eitaa logo
قرارگاه جهادی شهید بلباسی مازندران🇮🇷
680 دنبال‌کننده
807 عکس
197 ویدیو
3 فایل
به یاد علمدار و فرمانده جهادیمان "جهاد ادامه دارد...✌🏻" بچه جهادی مگه کم میاره؟ 📲 اینستاگرام: Instagram.com/jahadibelbasi 📲 تلگرام: https://t.me/jahadibelbasi 📲 آپارات: Aparat.ir/jahadibelbasi 📥ارتباط با ادمین: @Jbelbasi_admin @m_kamali97
مشاهده در ایتا
دانلود
در حین فضاسازی،مداحی گوشی فرزانه با دلمون بازی میکرد تا اینکه رفیق جان طاقت نیاورد بغض کرد و چشماش سرخ شد و بهم گفت: آجی بیا تو نوکری امام حسین رو کنیم ببینیم قبولمون میکنه یا نه... و منم باهاش بغض کردم، منم باهاش گریه کردم... راستش لحظه ای بهش غبطه خوردم اون به مانع ها فکر نمیکرد و فقط میخواست که بره... براتون از اون مراسم "شب مهدوی"مون نگم که چه غوغای تو دلمون به پا کرد. اون شب گذشت... تو همسایگی حسینه ای که ما اسکان داشتیم پیرزنی تقریبا تنهایی زندگی میکرد که بهش میگفتیم . ایشون از سرتنهایی روزی چندبار بهمون سر می زد، ما هم بهش کمک میکردیم و البته چون چیزی نداشت درمقابلش با دادن یخ بهمون، سعی میکرد جبران کنه. تا اینکه یه روز فرزانه و چندتا از رفقا تو مسجد دیدنش، نازی خاله بهشون گفت: شِما همه مِنِه دتِر هَسنِی، همه عزیز دل مِن هَسنِی. دیشو شِم خو رو بَدیمه . خو بدیمه دست جمع دَرشونی کربِلا و مِ شِمه پِشت سَر اوُ دَشِندیمه... تهشم گفت فقط اونجا رفتین از حرم امام حسین برام ی جفت جوراب سوغاتی بیارین... وقتی بچه ها اومدن حسینیه و این قضیه رو تعریف کردن انگار برای لحظه ای جریان خون در بدنمون متوقف شد! خدای من یعنی میشه خواب نازی خاله تعبیر بشه؟ اصلا اونکه از نیت دل ما خبر نداشت! این دیگه چه سِریِ.... دوهفته قبل : -فرزانه: ی خبر خوب دارم میدونید جهاد باهامون چیکار کرده؟ +مسئولمون: چی شده مگه؟ -امسال بچه های همه با یه کاروان اربعین میریم کربلا. بابت اینکه ما رو به جهاد کشوندین ممنونیم... + پس بالاخره خواب تعبیر شد.... ✍ 📮|قـرارگاه جـهادی شهید بلبــاسی|