eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
712 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام استاد 🔰 من سوال داشتم رفلاکس معده که خیلی مضره چیکار کنیم که انجام نشه رفلاکس چیا نخوریم چیا انجام بدیم؟ 🔰 سلام علیکم بله، رفلاکس معده برای مداحان و کسانی که زیاد از صداشون استفاده می‌کنند، واقعاً آزاردهنده است و می‌تونه به صدا آسیب بزنه. خوشبختانه می‌شه با رعایت چند نکته از شدت رفلاکس جلوگیری کرد. ❌ غذاهایی که بهتره مصرف نکنید: ⭕️۱. غذاهای چرب و سرخ‌کرده این نوع غذاها هضم سختی دارن و باعث می‌شن دریچه معده به درستی عمل نکنه. ⭕️۲. غذاهای تند و ادویه‌دار فلفل، سس‌های تند و ادویه‌های قوی می‌تونن رفلاکس رو تشدید کنن. ⭕️3. نوشیدنی‌های کافئین‌دار و گازدار قهوه، چای پررنگ، نوشابه و نوشیدنی‌های انرژی‌زا بهتره کمتر مصرف بشن. ⭕️۴. غذاهای اسیدی مرکبات (مثل پرتقال، لیمو)، گوجه‌فرنگی و غذاهای حاوی سرکه می‌تونن اسید معده رو زیاد کنن. ⭕️۵. شکلات و کاکائو این خوراکی‌ها هم دریچه بین معده و مری رو شل می‌کنن و رفلاکس رو بدتر می‌کنن. 🔴 نکاتی که باید رعایت کنید: 🌐۱. حجم وعده‌های غذایی رو کم کنید به جای خوردن سه وعده بزرگ، وعده‌های غذایی رو به ۵-۶ وعده کوچک‌تر تقسیم کنید. 🌐۲. بعد از غذا دراز نکشید حداقل ۲-۳ ساعت بعد از خوردن غذا از دراز کشیدن خودداری کنید. اگر لازم شد استراحت کنید، به حالت نیمه‌نشسته باشید. 🌐۳. لباس‌های تنگ نپوشید لباس‌های تنگ به ناحیه شکم فشار وارد می‌کنن و می‌تونن رفلاکس رو تشدید کنن. 🌐۴. از بالشت بلند استفاده کنید هنگام خوابیدن سرتون رو کمی بالاتر از بدنتون قرار بدید تا اسید معده به سمت بالا نیاد. 🌐۵. آب گرم و عسل صبح‌ها قبل از هر چیزی، آب گرم به همراه کمی عسل بخورید. این کار به آرام شدن معده و کاهش رفلاکس کمک می‌کنه. 🌐۶. جویدن آدامس بدون قند جویدن آدامس باعث افزایش بزاق می‌شه که اسید معده رو خنثی می‌کنه. 💠اگر با رعایت این نکات همچنان مشکل داشتید، بهتره به پزشک مراجعه کنید تا داروهای لازم رو براتون تجویز کنه.
نِگاهِ رَحمَتَت بَر ماست می‌دانَم که می‌آیی زِ اَشگِ دُوستان پِیداست می‌دانَم که می‌آیی گُذشتِه چاردَه قَرن و هَنُوز اِی یُوسِفِ زَهرا تُو تَنها و علی تَنهاست می‌دانَم که می‌آیی به گُوشِ شِیعه از پُشتِ دَرِ آتَش زَدِه گُویی صَدای نالِهء زَهراست می‌دانَم که می‌آیی به یادِ کَربَلا، کَربُ بَلا شُد عالَمِ اِمکَان زَمان، هَر رُوز عاشُوراست، می‌دانَم که می‌آیی هنوز آیاتِ قرآن از لَبِ جَدّت به نُوکَِ نِی به گُوشِ زِینَبِ کُبراست، می‌دانَم که می‌آیی به یادِ آب آبِ تِشنِگان، چشمِ مُحبّانَت زِ اشگ و خُونِ دِل دَریاست، می‌دانَم که می‌آیی هنوز آن زخمِ پیکانی که بر چِشمِ عَمُویَت خُورد به چشمِ خُون فِشانِ ماست می‌دانَم که می‌آیی تماشای خیالیّ سر اصغر به نُوکَِ نری شرارِ آتشِ دل‌هاست می‌دانَم که می‌آیی به خونِ پاکِ مظلُومانِ عالَم می‌خُورَم سیوگند که مَهدِی مُصلحِ دُنیاست می‌دانَم که می‌آیی اگر چه غایبی به چشم خویش می‌بیند لوای دولتت برپاست می‌دانَم که می‌آیی
داغ است و گرفتاری و اشکِ ناگاه روز و شبمان میگذرد با غم و آه درگیر بلائیم! بحق الزینب- عجل لولیک الفرج یاألله!
