#حضرت_قاسم_زمزمه
#زمزمه۱۶
داماد خیمه
میری و حِرزِت میشه اِنیکاد خیمه
به احترام رفتنت ایستاده خیمه
داماد خیمه
جای حسن پشت سرت من اشک میریزم
پیراهن بختت شده کفن عزیزم
زیباییِ صورتتو نقاب میگیرم
نمیرسه پات به رکاب (برات بمیرم) ۳
میخ و دری نیست
اینجا هنوز که هیزمِ شعلهوری نیست
از لگد و فشار در هم خبری نیست
میخ و دری نیست
چرا غم عالم روی دلم نشسته؟
داره میاد صدای استخونْ شکسته
پهلوی مادرم شکست، شد قد خمیده
چطور شکستنت شدی (قامت کشیده؟!) ۳
بریم از اینجا
توو بغلم میون این محشر و غوغا
بیا با هم گریه کنیم برای فردا
بریم از اینجا
تو روی نی میری عروست پای نیزهت
کی این جوری ماهِ عسل میره توو غربت
حقّشه نُقل بپاشن از توو آسمونا
شما رو سنگ میزنن از (رو پشت بوما) ۳
#عبدالله_باقری
#حضرت_قاسم_زمزمه
کارتو با تیر و سنان ساختن و
روی تنت یه عالمه تاختن و
ابن الحسن بودی و قتل تو رو
گردن جنگ جمل انداختن و
روی زمین چرا/ میکشه دامنت
ای قاسم حرم چرا تقسیم شده تنت
اینقده مادرِ/ منو صدا نزن
پیش نگاه عمه اینقد دست و پا نزن
شبیه سقا/ قدت رعنا
شبیه اکبر/ ارباً اربا
داماد دشتِ/ کرب و بلا
تنت پر از نیزه و خنجر شده
گریه ی من خنده ی لشکر شده
شیشه ی عطر تن تو که شکست
تموم کربلا معطر شده
جز گریه بر غمت/ سهم چِشَم نشد
میخواستم واسه غمات مرهم بشم نشد
راهی معرکه/ با یه کفن شدی
به زیر سم مرکبا هم قد من شدی
خسوف به روی/ماهت افتاد
آخر عموتم/ شد دشمن شاد
کینه ی بابات / کار دستت داد
#مظاهرکثیرینژاد
#حضرت_قاسم_زمزمه
گل بودم و رو خاک صحرا پرپر افتادم
به ضرب نیزه از رو مرکب با سرافتادم
قاتل برای ذبح دامادت کمر بسته
نامرد با چکمه میزنه به سینهی خسته
عمو اگه دیر برسی کارم تمومه
بیاعموجان
موهام تو دستش خنجرش روی گلومه
بیاعمو جان
عمو انگار صدام از زیر دست و پا...نمی آید
به زیر سم مرکب ها نفس بالا... نمی آید
حسین جانم«حسین جانم۴
باسم مرکب لب هامو پر از عسل کردن
جوری زدن انگار تلافی جمل کردن
حس می کنم رو خاک دارم بی بال و پرمیشم
دستم نزن جان عمو پاشیده تر میشم
تا زنده ام از عروسم خبر بیارید
به جان قاسم
گوشواره های نوعروس و در بیارید
به جان قاسم
اینا بد میزنند و بی هوا عمه...مواظب باش
نریزن رو سر تازه عروس ما...مراقب باش
حسین جانم حسین جانم۴
قاسم کجایی صورت زن ها پر از خونه
پای برهنه نو عروس بین بیابونه
تازه عروس و پشت خیمه میزنن قاسم
گوشواره شو دارن به غارت می برن قاسم
فاطمهی بنت الحسین چشاش گریونه
براش بمیرم
چرا تمام بدنش غرقه به خونه
براش بمیرم
پاشو تازه عروس و از روی خاکا...بلندش کن
پاشو چادر بیار از بین نامردا...بلندش کن
حسین جانم«حسین جانم۴
#محمدعلی_قاسمی_خادم