#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
هر چند درک ناقص تاریخ، کافی نیست
در اینکه حق با توست امّا اختلافی نیست
معنای اینکه عدّهای حق را نمی بینند
جز گم شدن در یک مسیر انحرافی نیست
باید علی گفت و علی خواند و علی فهمید
فرصت برای گفتن حرف اضافی نیست
کم نقره داغش کن ترکهایی که در کعبه است
پیش دهان دشمن حیدر شکافی نیست
هذیان نگویید، ازدواج نور باظلمت
چیزی بجز فکر و خیال وقصّه بافی نیست
بِنتُ الهُدی در بیت گمراهی؟ معاذالله!
آن وقت می گویند باورها خرافی نیست
زخمی اگر خوردید چوب کفرتان بوده
چسباندن اینوصله ها راه تلافی نیست
حسن ختام این غزل با تیغ در راه است
وقتی برای دست بردن در قوافی نیست
#سید_ابوالفضل_مبارز
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
تنها مگذار ای نفس تازه جهان را
در غربت آیینه دو چشم نگران را
بردار سر از دامن رفتن که نگیری
از چشمهی بیداری خلقت هیجان را
بی تو چه کند فاطمه با کودکی خود
مگذار سر شانهاش این بار گران را
ای ثروت اندوخته ات عشق محمد
با خود به دل خاک مبر گنج نهان را
لبخند بزن رو به پیمبر که ببندند
دو دوخترک لات و هبل چاک دهان را
جای کفن از یار عبا خواسته ای تا
آسوده کند خاطره اش خاطرتان را
هنگام خداحافظی همسرت انگار
در بین عبا عشق نگه داشت زمان را
شد خیره به روی تو که خوابیده ای آرام
تا بیشتر از پیش نبینی خفقان را
در شعب علی ابن ابیطالبِ فردا
هرلحظه تحمل نکنی زخم زبان را
خوب است بخوابی و نبینی که بخوانند
پروانهی پر سوخته زهرای جوان را
در روشنی خون دل کوچه نبینی
شش ماهگی گم شده با تیر و کمان را
بر نیزه نبینی غم هفتادو دو سر را
پیشوپس این بغض گران شمر و سنان را
در شأن شما پیشکش آنگونه نداریم
در روضه بگیر ازمن دلسوخته جان را
#سید_ابوالفضل_مبارز
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
تنها مگذار ای نفس تازه جهان را
در غربت آیینه دو چشم نگران را
بردار سر از دامن رفتن که نگیری
از چشمهی بیداری خلقت هیجان را
بی تو چه کند فاطمه با کودکی خود
مگذار سر شانهاش این بار گران را
ای ثروت اندوخته ات عشق محمد
با خود به دل خاک مبر گنج نهان را
لبخند بزن رو به پیمبر که ببندند
دو دوخترک لات و هبل چاک دهان را
جای کفن از یار عبا خواسته ای تا
آسوده کند خاطره اش خاطرتان را
هنگام خداحافظی همسرت انگار
در بین عبا عشق نگه داشت زمان را
شد خیره به روی تو که خوابیده ای آرام
تا بیشتر از پیش نبینی خفقان را
در شعب علی ابن ابیطالبِ فردا
هرلحظه تحمل نکنی زخم زبان را
خوب است بخوابی و نبینی که بخوانند
پروانهی پر سوخته زهرای جوان را
در روشنی خون دل کوچه نبینی
شش ماهگی گم شده با تیر و کمان را
بر نیزه نبینی غم هفتادو دو سر را
پیشوپس این بغض گران شمر و سنان را
در شأن شما پیشکش آنگونه نداریم
در روضه بگیر ازمن دلسوخته جان را
#سید_ابوالفضل_مبارز
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
هر چند درک ناقص تاریخ، کافی نیست
در اینکه حق با توست امّا اختلافی نیست
معنای اینکه عدّهای حق را نمی بینند
جز گم شدن در یک مسیر انحرافی نیست
باید علی گفت و علی خواند و علی فهمید
فرصت برای گفتن حرف اضافی نیست
کم نقره داغش کن ترکهایی که در کعبه است
پیش دهان دشمن حیدر شکافی نیست
هذیان نگویید، ازدواج نور باظلمت
چیزی بجز فکر و خیال وقصّه بافی نیست
بِنتُ الهُدی در بیت گمراهی؟ معاذالله!
آن وقت می گویند باورها خرافی نیست
زخمی اگر خوردید چوب کفرتان بوده
چسباندن اینوصله ها راه تلافی نیست
حسن ختام این غزل با تیغ در راه است
وقتی برای دست بردن در قوافی نیست
#سید_ابوالفضل_مبارز