#شهادت_حضرت_معصومه_س
#سبک_زمینه
#توسل_به_امام_رضا_ع
دل من کبوتر صحن شماست
یه نگاهت به همه دردا دواست
توی صحنت تا که پامو میذارم
رو لبم طنینِ اشفعی لناست
به تو میگم همه ی حرفامو
بانوی کریمه خواهر رضا
اومدم تا ببینی اشکامو
مریض اومدم بدی منو شفا
بی بی معصومه بی بی معصومه
یه نگاه به این گدا بی بی معصومه
حرمت بهشت دنیاییِ ماست
حرمت خدایی خیلی با صفات
اگه دوریم از مدینه و بقیع
بقیع و مدینمون صحن شماست
اگه قبر فاطمه پنهونه
دلمون خوشه شمارو داریم
اگه کربلا برامون دوره
حرم امام رضارو داریم
بی بی معصومه بی بی معصومه
یه نگاه به این گدا بی بی معصومه
گره افتاده تو کار شیعه ها
متوسلیم به تو امام رضا
به جوادت نظری به ما بکن
مددی یا حضرت گره گشا
یا امام رضا تویی امیده
مریضایی که ندارن امید
همه چشمشون به این درگاهه
عزیزاشون رو شما شفا بدید
بی بی معصومه بی بی معصومه
یه نگاه به این گدا بی بی معصومه
زبانحال حضرت معصومه (س)
نوحه : 👇🙏
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
قم شهرینه ایله گذر فرصتدی قارداش
جان اوسته معصومه سنه حسرتدی قارداش
یرده یوزوم، یولدا گوزوم، سینمده نامه
من بی کسی قان آغلادان فرقتدی قارداش
((گوزلر یولوندا قالدی رضا جان
دردیم اورک ده قالدی رضا جان))
عالم سنی غمده منه یولداش یازاردی
بو شرح حالی یوزده کی قانیاش یازاردی
گوزیاشیم آخدوقجا یوزه قارداش یازاردی
قارداش دیوب من آغلارام مدّتدی قارداش
سنگ فراقی چرخ دون آتدی اوزاقه
آدون دلیمده، روز و شب یاندوم فراقه
تا یِتمه میش من وصله، جان یتدی دوداقه
ایلوم نه چاره من یازی قسمتدی قارداش
وادی غمده دردیمه حیران قالاردیم
هردم بو زخم فرقته مرهم سالاردیم
گوزیاشلی نامندن سنون عطرون آلاردیم
دائم منه بو ناله هم صحبتدی قارداش
غمدن اَرینمیش بیر بدن قبره آپارّام
سندن نشانه بیر محن قبره آپارّام
بو نامه نی سینمده من قبره آپارّام
من بی کسه بو مایه ی عزّتدی قارداش
زوّار قبروندن گَلر توشه گوتورسون
آندور بو ناکامی اولار کامه یِتیرسون
قبرون توزوندان قبریمه بیر آز گَتیرسون
عطرون آلوم گوگوم سنه حسرتدی قارداش
باجی ویرنده جان، کسر قارداش کنارین
ویران اولِیدی گردش دور مدارین
سن طوسی مسکن ایلدون، من قم دیارین
یوخ چاره، بو غم جانیمه منّتدی قارداش
عشقونده بیمارم ولی من بی طبیبم
نه بیر گَلن وار نه گیدن آخِر غریبم
ایتمم گله ایلدن بو گون من بی نصیبم
غربتده جان ویرماق بیزه عادتدی قارداش
واردور یری بو غم شرر دنیایه سالسون
حقّ ایتسوب حسرت منیم گوگلومده قالسون
خوشدور باجی باشین دیز اوسته قارداش آلسون
هجران ملالی بیر یامان محنتدی قارداش
اعظمی تبریزی
شعر جدید چاپ نشده شهادت حضرت فاطمه معصومه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
۱۴۰۳
در سبک عمه بو ویرانسراده
