eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
739 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بی بی جان توحید دارد روح پیغمبرشناسی توحید دارد در خودش حیدرشناسی آنانکه ساقی جز علی دارند کورند چیزی نمی فهمند از کوثرشناسی باید غبار چادر زهرا بمانی تا انتهای راه اگر محشرشناسی زهرا شب قدر پیمبر بوده در عرش نشناخت او را هیچ قوم سرشناسی وقت نزول فاطمه، قرآن دلش ریخت زهرا همینکه گفت باباجان دلش ریخت گر عشقبازی می کند بابا و دختر کی بهتر از زهرا و کی غیر از پیمبر!؟ دارد چه لبخندی به روی لب، خدیجه چونکه برای مصطفی آورده مادر دورمدار خویش هرسه در طوافند زهرا شبیه احمد و احمد چو حیدر دنیا و مافیهای آن مخلوق زهراست حالا بیا از خلقتش سر در بیاور حق را تجلی داده هرجا بسته قامت یکجا نبوت کرده و یکجا امامت زهرا یدالله امیر المومنین است باعرشیان، هرصبح تا شب همنشین است روزی من از برکت دستان زهراست چون سیب سرخی که میان هفت سین است با دست او می چرخد ایامی که داریم دستاس او روزی ده اهل یقین است زهرا غلامش میشود منّا چو سلمان زهرا کنیزش هم علمدارآفرین است او کیست که تا عرش رفته قدّ طوباش اسماء و فضه محترم اما گداهاش هر گوشهء معراج اصلاً جای زهراست پائین برگ نوکری امضای زهراست تشبیه شد نورش به شب مثل قیامت یعنی شفاعت وادی فردای زهراست یک چشمه زمزم میشود یک چشمه کوثر هرجا قناتی بوده ردّ پای زهراست گفتند وقتی لا فتَی الاّ علی را دیدیم قبل ذوالفقار، اِلاّی زهراست اوصاف او بی وصفِ حیدر اشتباه است این خانه را در می زنم چون شاهراه است ما را به بالا می کشد خواب و خیالش زانو زده جبریل پیش هر دو بالش او امتحان پس داده قبل خلقت خود اصلاً مشخص نیست بوده چند سالش حیدر هم این دنیا هم آن دنیای زهراست هرکس علی را دوست دارد خوش بحالش بار قنوتش را به گردن می گذاریم ما را اگر قابل بداند چون بلالش من بی علی باشم خریداری ندارم جز فاطمه با هیچکس کاری ندارم من روسیاه و در به در مثل همیشه هم مادری کن هم بخر مثل همیشه دنبال کارم می روم، رفتم که رفتم رفتم ولی از تو خبر مثل همیشه حالا که در کارم گره دارم بینداز... بر این گدا هم یک نظر مثل همیشه آخر چطور آتش نگیرم، گُر نگیرم تا می نشینم پشت در مثل همیشه حوریه و آتش! زبانم لال، مادر بدجور کردی غش! زبانم لال، مادر
یازهرا ای آفتاب ذره نشین سرای تو هفت اسمان بنا شده از خاک پای تو وقتی خیال هم نرسد بر ثنای تو باید خدا خودش بنویسد برای تو روی تو در جمال خداوند دیدنی است وصف تو از زبان خدا هم شنیدنی است وقتی که چشمهای تو وا شد به این جهان نوری دمیده شد به بلندای آسمان ابتر شدند نسل تمامی دشمنان از این چنین پدر شود آیینه ای چنان لالایی تو را به ملکها سپرد ه اند گهواره تو را به فلک ها سپرده اند خیر کثیر از نظرت آفریده شد جبریل زیر بال پرت آفریده شد عشق از نسیم هر سحرت آفریده شد چرخ و فلک به دور سرت آفریده شد آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند باید به نام نامی تو اقتدا کنند از انعکاس نور تو عالم درست شد تصویری از حقیقت اعظم درست شد از جلوه ات بهشت معظم درست شد از خاک پای تو گل ادم درست شد ورنه محال بود که ادم شویم بر واج های نام تو محرم شویم ما خورشید و ماه دانه تسبیح دست تو می چرخد این فلک همه از ناز شست تو هستی گرفت هستی خلقت زهست تو حق بنده ای است بر نظر حق پرست تو گرچه جهان به دور سر تو مدور است دردیده تو نقطه پرگار حیدر است حیدر اگر نبود پیمبر نداشتیم