#حجــــــــاب🌸🍃
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹 وقتى سياهى #چادرم، دل مردهايى كه چشمشان👀 به دنبال خوش رنگ ترين زنهاست را میزند.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى مردهايى كه به خيابان می آيند تا لذت ببرند، ذره اى به #تو محل نمیگذارند🚫.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه میرويد🚶 و صد قافله #دل_كثيف!! همره شما نيست.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک🔞 و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى كِرم قلاب ماهیگيرى🎣 #شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى میبينى كه میتوانى اطاعت #خدايت را بكنى😍؛ نه هوايت را
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى در خيابان راه میرويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد📛؛ يك #انسان رهگذريد.
🌸🍃 #چه_لذتى_دارد_اين_حجـــــــــاب!
🌺خدايا! لذتم مـــــــدام باد🌸🍃.
🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شهدا 🌷
💠نمازعیدفطر
🔰 #دوساله بود که او را همراه خودم برای نماز📿 عیدفطر به مسجد محل🕌 بردم. مسجد دوقدمی خانه، وسط کوچه بود. قبل از شروع نماز کلی خوراکی🍱 و اسباب بازی جلویش گذاشتم تا مشغول شود.
🔰در #قنوت رکعت اول حواسم به سمت #محمدرضا کشیده شد،از لای انگشتان دستم نگاهش کردم. بچه خوش خوراکی بود، خوراکیهایش را مشت میکرد و میخورد😅 و در همان چند دقیقه اول⏰ همه را نوشجان کرده بود خیالم راحت بود که مشغول است.
🔰اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم #محمدرضا نیست❌ بانگرانی #نمازم را تمام کردم. از صدای #اعتراض نمازگزاران متوجه شدم دستهگلی به آب داده است♀ شرمنده شدم.
🔰 #چادرم را سرم کشیدم و سریع رفتم، محمدرضا را از #صف_اول بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم حتی کفشهام👡 را هم نپوشیدم🚫 و #پابرهنه به خانه برگشتم.
🔰محمدرضا همه #مُهرها را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها #بازی میکرد.چون بچه بازیگوشی🙃 بود کنترلش سخت بود و من دیگر تا وقتی که تشخیص دادم او را با خودم #مسجد و هیئت نبردم❌
🔰اما مسجد و هیئت را به #خانه آوردم و روی #اعتقادات بچه ها کار کردم👌
📚برگرفته از کتاب #ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان 🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🌹🍃صلوات
📝بعد از شهادت #شهید_میثم_علیجانی خانواده به دنبال وصیت نامه ی او بودند که شهید به خواب مادرش می آید و به او آدرس دفترچه 📒ای زرد رنگ را میدهد که در آن این دستنوشته بود.⚡️
♦️(راوی:خانم موسوی،یکی از پرستاران دفاع مقدس)
#بیمارستان از مجروحین پرشده بود…
حال یکی خیلی بد بود…
رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت…✨
💫وقتی دکتراین مجروح را دیدبه من گفت بیاورمش #داخل اتاق عمل…
من ان زمان چادربه سرداشتم.✨
💥دکتراشاره کردکه چادرم را دربیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم…✨
♦️مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود،به سختی گوشه ی چادرم را گرفت و بریده بریده وسخت گفت:✨
🔶من دارم میروم تا تو چادرت رادرنیاوری. مابرای این چادر داریم میرویم…
#چادرم در مشتش بودکه شهید شد.🕊
از آن به بعد در #سخت ترین و بدترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...✨
#شهید_میثم_علیجانی
#ایام_شهادت🌷
🍃🌹صلوات
🌹 وقتی ساواک، طیبه را دستگیر کرد و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود:مرا بکشید ولی #چادرم را برندارید.
🌹شهیده طیبه واعظی/صلوات
#اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم سلام بر شهدا ✋😭🌷🍃