#نوحه
#زمینه
#امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
🏴 بند ۱
سینه ای سوزان ، دیده ای گریان ، شد نصیب من ، ای مدینه ۲
شد روا حاجت ، از غم و محنت ، راحتم کردی ، زهر کینه
( غربتم باشد ، میراث حیدر
جان سپارم از ، اندوه دلبر
قاتل من شد ، داغ مادر ) ۲
( یابن الزهرا ، یا مولا ، یابن الزهرا ، یا مولا ) ۲
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
🏴 بند ۲
دشمنم آمد ، آتشی زد بر ، خانه ام همچون ، بیت زهرا ۲
مادرا بنگر ، نور عین تو ، در مدینه ات ، مانده تنها
( زد عدو آتش ، بر درب خانه
خانه از مادر ، دارد نشانه
داغ زهرا شد ، جاودانه ) ۲
( یابن الزهرا ، یا مولا ، یابن الزهرا ، یا مولا ) ۲
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
🏴 بند ۳
یک مدینه غم ، غصه و ماتم ، در دلم دارم ، مادر من ۲
از تو می خواهم ، تا بیایی تو ، لحظه ی آخر ، در بر من
( ذکر یا زهرا ، روی لبانم
نام او باشد ، آرام جانم
بر سرم آی اِی ، مهربانم ) ۲
( یابن الزهرا ، یا مولا ، یابن الزهرا ، یا مولا ) ۲
#محمد_مبشری
#نوحه
#امام_صادق_علیه_السلام
═══✼🍃🌹🍃✼═══
بند اول
آسمان دل غمین / روی لب می کند نوا
شیعه دارد عزا / در غم پور مرتضی
( اشک غم می شود روان
تسلیت صاحب الزمان ) 2
تسلیت صاحب الزمان
یابن الزهرا آقام آقام 3
═══✼🍃🌹🍃✼═══
بند دوم
آتش کینه بر / درب کاشانه اس نشست
غصه ی کوچه ها / قامت پیر او شکست
( یاد حیدر شده غمش
داغ گل مانده بر دلش )2
داغ گل مانده بر دلش
یابن الزهرا آقام آقام 3
═══✼🍃🌹🍃✼═══
بند سوم
سر برهنه روان / در پی مرکب عدو
سلسله راه شام / غصه ی قلب زار او
( او که در تاب و در تب است
دل غمین یاد زینب است ) 2
دل غمین یاد زینب است
یابن الزهرا آقام آقام 3
#محمد_مبشری
#واحد
#نوحه
#امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
شیخ الائمه و پور پیمبری
از نسل فاطمه ، از آل حیدری
سردار مذهب و ، سالار مکتبی
وارث به انبیا ، محبوب داوری
از پهنه ی ازل ، بر صفحه ی وجود
حک شد به نام تو ، آیین دلبری
از مردم زمین ، تا اوج آسمان
تو از همه جهان ، والا و برتری
ای پور فاطمه ، یابن علی مدد ...
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
ماه یگانه و ، مهر زمانه ای
تو نور و جلوه ی ، صد ماه و اختری
ای شمس مشرقین ، ای نور عالمین
ای وارث حسین ، پاک و مطهری
داغ مدینه را ، داری به قلب خود
دانم که کشته ی ، غم های کوثری
زهر ستم اگر ، بر تو شرر زده
اما قتیل یک ، اندوه دیگری
ای پور فاطمه ، یابن علی مدد ...
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
آتش به خانه ات ، دشمن زده ولی
سوزان هیزمی ، در پشت یک دری
گر نیمه شب شکست ، وقت نماز تو
یاد نماز آن ، بنشسته مادری
برده تو را عدو ، رو سوی کاخ ظلم
در یاد عمه ای ، آلاله پروری
ای پیر راه عشق ، از داغ کربلا
گریه کن حسین ، تا روز آخری
ای پور فاطمه ، یابن علی مدد
سلام الله علیهم اجمعین...