با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشک تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی
زبانحال حضرت صاحب الزمان شد غرق در غم روزگارت عمه جانم خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم بر روی تل، در غربتِ شام غریبان ایکاش بودم در کنارت عمه جانم تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی مرهم برای حال زارت عمه جانم جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی دیدم گره خورده به کارت عمه جانم مانند قلبت چند جای چادرت سوخت در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم چشم عمو عباسمان را دور دیدند شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم بین تمام داغ هایی را که دیدی می سوزم از داغ اسارت عمه جانم
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب
تا حشر اگر كه مام جهان دختر آورد كى دخترى چو زينب نيك اختر آورد دارد شرف به جملۀ ابناء روزگار دختر بدين جلال هر آن مادر آورد پروردن چنين گهرى كارِ دهر نيست درياى عصمت است كه اين گوهر آورد نازم به بوستان ولايت كه نخل آن اين گونه بار نيك و چنين نوبر آورد نازم به دخترى كه ز جود وجود خويش بر تارك بشر ز شرف افسر آورد تيغ زبان كشد ز نيام كلام، چون دشمن چو كوه گر بود از پا درآورد خاك رواق درگهش از بوسۀ ملك چون دامن سپهر برون اختر آورد آن كس كه داد در دل خود جاى حبّ او همچون خليل گُل به كف از آذر آورد باب نجات تا بگشايد به روى خلق او را خداى شافعۀ محشر آورد او شرزه شير بيشۀ فضل و شجاعت است زشت است كس به لب سخن از مضطر آورد جز او كه بود تا كه به طوفان حادثات از صبر بر سفينۀ غم، لنگر آورد از آن به بطنِ مام، حقش دختر آفريد تا بهر شاه تشنه لبان خواهر آورد آمد به قتلگه سوى نعش برادرش چون عاشقى كه رو به سوى دلبر آورد در خون و خاك غوطه‌ورش ديد آن چنان كز پرنيان سرخ كسى بستر آورد گفتا ز جاى خيز برادر نظاره كن بر ما چه اين سپاه ستم گستر آورد ظلمى كه اين سپاه به آل تو كرده است كى كافر اين ستم به سر كافر آورد «طائى» نه قابل است بدان ضعف معنوى تا مدحت و ثناى تو در دفتر آورد
شاکله‌ی اِنَّما ، قابِ دعا زینب است گنج نهان جهان ، سِرِّ خدا زینب است اُسوه‌ی ایوب‌ها ، وقت بلا زینب است بر لب ما بهترین ، زمزمه "یا زینب" است ما همگی نوکریم ، سرور ما زینب است دُرِّ گران‌سنگ حِلم ، بین صدف دیده شد در دل دریای صبر ، موج شعف دیده شد دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد پای ضریح دمشق ، شاه نجف دیده شد زائر هر روزِ آن ، شخصِ اَبازینب است از برکات علی ، هیچ فقیری نماند پای همین سفره ها ، فاطمه ما را کشاند دست گدا را گرفت ، پیش حسن‌جان رساند سائل این خانه را ، نزد حسینش نشاند کارِ پذیرایی از ، این همه با زینب است محور عرش است او ، اهل جنان شاهدند ساحت صبر است او ، مُلک و مکان شاهدند راوی فتح است او ، نُطق و بیان شاهدند مادر اشک است او ، گریه‌کنان شاهدند اهل بکا واقفند ، اُمِّ بُکا زینب است مایه ی آرامشش ، بوده صدای حسین سایه ی امنیتش ، بوده عبای حسین زندگی‌اش وقف شد ، وقف برای حسین هرچه که در چَنته داشت ، کرد فدای حسین قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت قصه‌ی اندوه را ، با چه شهامت نوشت با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت روضه‌ی منظوم در ، کرببلا زینب است اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست دغدغه‌ی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است
