به نام آن صفت کز آن جهان نان میخورد آری
که آن نامی است زیبنده برای حضرت باری
ازین نام بلند آوازه معروف است عیاری
به نعمت خفته اند از این صفت والله بسیاری
*تمام آسمان ها و زمین یا هر چه پنداری
به نام نامی او، او كه نان داده دو دنيا را
به زير سايه اش روزی رسانده از ازل ما را
نه ما را بلكه ابراهيم و شیث و عيسی را
نه آن ها را فقط بلكه همه پنهان و پيدا را
*ازين ها صد برابر هم ندارد پيش او كاری
كدامين نام! نامی كه سراسر جود و احسان است
تمام ملك بر اين خوان بی اندازه مهمان است
همان نام عزيزی كه لطيف از جنس باران است
و در ابن الرضا پيدا شده هر چند پنهان است
*جواد ابن الرضا آن جلوه تام خدا آری
به دستش هفت دريا قطره ای بوده است نا پيدا
همه معشوق ها او را اسير و عاشق و شيدا
كريم ابنِ كريم آن جلوهی جانانهی زيبا
همو كه عرش هم در زير پايش خفته است اما
الي يوم القيامه نيست او را فضل تكراری
صدای كاظمين از دور ما را مست آقا كرد
لب سائل كشش ما را زِ جمع خلق پيدا كرد
بساط عيش را بر خوان احسانش مهيا كرد
تمام جرعه خواران را سيه مست دو مينا كرد
*كه رفت از خاطر باده پرستان ياد هوشياری
#مهتا_صانعی
ما در مسیرِ هم به تکامل رسیدهایم
بازیگریم اگر به تغافل رسیدهایم
شب زندهدار در پی رمیِ جمر ولی
در وقت سعی ما به تجاهل رسیده ایم
خلوت گزین مصدر عرفان شدیم گاه
صوفی صفت کنون به تعلّل رسیدهایم
گاهی دچار فقر شدیم از نبود نور
گاهی کنار هم به تجمّل رسیدهایم
یادی نکردهایم از آن روزهای خوب
امروز اگر چنین به تقابل رسیدهایم
از ما نبود و نیست دل فتنه خواهِ خصم
آنکس که گفت ما به تزلزل رسیدهایم
عاشق شدیم و دل به دلِ هم سپردهایم
اینگونه سالها به تسلسل رسیدهایم
آرامشاست هدیهی این سالهای خوب
ما با وجودِ هم به تعادل رسیدهایم
جوشید در دل من و تو چشمههای نور
واژه به واژه ما به تغزّل رسیدهایم
#مهتا_صانعی