#محمد_مبشری
#دوبیتی
#امام_صادق_علیه_السلام
شب وصل است و راه عشق باز است
دلم آکنده از راز و نیاز است
تو شاهد باش بهر شیعیانم
خدایا آخرین حرفم نماز است
🌴🌴🌴
اگر چه از تبار مصطفایم
فکنده شعله دشمن در سرایم
میان آتش درگاه خانه
به یاد خیمه های کربلایم
🌴🌴🌴
مدینه باغ تو بی بار و برگ است
غمت باران رگبار و تگرگ است
دوباره هیزمت یک خانه را سوخت
مدینه ، توبه ی این گرگ مرگ است
🌴🌴🌴
منم که یادگار مرتضایم
یگانه وارث خیر النسایم
از این رو خانه ی من هم بسوزد
که من کشته ی ضرب جفایم
🌴🌴🌴
شبی در خانه ام بیدار بودم
به ذکر حضرت دادار بودم
به ناگه حرمت کاشانه بشکست
که من هم یادگار یار بودم
#محمد_مبشری
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#امام_زمان_مناجات
#امام_صادق_شهادت
به گریههای یتیمانهی گدایانت
اراده کن برسد، دست ما به دامانت
بریدهایم ز شهر و به خاکراه زدهایم
به این امید که باشیم در بیابانت
گناهکاری ما خشکسالی آورده
نمیرسد به نفسهای شهر بارانت
«بُطونُهم مُلِئت بِالحَرام» هم شدهایم
که نیستیم زمان عمل مسلمانت
چقدر گریهی یعقوب شب به شب برسد
ولی تو راه نیفتی به سوی کنعانت
ز ره نیامدی و جمعه جمعه پیر شدند
تمام پیر غلامان ز داغ هجرانت
بیا بهار به پا کن بهار یعنی تو
بیا که گل بدهد دانه دانه گلدانت
عزای حضرت صادق رسیده آقاجان
فدای شال عزا و دو چشم گریانت
برات کرب و بلا را بیا محبّت کن
به حقّ خشکی لبهای جدّ عطشانت
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_صادق_شهادت
ریزد سرشکِ زهرا ، از دیده چون ستاره
داغ امام صادق ، زد بر دلش شراره
با چشم دل نظر کن ، یک لحظه در مدینه
بر تربتش که دارد ، بر غربتش اشاره
دل تنگِ مادرش بود ، آن یادگار زهرا
مهمان مادرش شد ، با قلب پاره پاره
هر شب به یک بهانه ، می بُردنش زخانه
از ظلم و جور منصور ، خون شد دلش هماره
کی دیده پیرمردِ هفتاد ساله ای را
در کوچه ها پیاده ، دنبال یک سواره
ابن ربیع نامرد ، رحمی به او نمیکرد
می دید که نفس هاش ، افتاده در شماره
شد فاطمیه تکرار ، آتش گرفت گلزار
اما زنی نبوده ، در پشت در دوباره
میزد قدم در آتش ، میگفت وای مادر
جز سوختن چه راهی ، جز ساختن چه چاره
یکبار منزلش سوخت ، صد مرتبه دلش سوخت
بر حال کودکانش ، بنمود تا نظاره
صد شکر دخترانش ، بابا کنارشان بود
غارت نشد از آنها ، خلخال و گوشواره
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
آنکه حکمت به لب او جریان داشت که بود
آنکه علم از نفس او فوران داشت که بود
آنکه اندیشه از او شیرهی جان داشت که بود
آنکه ایمان به وجودش ضربان داشت که بود
خانهای در حرم هر دل عاشق دارد
شیعه امروز از او وعدهی صادق دارد
همه جا سایه فیضاش به سرِ سرورها است
حُکمِ او حکمت او ژرفترین باوررها است
چقدر خطبهی او خط به خطِ دفترها است
قالَ صادق همهجا تاج سر منبرها است
از اشارات نگاهش لب ما جان دارد
از احادیث لبش مذهب ما جان دارد
آنقدر گفت علی روز و شب از حال علی
که جهان پُر شده از قالَ علی قال علی
فیض او بود که دل رفت به دنبال علی
که فقط آل علی آل علی آل علی
آنقدر گفت علی بر لب ما جام علیست
