🌸 دستگیری امام زمان "عجل الله فرجه الشریف" از جوان سنی مذهب!
💠 ملا علی رشتی از اجله تلامذه مرحوم میرزای شیرازی است، این شخص ناقل این قضیه است، او می گوید... - که میرزا او را معین کرد برای کرسی فقاهت در رشت، ناقل قضیه همچو شخصیتی است - او می گوید:
🔸یک سفری من از راه طویرج با کشتی آمدم از نجف به کربلا یا از کربلا به نجف، در آن سفینه عده ای بودند همه مشغول لهو و لعب، یکی بین آنها بود، این شخص سر تا پا سکینه و وقار، با آنها بود ولی تنها، نه در لهو و نه در لعب و نه در مزاح با آنها شرکت نداشت!
- من متحیر ماندم در این جمع این استثنا یعنی چه؟! در یکی از منازل پیاده شدیم. در راه رفتن به این جوان برخوردم، به او گفتم: تو با این قوم چه نسبتی داری و چرا آنها چنان اند و تو این چنینی؟!
🔹گفت: اینها قبیله ی من هستند، همه سنی هستند، و تنها من #شیعه هستم، گفتم سبب تشیع تو چه شد؟! گفت: سبب تشیع من این شد که یک سفری من با قافله مسافرت کردم، خوابم برد...
🔸وقتی بیدار شدم دیدم قافله تمام رفته اند و من تنها در بیابان مانده ام، به راه افتادم با مرکبم، راه را گم کردم، بیچاره شدم. در آن #بیچارگی که از همه جا نا امید شدم، اول توسل کردم به خلفا، اثری پیدا نشد، به ائمه مذاهب متوسل شدم، اثری پیدا نشد!
👈🏻 یک وقت یادم آمد که مادری داشتم #شیعه_مذهب بود، پدرم از عامه بود، من هم سنی مذهب بودم، از مادرم شنیده بودم که ما امامی داریم که هر کس درمانده شد بیچاره شد از همه جا بریده شد، بگوید: یا اباصالح المهدی، او به دادش می رسد...
🔹این مطلب به ذُکر من آمد، همان جا گفتم: یا ابا صالح المهدی! در این صحرا به داد من برس، تا این کلمه را گفتم دیدم یکی کنار من دارد راه می رود، تا چشمم به او افتاد، دیدم عمامه ی سبزی بر سرش هست، صورت گفتنی نیست! یک نگاه به من کرد تمام غمها رفت، فرمود:
- چند قدم خواهی رفت، به شهری خواهی رسید که آنها همه شیعه هستند، دست به دامنش زدم، گفتم: من را در این صحرا تنها نگذار.
🔸یک جوان سنی وقتی با #اخلاص در آن بیچارگی استغاثه کند، جواب رد نخواهد شنید. بعد علاوه بر نجات، باب سعادت این جور فتح می شود:
🔹فرمود: تو برو، آسوده باش، اما من معذورم که همراه تو نمی آیم، پرسیدم چرا؟! به من گفت: هزار نفر الآن در سراسر کره ی زمین الان می گویند: المستغاث بک یا ابا صالح، و من باید به داد آنها برسم، این را گفت و دیدم کسی نیست.
- چند قدم برداشتم دیدم در شهر حله ام، فردای آن روز قافله رسید. این است امام زمان.
🔸بعد رفتم نزد سید الفقهاء در حله، معالم مذهب را از او آموختم، از او درخواست کردم آیا می شود یک بار دیگر کسی را که در آن صحرا دیدم ببینم، او به من دستور داد: چهل شب جمعه برو به کربلا به زیارت قبر سید الشهدا، کلید دیدن او این زیارت است، با این ترتیب اما با اخلاص.
- گفت: رفتم چهل شب جمعه به #کربلا، شب جمعه چهلم وقتی آمدم وارد شهر بشوم دروازه بسته بود، جیش (لشکر) ایستاده بودند، از واردین تذکره طلب می کردند، من هم تذکره نداشتم!
🔹شب چهلم است، همان جا باز بیچاره شدم همان حالتی که در آن صحرا برایم پیش آمد، پیش آمد، که من چهل شب جمعه آمدم، شب آخر این جور محروم شدم. یک وقت دیدم! همان آقا در میان جمعیت آن طرف دروازه است!
🔸منتها آن جا عمامه سبزی بر سرش بود، این جا عمامه ی سفیدی، آمد تا رسید به من، همین که رسید دست من را گرفت، رفتم، یک دفعه دیدم گذشتم، احدی ما را ندید، برگشتم نگاه کردم کسی را ندیدم.
⭕️ رقعه تو، به دست امام زمان علیه السلام رسید و...
💠 عالم فاضل، آقا میرزا ابراهیم شیرازی حائری فرمود: زمانی که در شیراز بودم، چند حاجت مهم داشتم و متحیّر بودم که چطور به آنها دست پیدا کنم؛ لذا سینه ام تنگ شده بود...
