eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
751 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
توفیق دارم، از گُلِ زهرا بگویم از کوثرِ دوم، مَهِ طاها بگویم از اولین ابنُ الرضا، زیبا بگویم با لفظ و معنای بسی شیوا بگویم اما چگویم، زانکه در مدحش خدا گفت: نتوان کسی وصفِ جوادِ بنُ الرضا گفت من وصفِ "لا اُحصی ثَنائِک" را چگویم او که نمی آید به وصفِ ما، چگویم از "اَشبهُ الناسِ" شَهی والا چگویم خود، از یکی یکدانه ی بابا چگویم آمد به عالم، برکت آل محمد یعنی تمامِ عشقِ عترت، جودِ سرمد زیبا مگو! زیبایی از او خوش جمال است آقا مگو! آقایی از او در کمال است یکتا مگو! یکتاییِ حق را مثال است لیلا مگو! لیلاییِ زهرا و آل است به به از این هیبت، که سر تا پاست حیدر الحق که باشد اسمِ اعظم را مصور او روشنی بخشِ چهل سال انتظار است میلادِ او، محصولِ صبری بی شمار است عمریست بابایش برایش بی‌قرار است حالا ز شوقِ دیدنِ او اشکبار است تنها رضا نه، که در این چشم انتظاری آلِ پیمبر، کرده بس لحظه شماری چشمِ رضا معطوفِ دیدار جواد است یعنی که محوِ ماهِ رخسار جواد است حالا تبسم بر پدر کار جواد است بابای او هم نیز دلدار جواد است هم مستِ بابا شد جوادِ آل احمد هم محوِ او شد عالم آل محمد هر کس جوادِ بن الرضایش، هست رهبر راهش یقین باشد، همان راه پیمبر او که صِراطُ المستقیمَش هست حیدر باشد سفیرِ مکتبِ زهراي اطهر آقای ما از روز اول کوثری بود از کودکی مَشی و مرامش مادری بود از ابتدای کودکی در حق فنا بود با اَشهدَش معلوم بود عبدِ خدا بود شهزاده ای از خاندان "هَل اَتا" بود معنای "تطهیر" و دلیلِ "اِنَّما" بود قرآن سراسر مدحِ آن محبوبِ دلهاست او شیعه را الهام بخشِ آب و گِلهاست او سفره از جود و کرم گسترده دارد او سائلانِ محترم گسترده دارد بی خانه را، باغِ اِرم گسترده دارد در قلبِ عشاقش حرم گسترده دارد مُلک و مَلَک، در سایه ی جودِ جوادند جن و بشر، در اصل از بودِ جوادند نوبر کنید ای مردم از حسنِ صفاتش جودِ زیادش، چشمه ی آب حیاتش بوسه خوش است، از کامِ نوشیده فراتش مومن زنَد تکیه، به کشتیِ نجاتش از آیه ی "یَومَ وُلِد" تا "یَومَ اُبعَث" گویای اینکه: اوست اَسراری ز مبعث گرچه فلک، در سایه ی او هست ایمن با کفر و شرک و ظلم، ذاتاَ هست دشمن تیغِ زبانِ او، علیهِ شُبهِه مُتقن روشنگری هایش، همه قولی مُبَرهن هر مدعی را بر سرِ جایش نشانده هر منحرف را او به رسوایی کشانده او که بدیها از خودیها دیده بسیار زخمِ زبان از این و آن بشنیده بسیار حتی ز دستِ دوستان رنجیده بسیار در غربتِ خود، بهرِ خود گرییده بسیار او را ز تهمت دوستان، تهدید کردند چهره شناسان در نسَب، تایید کردند با اینکه عمرِ حضرتش بسیار کم بود دریای علمش در همه عالم علَم بود در خانه ی خود هم مواجه با اَلَم بود مقتولِ همسر، کشته ی زهرِ ستم بود در حجره در بسته وقتی دست و پا زد با کامِ عطشان، شاه عطشان را صدا زد از بسکه در جانش، عطش بالا گرفته با یادِ جدش، شورِ واویلا گرفته هنگامِ رفتن، ذکرِ یا زهرا گرفته بر بامِ خانه چند روزی جا گرفته بالِ کبوترها به جسمِ او امان بود اما شهِ بی سر، بدونِ سایبان بود ژولیده
mikhunam-ba-ahle-asemoon.mp3
7.93M