کوری دشمن مولا همهجا نام علیست
باده نوشان زِ دَمش راز مگو ساختهاند
خاک راهش همه بردند و سبو ساختهاند
کعبه را روز ازل از گل او ساختهاند
عالمان از لب این چشمه وضو ساختهاند
همهی اهل نظر بر درِ او رو زدهاند
انبیا محضر او آمده زانو زده اند
نفس اوست اگر گریهی ما طولانی است
نفس اوست اگر دیدهی ما بارانی است
مقتل اوست اگر حال جگر طوفانی است
مجلس صبح و شبش مجلس و رضه خوانی است
بی سبب نیست که سوزد جگرش گاه به گاه
حق بده کُنیهی او هست ابا عبدالله
بارها حرمتش از کینهی منصور شکست
دید بی حرمتیِ آنهمه مامور... شکست
آمدند و در این مقتلِ ماثور شکست
وایِ من از در این خانه که با زور شکست
وای از شیخ حرم هیچ کسی شرم نکرد
از سفیدی محاسن نفسی شرم نکرد
او که پیر است از این خانه به اجبار مبر
آبروی همهی ماست در انظار مبر
رسیمان شرم کن از کوچه به اصرار مبر
همه جا میروی اما سوی بازار مبر
مو سفید حرمم دست به دیوارش است
خاطرات بدی از کوچه و بازارش است
از روی شانه کشیدند عبایش اُفتاد
ناگهان آمد و هُل داد عصایش اُفتاد
ریسمان را که کشیدند به پایش، اُفتاد
فاطمه پشت سرش بود بجایش اُفتاد
او زمین خورد ولیکن زِ روی مرکب نه
از روی ناقه نه در خواب نه غرق تب نه
دخترک بود و شبی تار که مهتاب نداشت
دخترک بود و تب و آه ولی تاب نداشت
پای پُر آبله جز گریهی خوناب نداشت
دخترک بود ولی زجر که اعصاب نداشت
تا خودِ قافله او را به روی خار کشید
مثل آن در که به پهلو خط مسمار کشید
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۲/۱۴)
در رثاء امام صادق (ع) / نوحه
-----------
یارب مدینه چون کربلا شد
بیت ولایت ماتمسرا شد
شیخ الائمه صادق فدا شد
آه و واویلا ، آه و واویلا .....
امشب مدینه در غم نشسته
نخل ولایت از کین شکسته
ارکان هستی از هم گسسته
عالم ازین غم غرقِ بلا شد
آه و واویلا ، آه و واویلا .....
صادق خدایا مسموم کین شد
از ماتم او دلها غمین شد
در اوج اندوه حَبلُ الْمَتین شد
شهر مدینه چون نینوا شد
آه و واویلا ، آه و واویلا .....
سوزد جهانی داغی مکرّر
صاحب عزا شد موسی بن جعفر
چیده عدو گل از آل حیدر
یعنی عزادار اهل ولا شد
آه و واویلا ، آه و واویلا .....
از ابر هستی ماتم به بارد
بر جان ما غم آتش گذارد
شمع و چراغی قبرش ندارد
روشن به دلها شمع عزا شد
آه و واویلا ، آه و واویلا .....
**
محمود تاری «یاسر»
#امام_صادق_علیه_السلام
ما غلامیم غلام دو اباعبدالله
دل ما خورده به نام دو اباعبدالله
شیعه را داد نجات از همه طوفان ها
کشتی لطف مدام دو اباعبدالله
تا قیامت به خدا هر که مسلمان بشود
هست مدیون قیام دو اباعبدالله
از همه شادی و غم های جهان آزاد است
دل افتاده به دام دو اباعبدالله
هر شب و روز فقط فکر هدایت بودند
خرج دین گشت تمام دو اباعبدالله
آسمانی شده بی چون و چرا هر کس که
پر گرفت از سر بام دو اباعبدالله
دم به دم ، دم بزن از مهدی موعود فقط
شیعه این است پیام دو اباعبدالله
چه در آن کوچه ، چه گودال نشد ای دشمن
ذره ای کم ز مقام دو اباعبدالله
هر چه دیدند نکردند گلایه اصلا
ای به قربان مرام دو اباعبدالله
#محمدحسین_رحیمیان