حیدر نبود ساقی کوثر نداشتیم حیدر نبود اول و آخر نداشتیم حیدر نبود عرصه محشر نداشتیم با این جلال منزلت و عزت وجود زهرا اگر نبود دگر حیدری نبود توحجت تمام تمام ائمه ای هر صبح و ظهر شام سلام ائمه ای قدقامت الصلات قیام ائمه ای نور حقیقتی امام ائمه ای یک آسمان فرشته کنیز کنیزهات صدها عزیز مصر غلام عزیزهات مادر جلال پشت حجابت سرآمدست از کورهم گرفتن رویت زبازداست شیوایی نگاه تو از بس که بی حداست چشم توچشم نیست کتاب محمد است تو کوثری از همه این جهان سری تو روح احمدی و نفسهای حیدری داده خدا ازشب قدرش به عقل کد هرگز ادای قدر تو در این جهان نشد یعنی که احترام تو بانوبه جای خود باید برای بردن نامت بلند شد بادست گرم تو دل خورشید گرم شد باذکر نام تو دل هرسنگ نرم شد از ان زمان که دیده گشودم بری شدم مشغول عشق بازی در نوکری شدم حرف دو روزه نیست اگر حیدری شدم وقتی گلم سرشته شده مادری شدم دارم من ازدعای تو این مهر نوکری داری به گردنم به خدا حق مادری موسی علیمرادی
باران شروع شد، همه جا را صدا گرفت پس کوچه های قلب محمد صفا گرفت نوری وزید در وسط کوچه های شهر عطری شبیه سیب بهشت خدا گرفت گل کرد روی فاطمه بر روی مصطفی جبریل روی دستِ قنوتش دعا گرفت آرامشی به وسعت دریای مادری دامان سبز مادر آئینه را گرفت هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود باران آیه آیه ی کوثر شروع شد اعجاز ذکر ربک وانحر شروع شد از این «لما خلقتکما» می رسم به عشق خلقت به عشق حضرت مادر شروع شد قنبر رسید پشت در بیت فاطمه شاهانه نوکرانه ی قنبر شروع شد وقتی رسید قصه به تفسیر فاطمه آیات دهر و قدر، پس از سر شروع شد هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود آمد بهشت ناب محمد لقب گرفت دار و ندار حضرت احمد لقب گرفت کوثر نزول کرد و به دنیای ما رسید یعنی همینکه فاطمه آمد لقب گرفت از ابتدا به برکت آیات کوثری دریای لطف و رحمت بی حد لقب گرفت شکر خدا که شهرت ما فاطمی شده هر کس ز عشق فاطمه دم زد، لقب گرفت هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود آمد برای شیعه بهشت آرزو کند خود را برای دین خدا آبرو کند ام النبی است فاطمه، چندان عجیب نیست با جبرئیل مثل پدر گفتگو کند او کوثر است و آب وضویش بهشتی است باید ز جام ساقی کوثر وضو کند از مظهر کرامت و ایثار عجیب نیست هفتاد بار چادر خود را رفو کند هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود آمد که عشق و شور و شعف را نشان دهد معنای شعر و شور و شرف را نشان دهد چادر به سر گرفته چنان گوهر وجود تا حکمت وجود صدف را نشان دهد شد مادر تمامی در راه مانده ها تا در مسیر عشق هدف را نشان دهد همپای زائران سفرهای اربعین آمد به شیعه راه نجف را نشان دهد هر دختری که حضرت زهرا نمی شود هر مادری که ام ابیها نمی شود ما تشنه ایم، تشنه ی یک جرعه کوثریم قنبر نه بلکه خاک قدم های قنبریم تا روز حشر نوکر این خانواده ایم حاجت به جز به محضر مادر نمی بریم تا زنده ایم خاک قدوم محمدیم با این حساب از همه ی عالمی سریم ما را چه کار با می و جام و شراب و حور فردای حشر مست تماشای حیدریم هر دختری که حضرت زهرا نمی شود هر مادری که ام ابیها نمی شود
امشب دل من که جز جنون یادش نیست: صیدی است که غیر عشق صیادش نیست در این شب میلاد تو ای بی بی جان: دلشاد تر از علی و اولادش نیست ....... غیر از تو کسی بضعه ی پیغمبر نیست هم رتبه و هم شان تو جز حیدر نیست تو آمدی و زنی حسوده امشب: فهمید که نسل عاشقی ابتر نیست!
زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه قلبم آرامش ندارد بی ولای فاطمه . در سماوات و زمین گر نور می بینی از اوست مهر و مه تابش ندارد بی ولای فاطمه . ابر و باد و مهر و مه خدمتگزار این درند آسمان بارش ندارد بی ولای فاطمه . مهر او در دل، به جنت چشم بسته می روم دید ه ام بینش ندارد بی ولای فاطمه . حجت ما مهدی است و حجت او مادرش این فلک گردش ندارد بی ولای فاطمه . جنت و فردوس و رضوان، کل باغات بهشت ارزش گردش ندارد بی ولای فاطمه . ای خدا جان را بگیر، این عشق را از ما مگیر شیعه آسایش ندارد بی ولای فاطمه
عالم صدف است و فاطمه گوهر او گیتی عرض است و فاطمه جوهر او بر قدر و شرافتش همین بس که ز خلق احمد پدر است ومرتضی شوهر او
اسرار ‌حقیقی حیاتم زهراست معنای عبادتم، صلاتم زهراست دیگر چه غم از کشاکش این دنیا وقتی که فرشته نجاتم زهراست
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته در روح تو سخاوت دریا گذاشته... آن‌قدر سربلند و شریفی که از ازل در طالع تو، لیلۀ اسرا گذاشته... بیهوده نیست این‌که دری از بهشت را تنها برای خاطر تو وا گذاشته روز نخست، از تو چه پنهان که آفتاب ردّ تو را در آینه‌ها جا گذاشته :: خوشبخت، آن زنی‌ست که در طول زندگی پا جای پای حضرت زهرا گذاشته...
جبریل به عرش نقش کوثر زده است طوبی گـل تسبیح به پـیکـر زده است از خــانـۀ کـوچـک مـحــمــد امـشـب  خورشید زمین وآسمان سر زده است .... شـب مــیـلاد زهـــرای بـتــول اسـت  ز یُـمـن او دعـا امـشـب قـبـول اسـت شب فـیـض و شب قـرآن، شـب نـور شب اعـطای کـوثـر بر رسـول است ...... بـزمـی بـه حـریـم کـبــریـا بـرپـا شـد کـوثـر ز خـدا به مصطفـی اعطا شـد یک قطره زآب کوثر افتاده به خـاک صـد شـاخـه گُـل مـحـمـدی پـیـدا شـد ...... بـر مـقـدم دخــتــر پـيـمـبـر صـلـوات بر چشمۀ پاك حوض كـوثـر صلوات بر مـحـضـر حـضرت مـحـمد تبريك بـر مـادر شيـعـيـان حــيـدر صـلـوات ...... ای روی تو جـلوه گـاه سـرمد زهـرا وی سـیـنـۀ تـو بـهـشت احـمـد زهـرا عـیـد تو بُـوَد، بـبـخـش عـیـدی ما را زان دست که بـوسیـده محـمـد زهـرا ...... در بـاغ نـبــوت از نـهــال تــوحــیــد هـنـگـام سـحـر گـلـی شکـوفـا گـردید چون غنچۀ گل، خدیجه خندید چو دید زهـرا چو گُـل مـحـمـدی می خـنـدیـد ..... خـدا کـنـد اثـری حـق به آه ما بخـشد بصیـرتـی به دل عُذر خواه ما بخشد به احترام مـحـمـد چه میشود که خدا شـب ولادت زهـرا گـنـاه مـا بـخـشـد ...... نــور دگــری به بـیــت احــمـــد آمــد مـحـبــوب رســول حـیّ سـرمــد