eitaa logo
جهاد تبیین
75 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🟠 منبر روشنگری✨ اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أباألقاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ الطَيِّبينَ الطَّاهِرِين ألمَعصومين سيَّما بقية الله فِی الْاَرَضين ولعن علی اعدائهم أعدا الله أجمعين». 🟧 موضوع🟧 👈 افزایش ظرفیت روحی ادامه بحث قبلی است چند روز پیش گفته شد که برای قوی شدن باید بسیاری از واقعیت های طبیعی دنیا رو پذیرفت. ➖ نگاه درست به واقعیت ها و تسلیم در برابر برخی واقعیت ها میتونه آدم رو از لوس بازی در بیاره و قوی کنه.مثلا این واقعیت که توی دنیا آدم گاهی بیمار میشه. اگه یه موقع یه بیماری سراغت اومد زیادی آه و ناله نکن. بگو خب فعلا که خدا برام امتحان بیماری رو فرستاده. باید حواسم باشه که این امتحان رو به خوبی پشت سر بذارم. "سعی کن هییییچ وقت غر نزنی!"چقدر مهمه که آدم اهل نق زدن و غر زدن نباشه. ➖آدم وقتی ضعیف میشه اهل غر زدن میشه. تا یه مشکلی براش پیش میاد سریع به همه بد و بیراه میگه! سریع اعتراض میکنه!معلومه که این آدم به اندازه کافی روی خودش کار نکرده. اگه آدمی هستی که با هر اتفاق ناخوشایندی غر میزنی، سعی کن این کار رو ترک کنی. از الان به بعد تمرین کن تا خواستی غر بزنی سریع جلوی خودت رو بگیر ،بگو: من نباید غر بزنم تا قوی بشم.... من نباید غر بزنم... غر نزن! آرروم! به جای اینکه سر دیگران عصبی بشی گاهی سر خودت عصبی شو! اتفاقا میبینی که چقدر توی ارتباط با اطرافیانت روحیه بهتری پیدا میکنی و چقدر "پیش خداوند مهربان" عزیز میشی... ➖پس چی شد؟تمرین میکنیم که اصلا غر نزنیم...! تا اینجا گفتیم که آدم باید سعی کنه که توی زندگیش زیاد اهل غر زدن نباشه و رنج های طبیعی دنیا رو بپذیره. ➖حالا انسان چطور میتونه با وجود این همه مشکلات، غر نزنه؟! جواب به این سوال در واقع راه خوبی برای رسیدن به هست. ➖ یکی از راه ها اینه که آدم خیلی بیشتر از دیدن زندگیش، رو ببینه. آدمیزاد به طور طبیعی روحیه ش اینطوریه که اگه هزار تا نعمت هم بهش بدی ولی یه رنج هم کنارش بدی، دم به دقیقه چشمش به اون رنجه هست و اون نعمت ها رو نمیبینه. خب بزرگوار یکمی هم به نعمت هات نگاه کن... ما باید خودمون رو تمرین بدیم تا خیلی از نعمت هایی که اطرافمون هست رو ببینیم. برای همین در روایات، انقدر بر اهمیت تاکید شده ➖شکر کردن در واقع به این معناست که آدم بشینه و خوبی ها و نعمت های زندگیش رو یکی یکی بشماره و بابتش شکرگذار باشه. ➖آدمی که اهل دیدن نعمت ها نباشه خیلی میشه و دم به دقیقه غر میزنه و اعصاب خودش رو بقیه رو بهم میریزه! واقعا خیلی از نعمت هاست که بسیاری از مردم آرزوی رسیدن به اون ها رو دارن اما ما داریم و اصلا بهش دقت نمیکنیم... ➖با شمارش نعمت ها، ظرفیت روحی خودمون رو بالا خواهیم برد... یه سوال بپرسم؟شما چه نعمت هایی توی زندگیتون دارید که تا حالا بهش دقت نکردید؟! ➖در مورد افزایش قدرت روحی باید به یه نکته خیلی مهم توجه کرد: واقعا مهم ترین کاری که ما باید در دنیا انجام بدیم همینه. این که ظرفیت خودمون رو برای لذت بردن از خداوند متعال بیشتر کنیم. یه سوال؟