ای نگاهت روشنی بخشِ دلِ حرّ و حبیب
می وَزد با عطر یاس از کربلایت بوی سیب
می شود روشن کنی با التفاتی راه را؟
می شود من هم نباشم از نگاهت بی نصیب؟
می دَود در سینه دردی اَلْاَمان از زینبت
از فراز تلّ به مقتل تا رسد( أَمَّنْ یُجیبُ؟)
می رسد از دور آوای حبیبی یا حسین!
می تپد در خون نوایِ خواهرت، شَیْبُ الخَضیب
روضه ی (هَل مِن مُعین) امشب به دریا می رسد
خیز برمی دارد از موجِ غمش (فتحٌ قریب)
کاروانی می رود فردا به سمت کربلا
مادرم دارد دوباره بی گمان حسّی غریب..
#مریم_محبی_نژاد_کرمان_نرماشیر
ای نگاهت روشنی بخشِ دلِ حرّ و حبیب
می وَزد با عطر یاس از کربلایت بوی سیب
می شود روشن کنی با التفاتی راه را؟
می شود من هم نباشم از نگاهت بی نصیب؟
می دَود در سینه دردی اَلْاَمان از زینبت
از فراز تلّ به مقتل تا رسد( أَمَّنْ یُجیبُ؟)
می رسد از دور آوای حبیبی یا حسین!
می تپد در خون نوایِ خواهرت، شَیْبُ الخَضیب
روضه ی (هَل مِن مُعین) امشب به دریا می رسد
خیز برمی دارد از موجِ غمش (فتحٌ قریب)
کاروانی می رود فردا به سمت کربلا
مادرم دارد دوباره بی گمان حسّی غریب..
#مریم_محبی_نژاد_کرمان_نرماشیر