آمـد تا عـطـر وجـودش همه عـالـم گـیـرد زهــرا، گــل گــلــزار مــحــمــد آمـد ...... بـر عـالـمـیـان رحـمـت بـی حــد آمـد زیــبــا گــهـــر رســول امــجــد آمــد تـبـریـک بـه شـیـعــیـان اهـل عــالــم چـون فــاطــمــه دخـتـر مـحــمـد آمـد ...... عـالـم ز فـروغ احـمـدی لبـریـز است از جـلـوۀ حـیِّ سـرمـدی لبـریـز است مـیـلاد بـتـول است و فــضـای مـکـه از عـطـر گـل مـحـمـدی لبـریـز است
هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا  هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا  نفهمیدیم انسان است یا انسیة الحورا  علی شد "باءِ" بسم اللهُ و زهرا "نونِ" اعطینا  خدا روز ازل دار و ندارش را به زهرا داد جهان را خلق کرد و اختیارش را به زهرا داد به تعداد ملائک سینه چاک و سینه زن دارد چه غم دارد که فرزند دلیری چون حسن دارد علی دار و ندار اوست تا جان در بدن دارد کنارش قطره هم انگیزه ی دریا شدن دارد ندارم غیرِ عشق فاطمه سرمایه‌ای دیگر ندارم بر سرم جز سایه ی او سایه ای دیگر امامت می کند بر سیزده نور خدا زهرا  شده در اربعین ذکر نجف تا کربلا زهرا  علی می بست بر پیشانی اش سربند یا زهرا  چه می شد داشت صحن ومرقدو گنبدطلا زهرا  فقط با یاد زهرا قلب ها آرام می گیرند  ملائک از نماز فاطمه الهام می گیرند برایم مادری کرده ست حتی بهتر از مادر هزاران بوسه از دستان او چیده ست پیغمبر  نمی دانم بگویم فاطمه یا هستی حیدر  علی یا فاطمه گفت و پس از آن فتح شد خیبر  فقط حیدر فقط حیدر فقط او لایق زهراست  علی جای خودش دارد خدا هم عاشق زهراست
ای گرامی دخت سالار امم لوح محفوظ خدای ذوالنّعم از تو جسته سکّۀ عصمت رواج عصمتت بگرفته از عفّت خراج . با وجود چون تو زن در احترام دیگر از مردان نباید برد نام . کوه مس را می کند کان طلا خاکپای فضّه ات چون کیمیا . آبروی مریم از خاک درت ساره چون هاجر به خدمت در برت . گر تویی زن ای سر افراز یمن کاش مردان جهان بودند زن . کرده حق نام گرامت فاطمه ملک هستی را وجودت قائمه . ذات تو اسباب ایجاد وجود خاطرات آئینۀ غیب و شهود . سرّ مکنون خدای اکبری جفت حیدر دختر پیغمبری . قلب تو ای قلزم مجد و شرف شد برای یازده کوکب صدف . قامتت ای سرو بستان صفا پای تا سر نخل توحید خدا . آنچه قدرت داشت ذات کردگار جمله را برده است در ذاتت به کار . بیش از اینم نی به وصفت دسترس گر بُوَد در خانه کس یک حرف بس . روز محشر «صامتت» را یار باش جرم او را در جزا ستّار باش
خدا را شکر رزق ما همه از سفره‌ی زهراست که شیعه هرچه دارد از همین نان و نمک دارد