غم منی درده سالوبدی
صبریمی الدن اولوبدی
هارداسان سن قارداشیم گل
گوزللریم یولدا قالوبدی
گل رضا جانم رضاجان
جان جانانم رضاجان
گل رضا سن سینه داغلا
سن منیم حالیمه اغلا
باشیم اوسته اوخوی قران
گوزللریمی سنده باغلا
گل رضا جانم رضا جان
جان جانانم رضاجان
ای منیم روح وروانیم
قارداشیم راحت جانیم
گل گیدور معصومه الدن
هارداسان سن مهربانیم
گل رضا جانم رضا جان
جان جانانم رضاجان
ای گل خوشبو رضا جان
دلبر مه رو رضا جان
گل منی قبله ی دوندر
ضامن آهو رضا جان
گل رضا جانم رضا جان
جان جانانم رضا جان
ظلم منه قارداش اولوبدی
قلبیمه غملر دولوبدی
شهر غربتده جمالیم
گول مثالی گل سولوبدی
گل رضا جانم رضا جان
جان جانانم رضا جان
گوزلری گریان ئولورم
قلبی پریشان ئولورم
شهر غربتده ادامسیز
گل سنه قربان ئولورم
گل رضا جانم رضا جان
جان جانانم رضاجان
425.5K
با مداحی حاج جواد حسن زاده (شهادت حضرت معصومه و گریز به شهادت حضرت زینب)
🏴🏴🏴
ای رضا جان داده گل سینه سی سوزان باجیوام
اورگیم تنگه گلوب روحی پریشان باجیوام
شهر قمدا یانیرام درد فراق و محنه
یوخدی بیر گوگلوم آلان گوزلری گریان باجیوام
رسمیدی گل باشینا عشقیله بلبل دولانار
گل سنون باشیوا دونم گل خنندان ، باجیوام
دوزدی غربته ئولن شخصه اخا یار اولماز
یوخدی سنسیز گلنیم قادراشا قربان باجیوام
#حضرت_معصومه_مدح
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
گنبد زرد تو از پرتو آیات پر است
از حدیث کرم و شرح کرامات پر است
میتوان گفت که سرچشمۀ نور است اینجا
جمعه در جمعه کسی گرم حضور است اینجا
اهل قم جمله بر آناند خراسان اینجاست
مهد آرامش دلهای پریشان، اینجاست
تار و پودت همه دین است، خدا میداند
روشن از نور یقین است، خدا میداند
روشنای نفس شاهچراغی، آری
با خودت عطر حریم رضوی را داری
چه بگوییم که توصیف تو کامل باشد؟
واژهای نیست که با عشق معادل باشد
پاکی مطلقی ای عشق! چه نامی داری!
پای در عرش نهادی، چه مقامی داری!
نور چشم پدری، یاس معطر شدهای
معنی تازهای از سورۀ کوثر شدهای
پای تا سر همه آیینۀ طاها هستی
تو که یادآور صدیقۀ کبری هستی
قدم پاک تو بیشک قدم فاطمه است
حرمت نیز یقیناً حرم فاطمه است
در کنارِ تو شب و زمزمه را میفهمیم
به خدا رایحۀ فاطمه را میفهمیم
تو روایتگر آن گوهر نابی، بانو!
جلوۀ روشن آیینه و آبی، بانو!
میتوان با تو به آن رایحۀ پاک رسید
پر زد از خاک به اندیشۀ افلاک رسید
میتوان با تو به سرمنزل توحید رسید
از شب تیره گذر کرد، به خورشید رسید
میتوان یک سحر از جرم و خطا عاری شد
مثل امواج روان در حرمت جاری شد
در حریمت همه اندیشۀ طاعت دارند
به شفا آمدگان شوق شفاعت دارند
زائران رایحۀ آه تو را میفهمند
ماجرای غم جانکاه تو را میفهمند
قصۀ آمدنت قصۀ بیتابیهاست
شوق دیدار سحر، قصۀ بیخوابیهاست..
دوری از عشق، چه دلخسته و پیرت کرده
اینچنین راهی این راهِ خطیرت کرده
سختی راه... چه باید بنویسم بانو؟
عمرِ کوتاه... چه باید بنویسم بانو؟
قسمت این است که قم چشمۀ جودت باشد
تو بمانی و پر از عطر وجودت باشد
تو بمانی و قم از مِهر تو آکنده شود
شوق در خاطرۀ خاک پراکنده شود
تا که هر گوشۀ این خاک معطر باشد
قسمت این است که قم مشهد دیگر باشد
ای شفاعتگر محشر! نظری کن ما را
این همه قطرۀ جا ماندۀ از دریا را
نظری کن که شبی زائر کویت باشیم
سائل دائمی صحن نکویت باشیم
شک نداریم پر از نور یقین است اینجا
جلوۀ خاکی فردوس برین است اینجا..
#قاسم_بای
#حضرت_معصومه_مدح
غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی
تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی
هزار فخر تو را هست در جهان امّا
همین بس است شرف، خواهر رضا هستی...
نوشتهاند به تقدیر تو که زائر باش
هنوز زائر آن مشهدالرضا هستی...
به بارگاه تو دل از یقین شود لبریز
تویی که معنی «یَهدی لِمَن یَشا» هستی...
شکسته پشت من از این همه گناه، اما
چه غم مرا که توأم شافع جزا هستی...
چه خوانمت که زبان، عاجز است از وصفت
چه گویمت که تو مستغنی از ثنا هستی
#عباس_شاهزیدی
حضرت_معصـومہ_س
بَرخِشتْخشتِ مرقد تو، دل سپردهام
هنگام رفتن از حَرمت غصّه خوردهام
بانوی شهر قُم بهخدا در تمام عُمْر
بر حالِ زائران شما غِبطه خوردهام
از اشتیاق دیدن صحن و سَرایتان
من تکْتکِ دقایقِ خود را شِمردهام
قبل از ورودِ دل، به حریم حیاطتان
ریب و ریا زِلوحِ دل و جان سِتُردهام
از لطف و مِهر کریمانهات هَمی
دستِ محبّتِ حَرَمت را فشردهام
دارد چه حکمتی که چنین بیخود از خودم؟
بر سِرِّ ماورائیِ آن پِیْ نبردهام
کافیست بر سعادت دنیا و آخرت
(فیضی) که از زیارت معصومه بردهام
#رحیم_فیضی_اردبیلی
دردمندم به عنایت برساندید مرا
نزد اربابِ محبّت برسانید مرا
تربتش هست شفا کرب و بلایم ببرید
زیر ایوان به اجابت برسانید مرا
هست بین الحرمینش خودِ کشتی نجات
راهی ام کرده به دعوت برسانید مرا
سائلی تشنه ام از علقمه آبم بدهید
لبِ دریای سخاوت برسانید مرا
میشود عاقبتم غرقِ به خون ختم به خیر
اگر امشب به شهادت برسانید مرا
ای دعاهای قنوت شهدای گمنام
باید آخر به سعادت برسانید مرا
به شهادت نرساندید اگر...لحظۂ مرگ-
به دو خط روضه، به هیئت برسانید مرا
کفنم کرده و با گریه طوافم بدهید
دور پرچم به نهایت برسانید مرا
باز حرف کفن آمد به خدا دق کردم
رفتم از حال...به تربت برسانید مرا
مادرش با قد خم سمت حرم می آید
شب جمعه؛ سرِ ساعت برسانید مرا-
لبِ گودال! همه گریه کنان بسم الله
زینب(س) افتاده به زحمت؛ برسانید مرا...
پیکری پر شده از نیزه شکسته ای وای
شده بسیار جسارت برسانید مرا!