- یکی از آن حاجتها توفیق زیارت کربلای معلّی و حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود.
🔸چاره ای برای رسیدن به خواسته ام ندیدم مگر این که به ساحت مقدّس حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه، متوسل شوم. به همین جهت حاجات خود را در عریضه ای که از ائمه اطهار علیهم السلام روایت شده است، درج نمودم...
و نزدیک غروب آفتاب در حالی که تنها بودم از شهر خارج شدم و کنار استخری که آب زیادی داشت رفتم.
🔹در آن جا، از نوّاب اربعه حضرت ولی عصر سلام الله علیه، جناب حسین بن روح را صدا زده و آنچه را که در روایات وارد شده عرض کردم و ایشان را واسطه خود با امام زمان سلام الله علیه قرار دادم.
عریضه را در آب انداخته و هنگام غروب از دروازه دیگر شهر وارد شدم.
🔸از این کار غیر از خدای تعالی هیچ کس مطّلع نشد و به احدی هم نگفتم. صبح روز بعد به محضر استادی که نزد او درس می خواندم، رفتم. تمام همدرسها آن جا حاضر بودند.
🔹ناگاه سیّد جلیلی به لباس خدام حضرت ابی عبداللّه الحسین علیه السلام وارد شد و نزدیک استاد نشست.
هیچ کدام از ما تا آن وقت او را ندیده و نشناخته بودیم و بعدا هم او را در شیراز ندیدیم!
🔸آن سید متوجه من شد و مرا به اسم مخاطب قرار داد و فرمود: میرزا ابراهیم، بدان که رقعه تو خدمت حضرت صاحب الزمان عليه السلام رسید و به آن بزرگوار تسلیم شد!
از صحبت ایشان مبهوت شدم...
🔹دیگران هم معنی کلام سید را نفهمیدند؛ لذا از اوپرسیدند: جریان چیست؟ فرمود: شب گذشته در خواب دیدم عدّه زیادی اطراف جناب سلمان محمدی جمع شده اند.
نزد آن حضرت رقعه ها و نامه های زیادی بود و ایشان مشغول نظرکردن به آنها بودند.
🔸وقتی جناب سلمان مرا دیدند به من فرمودند: برو نزد آمیرزا ابراهیم [علاوه بر اسم سایر مشخصات مرا نیز بیان نموده بود] و به او بگو رقعه اش دست من است.
و دست خود را بلند کرد، سپس رقعه به حضرت حجه عجل اللّه تعالی فرجه الشریف رسید.
و در همان عالم رؤیا دیدم که ایشان رقعه ای مهر کرده در دست داشتند.
🔹در همان عالم خواب این طور فهمیدم که نامه هر کس را آن سرور قبول کرد، آن را مهر می کند و کسی که حاجتش قبول نیست اصل آن را به او ردّ می کند.
حاضرین و هم درسها راجع به صادق بودن خواب سید از من پرسیدند...
🔸من هم قضیه را برایشان بیان کرده و قسم خوردم که احدی بر این کارم مطّلع نبوده است. لذا آنها مرا بشارت دادند که حاجاتم برآورده خواهد شد و همان طور هم شد...
👈🏼 یعنی طولی نکشید که به زیارت #کربلا موفق شدم، چنانکه الآن در این جا (کربلا) هستم و سایر حوائجم هم بحمداللّه برآورده شد.
🔗 منبع: کتاب "تشرّفات" به قلم مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی.
#داستان_و_عبرت
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥اهمیت مراقبه بر اعمال
🔹آیت الله فاطمی نیا :
🔸مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط با عده ای به #کربلا مشرف شده بودند. در میان آنها یک زن و شوهری بودند.
🔻یک روز که پس از #زیارت از حرم بیرون آمده و برمی گشتند، این زن و شوهر با فاصله زیادی از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند، در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزاردهنده به وی می گوید.
هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد زیارت قبول می گوید، به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!
آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟ من این همه راه آمده ام کربلا، مگر من چکار کرده ام؟!
فرمود:
🔹از #حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!
📚 نکته ها از گفته ها، دفتر اول
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
جز حسين کیستکه درسایهی مهرش برویم
رحمت اوست که هر لحظه پناه من و توست❤️🩹.
#محرم
#روز_عاشورا🥺😔💔
#کربلا
#امام_حسین(ع)
https://eitaa.com/jalsatmarefaty
2.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از تو و کربلای تو بهتر یعنی چی : ) ؟💔
#یا_اباعبدالله
#محرم🖤
#امام_حسین(ع)
#کربلا🕌
#اربعین
https://eitaa.com/jalsatmarefaty
⭕️ حکومت جولانی در سوریه این روزها 👇
- به #کربلا حمله میکنیم.
- به #حزب_الله حمله میکنیم.
- سبیل اقلیت های مذهبی در سوریه را لگدمال میکنیم.
اما مقابل اسرائیل: ما جنگ طلب نیستیم
🆔 @pedarefetneh | پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh | پدرفتنه