. ابتدا معاویه بر منبر آمد و سخن گفت. از جمله آن که: «هانای اهل کوفه! میپندارید که به خاطر نماز و روزه و زکات وحج با شما جنگیدم؟ ... به جنگ بر خاستم که بر شما حکمرانی کنم و زمام امر شما را به دست گیرم، و اینک خدا مرا بدین خواسته نایل آورد، هر چند شما خوش ندارید، اکنون بدانید هر خونی که در این فتنه بر زمین ریخته شود، هدر است و هر عهدی که با کسی بستهام، زیر دو پای من است.»
بدین طریق معاویه عهد نامهای را که خود نوشته، پیشنهاد کرده و پای آن را مهر نهاده بود، زیر پا نهاد و خود را به زودی رسوا کرد!
امام حسن بن علی (ع) هم با شکوه و وقار امامت ـ. چنان که چشمها را خیره و حاضران را به احترام وادار میکرد. ـ. بر منبر آمد و خطبه تاریخی مهمی ایراد فرمود. پس از حمد و ثنای خداوند جهان و درود فراوان بر رسول خدا (ص)، فرمود: «.. به خدا سوگند من امید میدارم که خیرخواهترین خلق برای خلق باشم و سپاس و منت خدای را که کینه هیچ مسلمانی را به دل نگرفته ام و خواستار ناپسند و ناروا برای هیچ مسلمانی نیستم ...» سپس فرمود: «معاویه چنین پنداشته که من او را شایسته خلافت دیده ام و خود را شایسته ندیده ام. او دروغ میگوید. ما در کتاب خدای عزوجل و به قضاوت پیامبرش از همه کس به حکومت اولی تریم و از لحظهای که رسول خدا وفات یافت، همواره مورد ظلم و ستم قرار گرفته ایم.»
آن گاه به جریان غدیر خم و غصب خلافت پدرش امام علی (ع) و انحراف خلافت از مسیر حقیقی اشاره کرد و فرمود: «این انحراف سبب شد که بردگان آزاد شده و فرزندانشان ـ یعنی معاویه و یارانش ـ نیز در خلافت طمع کردند.»
حرکت از کوفه به مدینه
امام حسن (ع) پس انجام صلح تحمیلی با معاویه، حکومت کوفه را رها نمود و بعد از چند روزی، آماده حرکت به مدینه شد. معاویه هم به این ترتیب، خلافت اسلامی را در زیر تسلط خود آورد، وارد عراق شد و در سخنرانی عمومی رسمی، شرایط صلح را زیر پا نهاد.
معاویه، آن حضرت (ع) را نیز به حال خود رها نکرد و با تمام توان و با جاسوسان و عمال خود، امام مجتبی (ع) را زیر نظر گرفت و از هر راه ممکن، سختترین فشار و شکنجه را بر اهل بیت (ع) و شیعیان ایشان روا داشت.
امام حسن (ع) در تمام مدت امامت خود که ۱۰ سال طول کشید، در نهایت اختناق زندگی کرد و هیچ گونه امنیتی نداشت، حتی در خانه خود نیز در آرامش نبود.
شهادت مظلومانه سبط اکبر خاتم الانبیا (ص)
آن امام همام (ع) سرانجام در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری قمری و در سن ۴۷ سالگی، به اغواء و تحریک معاویه و به دست همسر خود (جعده)، بواسطه آب زهرآلودی مسموم شد و به شهادت رسید.
پیکر مطهر آن حضرت (ع) به دلیل توطئه و مخالفت دشمنان برای دفن در مسجد پیامبر (ص) در مدینه، در قبرستان بقیع دفن گردید که حتی دشمنان و بدخواهان اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، از تیرباران بدن مبارک و تابوت آن حضرت (ع) هم دریغ نکردند و قریب به ۴۰ تیر بر آن بدن پاک و نورانی و تابوت حامل آن زدند.
همسران امام حسن مجتبی (ع)؛ ام الحق (دختر طلحه بن عبیدالهپ)، حفصه (دختر عبد الرحمن بن ابی بکر)، هند (دختر سهیل بن عمد) و جعده (دختر اشعث بن قیس) و فرزندان آن حضرت (ع) نیز از دختر و پسر، ۱۵ نفر به نامهای زید، حسن، عمرو، قاسم، عبداله، عبدالرحمن، حسن اثرم، طلحه، ام الحسن، ام الحسین، فاطمه، ام سلمه، رقیه، ام عبدالهن و فاطمه هستند.
کمالات و فضایل انسانی، معنوی و اخلاقی کریم اهل بیت (ع)
کریم آل محمد امام حسن مجتبی (ع) در کمالات انسانی، یادگار پدر (ع) و نمونه کامل جد بزرگوار خود (ص) بود و در سرشت و طینتش، برترین نشانههای انسانیت وجود داشت.
آن حضرت (ع) از جهت منظر، پیکر، اخلاق و بزرگواری به رسول اکرم (ص) بسیار شبیه و مانند بود. وصف کنندگان آن حضرت (ع)، او را چنین توصیف کرده اند: «دارای رخساری ⬅️ص۴
⬅️ص۴
سفید آمیخته به اندکی سرخی، چشمانی سیاه، گونهای هموار، محاسنی انبوه، گیسوانی مجعد و پر، گردنی سیمگون، اندامی متناسب، شانهای عریض، استخوانی درشت، میانی باریک، قدی میانه، نه چندان بلند و نه چندان کوتاه، سیمایی نمکین و چهرهای در شمار زیباترین و جذابترین چهره ها.»
کریم آل طه (ع)، عابدترین و بی اعتناترین مردم زمان به زیور دنیا بود، ۲۵ بار حج پیاده به جای آورد. هر گاه از مرگ یاد میکرد میگریست و هر گاه از قبر یاد میکرد میگریست، هر گاه به یاد ایستادن به پای حساب میافتاد، چنان نعره میزد که بیهوش میشد و چون به یاد بهشت و دوزخ میافتاد، همچون مار گزیده به خود میپیچید. از خدا طلب بهشت میکرد و از آتش جهنم به خدا پناه میبرد. چون وضو میساخت و به نماز میایستاد، بدنش به لرزه میافتاد و رنگش زرد میشد. سه نوبت دارایی اش را با خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود برای خدا گذشت. هر که او را میدید به دیده اش بزرگ میآمد و هر که با او مصاحبت داشت، به او محبت میورزید و هر دوست یا دشمنی که سخن یا خطبه او را میشنید، به آسانی درنگ میکرد تا سخن خود را تمام کند و خطبه اش را به پایان ببرد. حلم و گذشت امام حسن (ع) با کوهها برابری میکرد.
در جود و بخشش امام مجتبی (ع) هم حکایات و روایات متعددی بیان شده که از جمله روایت مدائنی در مورد سفر پیاده آن حضرت (ع) همراه با امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر به حج است که توشه و تنخواه آنان گم شد و گرسنه و تشنه به خیمهای رسیدند که پیرزنی در آن زندگی میکرد. پیرزن با شیر تنها گوسفندی که داشت سیرابشان کرد و به آنان غذا داد. هنگام رفتن به پیرزن گفتند: ما از قریشیم و به حج میرویم. چون بازگشتیم نزد ما بیا، با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد. روزگاری گذشت و کار بر پیرزن سخت شد، از آن محل کوچ کرد و عبورش به مدینه افتاد. حسن بن علی (ع) او را دید و شناخت. پیش رفت و فرمود: مرا میشناسی؟ گفت: نه. فرمود: من همانم که در فلان روز میهمان تو شدم، و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند. آن گاه او را نزد برادرش حسین بن علی (ع) و عبدالله بن جعفر فرستاد، آنان نیز هر یک، همان اندازه به او بخشش کردند.
*🌺جملاتی گهربار از امام حسن مجتبی (ع)💐
🌷- بر شما باد به تفکر، که تفکر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید در حکمت است.
🌷- هیچ گروهی با هم مشورت نکردند، مگر آن که به راه پیشرفت خود رهنمون شدند.
🌷- تمام کردن احسان، از آغاز کردن آن بهتر است.
🌷- هر کس احسانهای خود را بر شمرد، بخشندگی خود را تباه کرده است.
🌷- احسان آن است که تأخیری در پیش و منتی در پس نداشته باشد.
🌷- هر که به حُسن اختیار خدا برای خود اعتماد کند، آرزو نمیکند که در حالتی جز آن چه خدا برایش اختیار کرده است، باشد.
🌷- خوش رفتاری با مردم، رأس خرد است.
🌷- نشانه برادری، وفاداری در سختی و آسایش است.
🌷- هر گاه شنیدی شخصی آبروی مردم را میریزد، بکوش تا تو را نشناسد.
🌺🌷💐💐💐💐💐💐💐💐💐🌷🌺
گروه جهاد تبیین و بصیرت 🎋💐🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4114153795Ca7888747b4