#شعر_مناجات_سیدالشهدا_ع
#أللهم_ارزقنا_کربلا
#مرضیه_عاطفی
السلام ای ضریح شش گوشه
تشنه هستم برای دیدارت
اشک چشمم ببین شده جاری
دل من تا ابد گرفتارت
بنده چون نوح اگر که عمر کند
گر نبیند تو را شود ناکام
کربلا دیده می کند تایید
هر که بیند تو را شود آرام
ومن الماء کل شی ء حی
گریه ها کرده ام ز دوریتان
ای بهشت خدا به روی زمین
از فراقت رسیده بر لب جان
پرچمت در میان هر دو جهان
هست بالاترین بیرق ها
موج پرچم به روی گنبد تو
زیر و رو کرد حال و روزم را
چشم من مثل ابر پاییزی
در فراق تو گشته بارانی
جعل الله فیکمُ الرحمه
بی سبب نیست برتر از جانی
سهم من از تو شد فراق، فراق
سهم برخی ز تو وصال، وصال
من بیچاره زائرت هستم
هر شب جمعه در خیال ، خیال
آرزویم شده است سجده ی شکر
روی خاک زمین کربُ وبلا
عمر من قد دهد خدا، آیا؟
که ببینم زمین آن جا را
طی شده چند سالی از عمرم
دور از صحن کربلای حسین
کاش گویم که اول این قرن
رفته ام بارها سرای حسین
تشنه بودی و گشته ام تشنه
از برای زیارت حرمت
بطلب این گدای بی کس را
تا که افتد به ساحت کرمت
ناله ی مادرت شب جمعه
زیر و رو می کند دل همه را
با قدی خم صدا زند پسرم
پیر کرده غم تو فاطمه را
در کنار فرات مهریه ام
تشنه... سر از تنت جدا کردند
دست و پا می زدی و من دیدم
با تن زخمی ات چِها کردند
#مجتبی_قاسمی
#شعر_مناجات_سیدالشهدا_ع
#أللهم_ارزقنا_کربلا
عمرى اگر چه پاى همين غم گريستيم
اين باور من است كه ما كم گريستيم
حق تو را ادا نتوان كرد گرچه ما
قدر تمام عالم و آدم گريستيم
چون شعله اى كه مى زند آتش به جان دشت
با يك دم حسين دمادم گريستيم
ايام بعد ماه عزاى تو را حسين
دائم به پيشواز محرم گريستيم
گرد آمديم خوب و بد اينجا به هر طريق
در هم بخر كه ما همه با هم گريستيم
#یاسین_قاسمی
#شعر_مناجات_سیدالشهدا_ع
#أللهم_ارزقنا_کربلا
مدتی می شود پریشانم
فکر می کنم درون زندانم
بدنم سرد میشود تبم بالاست
لرز دارم ، خود زمستانم
شال بسته ام, به دور سرم
پارچه ای هم به روی چشمانم
احتمالا دچار عشق شدم
یا مریضم خودم نمی دانم
مثل مجنون که در پی لیلاست
کاسه در دست،مست و حیرانم
می نشینم کنار سجاده
باز می کنم کتاب قرآنم
سوره مطمئنه! مطمئن شده ام
مبتلای غم حسین(ع) شده ام
ناگهان مریضی ام گم شد
چهره ام به رنگ گندم شد
ایستادم کنار سجاده
گریه هایم همه تبسم شد
قامتم شبیه یک انسان
حالتم شبیه مردم شد
کعبه ام حرم شد و بعد
قبله گاهم امام سوم شد
نام او را مدام می بردم
نام او هم پیاله خم شد
حالت طبیعی ام برگشت
بار دوم، نه بار چندم شد
که به این وضع مبتلا شده ام
مست سلطان کربلا شده ام
خواب دیدم اسیر غم شده ام
روضه خوان دم حرم شده ام
روی سنگها نشسته ام و
بی توجه به دور و برم شده ام
با همین حال، دست بر سینه
سمت شش گوشه خم شده ام
دم حسین شد باز دمم زینب
زنده با این ، دودم شده ام
زائری گفت نوحه خوان حرم
به دعاهای مادرم شده ام
باز کردم دوباره چشمانم
وارد بیت آخرم شده ام
معنی عشق را نمی داند
آنکه از شاه من نمیخواند
می نویسم فقط به نام حسین
می نشینم فقط به بام حسین
پسر و دخترم ، فدای شما
پدر و مادرم غلام حسین
نوکری شغل خانواده ماست
همه نوکر فقط امام حسین
کفتری ملازم حرمم
کفتری صید در دام حسین
دور می زنم حوالی عباس
بعد می روم به احترام حسین
سمت گودال روضه می خوانم
روضه آتش و خیام حسین
السلام و علیک، غوغا شد
پای دشمن به خیمه ها وا شد
#شعر_مناجات_سیدالشهدا_ع
#أللهم_ارزقنا_کربلا
#ابوذر_احمدی