با قلب کباب می‌فرستم صلوات با دیدن آب می‌فرستم صلوات چشمم که به چشم کودکی می‌افتد بر روح رباب می‌فرستم صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با روضه خطبه خواند به لحن محن رباب زینب ترین روایت یک شیرزن رباب رویم ندیده روی سپیدم نموده ای با توست روی فاطمه در این سخن رباب یکسال گرچه سوخته ای زیر آفتاب در سایه ات نشسته بهشت عدن رباب با اینکه کربلا وطنش شد پس از حسین دیگر نماند بعد پسر در وطن رباب در مجلسی که مرثیه خوانش رقیه است زینب خطیب میشود و لطمه زن رباب در راه شام خیره به گهواره ی فراق گاهی سکینه است ولی عمدتا رباب بر نیزه رفته است ولی بی کفن که نیست قنداقه شد به قامت طفلت کفن رباب قربان سوز آذری روضه های تو "سولموش علیِّ اصغره لای لای دیَن رباب" بس کن عروس فاطمه از دست میروی تازه عروس را چه به لطمه زدن رباب
آزاد گشت آب امان از دل رباب افزون شد التهاب امان از دل رباب افسوس می‌خورَد که دعاهای دیشبش شد دیر مستجاب امان از دل رباب احساس شیر کرد و برون شد ز خیمه‌گاه با هول و اضطراب امان از دل رباب در بین قتلگاه چو زینب گلایه کرد با قبر بوتراب امان از دل رباب می‌گفت ای فرات حلالت نمی‌کنم شد خانه‌ام خراب! امان از دل رباب دیدی برای جرعه‌ی آبی عدو گرفت از غنچه‌ام گلاب امان از دل رباب لبهای بی تبسم و آغوش بی علی لالای بی جواب امان از دل رباب نزدش چو می‌رود سخن از آب، شعله سان افتد به پیچ و‌ تاب امان از دل رباب امشب بعکس دیشب، گوید به طفل خویش: «بیدار شو‌ ز خواب!» امان از دل رباب پیراهن دو سالگی‌اش را گرفت و رفت تا افکند به آب... امان از دل رباب تا شام، نیشِ زخم زبانهای حرمله او را دهد عذاب امان از دل رباب تا شام، روز و شب نِگَرد قرص ماه را همراه آفتاب امان از دل رباب با پیکرش وداع کند، با سرش رود تا مجلس شراب امان از دل رباب گویند بانوان حرم جمله یکصدا وای از دل رباب امان از دل رباب حاجت روا روی تو از این درگه ای «فقیر» کن ناله بی‌حساب: امان از دل رباب
حال او سخت خراب است مراعات كنيد دلش از داغ كباب است مراعات كنيد نكش اينقدر!زمين خورد،زمين خورد رباب دست و پايش به طناب است مراعات كنيد اين عروس پسر دختر پيغمبر ماست فرض كن اهل كتاب است مراعات كنيد همه ي طايفه اش تشنه به خون غلتيدند درد او ديدن آب است مراعات كنيد خواهشأ پاي نكوبيد،گمان كرده به ني كودكش خسته و خواب است مراعات كنيد نيزه ي راس علي اصغر او را ببريد اينكه اينجاست رباب است مراعات كنيد نگذاريد به سر حرمله نزديك شود بي حيا مست شراب است مراعات كنيد لب گزيدي كه نگو،چشم،نميگويم،چشم ادب روضه ثواب است مراعات كنيد