eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
711 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رسیده ماه رجب در سرم هوای مدینه نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه گرفته است بهانه دلم برای مدینه فدای چار امام گره گشای مدینه کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر سلام مقصد پنجم ! سلام حضرت باقر نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی نداشت جسم تشیع سری اگر تو نبودی بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت غلام حیدر و زهرا شدیم با زحماتت تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت تویی که درک خلایق نمی رسد به مقامت شبیه زینب کبری حماسه داشت کلامت شده است منبر روضه حیات بخش ز نامت همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را نتیجه های تلاش توایم و صادقت آقا امام پنجم عالم ، امید پنج تنی تو بزرگ تر ز تمام تصورات منی تو فدای عزم بلندت ، امام بت شکنی تو خودت بگو بنویسم حسین یا حسنی تو تویی که وارث جمع فضائل حسنینی امام امتی و میوه دل حسنینی همیشه مثل حسن بود عادت تو کرامت زبانزد است در عالم همیشه جود و عطایت بزرگواری و دارد فقیر پیش تو حرمت و در مرام شما نیست دین به غیر محبت تو و کرم ، تو و بخشش ، تو و عطای فراوان همیشه لطف تو آقا شده است شامل مهمان تویی که حاصل عمرت همه معارف دین است به زیر پرچمت آقا کسی که سایه نشین است به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است بقیع بی حرمت هم بهشت اهل یقین است به رغم خواسته ی منکران اصل ولایت حرم نداشتنت هم نکرد کم ز مقامت تو یادگار شهید غروب حادثه هایی تو در تمامی حالات ، یاد کرببلایی ز کودکیت تو دلتنگ سیدالشهدایی تو داغدار امام ِ مُرَمِّلٌ بِدِمایی چهار سالگی ات را نمی بری دمی از یاد رقیه بین خرابه جلوی چشم تو جان داد 🔸شاعر:
هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد فروغ حسن خدا از جمال چار امام ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟ چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام امـام باقـر یعـنی محـمد دوم امام باقر پنجم وصی خیرالانام امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام امام باقر یعنی امام علم و عمـل امام باقر یعنی رسول خون و قیام مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟ ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام اگر از او نستانند جام در صف حشر می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام به زائران حریمش در آفتاب بقیع پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد ساقی! بیا شراب محبّت مرا بریـز به کام به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها شود به امرغلامش سمند گردون، رام به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام» ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح گرفته علم، ز لب‌های جانفزایش کـام مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده سلام داده محمد بـه آن امـام همام چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید که شد به دیدۀ او شام، تیره‌تر از شام بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند میثم اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام 🔸شاعر:
رسیده ماه رجب در سرم هوای مدینه نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه گرفته است بهانه دلم برای مدینه فدای چار امام گره گشای مدینه کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر سلام مقصد پنجم ! سلام حضرت باقر نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی نداشت جسم تشیع سری اگر تو نبودی بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت غلام حیدر و زهرا شدیم با زحماتت تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت تویی که درک خلایق نمی رسد به مقامت شبیه زینب کبری حماسه داشت کلامت شده است منبر روضه حیات بخش ز نامت همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را نتیجه های تلاش توایم و صادقت آقا امام پنجم عالم ، امید پنج تنی تو بزرگ تر ز تمام تصورات منی تو فدای عزم بلندت ، امام بت شکنی تو خودت بگو بنویسم حسین یا حسنی تو تویی که وارث جمع فضائل حسنینی امام امتی و میوه دل حسنینی همیشه مثل حسن بود عادت تو کرامت زبانزد است در عالم همیشه جود و عطایت بزرگواری و دارد فقیر پیش تو حرمت و در مرام شما نیست دین به غیر محبت تو و کرم ، تو و بخشش ، تو و عطای فراوان همیشه لطف تو آقا شده است شامل مهمان تویی که حاصل عمرت همه معارف دین است به زیر پرچمت آقا کسی که سایه نشین است به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است بقیع بی حرمت هم بهشت اهل یقین است به رغم خواسته ی منکران اصل ولایت حرم نداشتنت هم نکرد کم ز مقامت تو یادگار شهید غروب حادثه هایی تو در تمامی حالات ، یاد کرببلایی ز کودکیت تو دلتنگ سیدالشهدایی تو داغدار امام ِ مُرَمِّلٌ بِدِمایی چهار سالگی ات را نمی بری دمی از یاد رقیه بین خرابه جلوی چشم تو جان داد 🔸شاعر:
هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد فروغ حسن خدا از جمال چار امام ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟ چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام امـام باقـر یعـنی محـمد دوم امام باقر پنجم وصی خیرالانام امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام امام باقر یعنی امام علم و عمـل امام باقر یعنی رسول خون و قیام مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟ ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام اگر از او نستانند جام در صف حشر می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام به زائران حریمش در آفتاب بقیع پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد ساقی! بیا شراب محبّت مرا بریـز به کام به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها شود به امرغلامش سمند گردون، رام به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام» ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح گرفته علم، ز لب‌های جانفزایش کـام مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده سلام داده محمد بـه آن امـام همام چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید که شد به دیدۀ او شام، تیره‌تر از شام بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند میثم اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام 🔸شاعر:
رسیده ماه رجب در سرم هوای مدینه نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه گرفته است بهانه دلم برای مدینه فدای چار امام گره گشای مدینه کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر سلام مقصد پنجم ! سلام حضرت باقر نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی نداشت جسم تشیع سری اگر تو نبودی بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت غلام حیدر و زهرا شدیم با زحماتت تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت تویی که درک خلایق نمی رسد به مقامت شبیه زینب کبری حماسه داشت کلامت شده است منبر روضه حیات بخش ز نامت همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را نتیجه های تلاش توایم و صادقت آقا امام پنجم عالم ، امید پنج تنی تو بزرگ تر ز تمام تصورات منی تو فدای عزم بلندت ، امام بت شکنی تو خودت بگو بنویسم حسین یا حسنی تو تویی که وارث جمع فضائل حسنینی امام امتی و میوه دل حسنینی همیشه مثل حسن بود عادت تو کرامت زبانزد است در عالم همیشه جود و عطایت بزرگواری و دارد فقیر پیش تو حرمت و در مرام شما نیست دین به غیر محبت تو و کرم ، تو و بخشش ، تو و عطای فراوان همیشه لطف تو آقا شده است شامل مهمان تویی که حاصل عمرت همه معارف دین است به زیر پرچمت آقا کسی که سایه نشین است به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است بقیع بی حرمت هم بهشت اهل یقین است به رغم خواسته ی منکران اصل ولایت حرم نداشتنت هم نکرد کم ز مقامت تو یادگار شهید غروب حادثه هایی تو در تمامی حالات ، یاد کرببلایی ز کودکیت تو دلتنگ سیدالشهدایی تو داغدار امام ِ مُرَمِّلٌ بِدِمایی چهار سالگی ات را نمی بری دمی از یاد رقیه بین خرابه جلوی چشم تو جان داد 🔸شاعر:
هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد فروغ حسن خدا از جمال چار امام ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟ چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام امـام باقـر یعـنی محـمد دوم امام باقر پنجم وصی خیرالانام امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام امام باقر یعنی امام علم و عمـل امام باقر یعنی رسول خون و قیام مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟ ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام اگر از او نستانند جام در صف حشر می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام به زائران حریمش در آفتاب بقیع پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد ساقی! بیا شراب محبّت مرا بریـز به کام به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها شود به امرغلامش سمند گردون، رام به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام» ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح گرفته علم، ز لب‌های جانفزایش کـام مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده سلام داده محمد بـه آن امـام همام چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید که شد به دیدۀ او شام، تیره‌تر از شام بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند میثم اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام 🔸شاعر: