تقدیم به اول مدافع ولایت حضرت زهرا سلام الله علیها
**********************
عطر حضورش از جهان دفع بلا می کرد
آن مادری که خلقِ عالم را دعا می کرد
با سجده های او زمین غرقِ خدا میشد
هفت آسمان را در دلِ سجّاده ، جا می کرد
خورشید را با هر نگاهش نور می بخشید
افلاک را خاکِ رهش حاجت روا می کرد
با هر قنوتش زیر سقفِ خانه ای کوچک
عرش خدا را غرقِ ذکر " ربّنا " می کرد
در چشم زهرا کعبه حیدر بود از این رو
با خانه داریِ علی سعی و صفا می کرد
پروانه شد ، یک عمر دورِ مقتدایش گشت
اینگونه حجّ عمره ی خود را ادا می کرد
واژه به واژه از دهانش عشق جاری بود
وقتی درون خانه حیدر را صدا می کرد
اصلا نفهمیدند قدر آن زنی را که
فضّه کنیزش خاک را سنگِ طلا می کرد
" الجار ثمّ الدار " را او یاد مردم داد
از بس که بر همسایگان خود وفا می کرد
در شان او شد آیه های هل اَتی نازل
از بس که صبح و شام بی منّت عطا می کرد
آثار تسبیحات او سِیرِ الی الله است
تسبیح او ارض و سما را جا به جا می کرد
با چادرش قوم یهودی را مسلمان کرد
رحمت بر آن چادر که ، کارِ انبیا می کرد
ای کاش قدری بیشتر مهمانِ دنیا بود
ای کاش دنیا با دلِ او خوب تا می کرد
پشت در آمد تا امامش در امان باشد
پای ولایت بی مهابا جان فدا می کرد
اف بر تو دنیا ، رو به رو شد با چهل نامرد
آن زن که از یک مرد نابینا ، حیا می کرد
با سینه ی زخمی قیامت کرد در مسجد
زخمی نمیشد او اگر ، دیگر چه ها می کرد!
هم گریه می کرد از غم تنهاییِ حیدر
هم گریه از داغ شهید کربلا می کرد
می بافت چون پیراهنِ نور دوعینش را
"ای بی کفن" می خواند ، یادِ بوریا می کرد
*********************
#رضا_یزدی_اصل
#مدح_و_مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#قصیده_واره