کلاس را شروع میکنم، بنا دارم در کنار ديگر طرح درسهايم، از سوره کوثر شروع کنم، میپرسم بچه ها خب
کی سوره از حفظ بلده تا برام بخونه؟
بلا استثناء همه دستاشون میرود بالا...
به يکی از اين فنچولا ميگويم تو بخون...
و شروع میکند به خواندن:
بسم الله الرحمن الرحيم...إ ذَا وَقَعَت الْوَاق عَةُ، لَيْسَ ل وَقْعَت هَا کَاذ بَةٌ، خَاف ضَةٌ رَّاف عَةٌ...
... درجا خيره میشوم به آنچه که دارم میشنوم!
نمیفهمم! گروه سنی بچه های من نُه سال به پايين بود...!...نه!! اشتباه نگيريد.. اينجا يک مهد کودک فوق
مدرن قرآنی نيست که روی حفظ بچه ها کار کنند ها، اينجا يکی از مناطق محروم کپر نشين جنوب کرمان
است..
اينجا " قلعه گنج " است!
آنقدر قشنگ میخوانند که ژست معلمی يادم میرود بی محابا، مینشينم وسطشان تا فقط برايم قرآن بخوانند...
قرآن...قرآن... انگارکه قلبم را برداشته باشند و نوازشش کنند با آن صداهای کودکانهشان...
.
📚خاطره از: ریحانه فلسفی
📝#خاطره #خاطره_جهادي
.
🌺فرا رسیدن ماه #مبارک_رمضان ، ضیافت الهی مبارک باد🌺
https://www.instagram.com/p/Bi4vdhJjHoM/
@jahadgaran_org | جهادگران