مگه قرار نیست که خدا ما رو آخرش به بهشت ببره؟خب چرا ما رو همون اول داخل بهشت خلق نکرد؟ که نخوایم انقدر توی دنیا رنج بکشیم؟ ➖ تنها علتش اینه که ظرفیت انسان برای لذت بردن از پروردگار پایین هست و اگه بخواد ظرفیتش بالا بره هیچ راهی نیست جز اینکه در دنیا قرار بگیره و با مبارزه با نفس هایی که میکنه قدرت روحیش رو بالا ببره تا در قیامت بتونه در بالاترین سطح ممکن از وجود و زیبایی های پروردگار عالم لذت ببره. ما مثل ظرف های کوچکی هستیم که اگه بخوان توش یه دریا آب بریزن باید اول بزرگش کنند... و بزرگ شدن انسان هم زمانی صورت میگیره که طبق برنامه پروردگار حکیمش با علاقه های سطحی خودش مخالفت کنه و سراغ دوست داشتنی های عمیق ترش بره. ➖ بنابراین دقت کنید که سطح بحث افزایش قدرت روحی خیلی بالاتر از این حرفاست و هدف ما از این بحث در واقع رسیدن به اصلی ترین هدف خلقت ماست. گفته شد که انسان باید تلاش کنه که ظرفیت روحی خودش رو افزایش بده تا بتونه از وجود خداوند متعال در دنیا و آخرت لذت ببره. ➖برای افزایش قدرت روحی آدم باید "اهل پذیرش رنج" باشه و سختی های طبیعی زندگی دنیا رو بپذیره و تا اونجا که میشه غر نزنه. ➖حالا قدم عملیاتی اول برای اینکه قدرت روحی آدم افزایش پیدا کنه یه موضوعی هست به نام "مبارزه با راحت طلبی". در واقع قبل از اینکه به هر کسی بگی آدم خوبی باش، باید بهش بگی که اهل راحت طلبی نباش. خوب بودن با راحت طلب بودن امکان پذیر نیست! برای اینکه همگی عمیقا بتونیم دینداری کنیم
😍💝 🌹از زبان همسر شهید🌹 هفته دفاع مقدس بود; مهر ماه . بزرگی توی نجف آباد برپا شده بود. 😯 من و محسن هر دو توی آن نمایشگاه بودیم. من توی قسمت خواهران و او توی قسمت برادران. چون دورادور با ارتباط داشتم ، می دانستم محسن هم از بچه های آنجاست.. برای انجام کاری ، موسسه را لازم داشتم. با کمی و رفتم پیش محسن😇 گفتم: "ببخشید، شماره موسسه شهید کاظمی رو دارید؟" محسن سرش رو بالا آورد. نگاهی بهم کرد. و شد. با صدای و گفت: "ببخشید خانم. مگه شما هم عضو موسسه اید؟"🙄🤔 گفتم: "بله." چند ثانیه سکوت کرد. چیزی نگفت. سرش را بیشتر پایین انداخت. و بعد هم شماره رو نوشت و داد دستم. از آن موقع، هر روز ، توی نمایشگاه یکدیگر را می دیدیم.😌 سلام خشک و خالی به هم میکردیم و بعد هر کدام مان میرفتیم توی غرفه مان. با اینکه سعی میکردیم از زیر نگاه همدیگه فرار کنیم، اما هر دومان متوجه این شده بودیم که حس خاصی نسبت به هم پیدا کرده ایم. 😇😌👌🏻 با این وجود نه او و نه من، جرات بیان این احساس را نداشتیم. 😰 یکی دو روز بعد که توی غرفه بودم ، پدرم بهم زنگ زد و گفت: "زهرا، . توی قبول شدی."😃 حسابی ذوق زده شدم. سر از پا نمی شناختم.😍✌🏻 گوشی را که قطع کردم، نگاهم بی اختیار رفت طرف غرفه ی برادران. 👀 یک لحظه محسن را دیدم. متوجه شده بود ماجرا از چه قرار است. سرش را پایین انداخت. موقع رفتن بهم گفت: "دانشگاه قبول شدید؟" گفتم: "بله.بابل." گفت: "می‌خواهید بروید؟" گفتم: "بله حتما" یکدفعه پکر شد. مثل تایری پنچر شد! 😔 توی خودش فرو رفت. حالتش را فهمیدم.😢 …😉