🌹 🌹 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد میخونم با اهل آسمون میخونم با اهل عالمین سلام پاره ی تن رضا سلام میوه ی دل حسین برای دو آقا زاده دوباره دلم بی تابه یکی پسر سلطانِ و یکی پسر اربابِ شاهی در توس شاهی کربلا گاهی مشهد میرم گاهی کربلا یا ابن الرضا یا ابن الحسین میارند ملائک از بهشت گل عاشقی سبد سبد میخونند تموم عاشقا جوون امام رضا مدد همه چشما از اشک شوق تو شب مراد پر میشه اگه خالیه کشکولت بگو یا جواد پر میشه اسم ما شد أحباب الجواد دل نیست اینجا رفته تا باب الجواد گاهی مشهد گاهی کربلا شاهی در توس شاهی کربلا گاهی مشهد میرم گاهی کربلا یا ابن الرضا یا ابن الحسین میخونم با اهل آسمون میخونم با اهل عالمین سلام پاره ی تن رضا سلام میوه ی دل حسین برای دو آقا زاده دوباره دلم بی تابه یکی پسر سلطانِ و یکی پسر اربابِ چه نوزادی و چه نوگلی یه شیش ماهه و یه عشق ناب میخنده تو آغوش حسین میخوابه تو دامن رباب دوباره دخیل میبندم به شیوه ی یک گهواره گفتم به بر سایه لطفش بشینم کمِ یه دفعه میمیرم برای نگاش صد باره گفته اون که اهل باوره دستهای کوچیکش دستِ حیدرِ علی، علی ، علی ، علی....
ایتایار: میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام وقتی بساط عشق بازی چیده می شد سجاده سبزی کنارش دیده می شد یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش در امتحان عاشقی سنجیده می شد صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد گویا دوباره کوثری در بین راه است کم کم سحر شام دل غمدیده می شد از نور زهراییِ این فرزندخورشید طومار غربت در جهان برچیده میشد دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟ در آسمانها این چنین نامیده میشد او کیست؟آقازاده شمس الشموس است آرامش جان و دل سلطان طوس است او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد همچون رسول الله پیغمبر ترین شد از آسمانها آمد و جاری تر از اشک مانند زهرا مادرش کوثرترین شد سر تا به پایش بود توحید مجسم بر باده رب الکرم ساغر ترین شد او چندسالی گرچه مهمان بود ما را اما تجلی کرد و نام آور ترین شد بر تار گیسویش گره خورده دل ما این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد در چند جایی که عیان شد غیرت او با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد فرمودبابایش از او بهتر نباشد مولود ازاو بابرکت تر نباشد او آمد و ابن الرضایی کرد مارا از برکت نامش خدایی کرد مارا مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و تا عرش برد و کبریایی کرد مارا دست کریم این امام ذره پرور یک عمر مشغول گدایی کرد مارا صوت دل آرای مناجاتش سحرها سر مست جانان و هوایی کرد مارا بوسیدن خال رطب دارش در این ماه مهمان بزم باصفایی کرد مارا یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا از گوشه صحن و سرای کاظمینش مست حسین و کربلایی کرد مارا نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم لبخند او آرامش جان رضاشد یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد سجاده بابا شده گهواره ی او لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد با غمزه ای جانانه جانان رضا شد آمد که باقی مانده توحید باشد با نام او شیعه مسلمان رضا شد قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است قد راست کردو اصل ارکان رضا شد هر کس که از باب الجواد آمد زیارت با دست پر ؛مشمول احسان رضا شد اما خدالعنت کند فامیل بد را که باعث قلب پریشان رضا شد امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک چله نشینی پای خم کرده شرابم امشب دخیل گوشه گهواره هستم دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم عشاق را گویم ازین پس تا قیامت با نام اصلیم کنید اینسان خطابم عالم همه دانند در کوی محبت من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ ششماه سردار خیام بوترابم ای کاش همچون حق شناس پاک طینت عبد علی اصغر کند زهرا حسابم حالا که غم آلود گشته ناله هایم انگار باب القبله ی کرب و بلایم او را خدا می خواست مه پاره ببیند مسند نشین کنج گهواره ببیند بر روی دستان پدر با کام عطشان با روی خونین ، حنجری پاره ببیند وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود آقای عالم را چه بیچاره ببیند یک عمر با زخمی که مانده روی سینه دور حرم بانویی آواره ببیند اما در آخر چون عموجانش ابالفضل اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست شش ماه؛ تا قربانی ششماهه باقیست
یا جواد الائمه علیه السلام حق سيرتي به صورت انسان رسيده است آئينه دار جلوة يزدان رسيده است از ماوراي عرصة جولان جبرئيل ديباچه اي ز مظهر خوبان رسيده است وقتي كه پاي صحبت عرش است و كبريا آذين كنيد خانه كه مهمان رسيده است سرزنده مي شود همه گلهاي ارغوان عشقي لطيف تر ز بهاران رسيده است از آسمان نمايشِ رحمت چه ديدنيست الطافِ حق چو بارش باران رسيده است در مدحت جمالِ سرا پا خدائي اش سر رويِ دست ، يوسف كنعان رسيده است از بسكه دلرباست مناجاتهاي او از رويِ شوقْ موسيِ عمران رسيده است ذكر شهادتين به لبهاي كوچكش كودك ولي كمالِ مسلمان رسيده است بابُ المراد، گل پسر ثامن الحجج دُردانة امير خراسان رسيده است در بين ازدحام گدا كوچه وا كنيد نور دو چشم حضرت سلطان رسيده است ريحانة بهشتي شمس الشموس شد خورشيد زاده اي زِ امامان رسيده است بابا كُش است ناز علي اكبريِ او تاج سر تمام جوانان رسيده است مولَي الكريم بنده نوازي ، گره گشا دلسوز سائلان و فقيران رسيده است عاشق كُشَ است لحن حجاز لبانِ او تفسيرِ جامع همهْ قُرآن رسيده است مسكيني و اسير و زمين خورده اي بيا شأنِ نزول سورة انسان رسيده است مجنون كه جايِ خود به تمناي ديدنش ليلي به گيسوي پريشان رسيده است زانو زده به پيشِ علومش تمام علم علامة هميشة دوران رسيده است تضمين شيعه بودن ما با ولايتش احيا گر مباني ايمان رسيده است دستش كه هيچ نام عظيمش گره گشاست صاحب لواي بخشش و احسان رسيده است با نام او براتِ شهادت دهد رضا باب وصالِ جمله شهيدان رسيده است مُهر امامت است ميانِ دو شانه اش در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسيده است چون مادرش مشخصة حق و باطل است ميزانِ بينِ جنت و نيران رسيده است اربابِ ما مُراد چهل سالة رضا بدرالمنير ليلة هجران رسيده است حاجت بياوريد كه بابا شده رضا كوري چشم جمله حسودان رسيده است شادم ولي غمي دلِ من رنج مي دهد شرح غمم به نالة سوزان رسيده است رويِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!! زين غصه بر لبم به خدا جان رسيده است حيفْ اين پسر به چنگ حسودي اسير شد مانند مادري كه جوان بود و پير شد برخيز اي جوان سر خود بر زمين مَكِشْ تو زخم ديده اي پَرِ خود بر زمين مَكِشْ اي مادري تر از همه كم دست و پا بزن پهلو شبيه مادرِ خود بر زمين مَكِشْ بر تار گيسُوانِ تو جاي لب رضاست اين گيسوي مطهر خود بر زمين مَكِشْ اسبابِ رقص و شادي زنها شدي چرا صورت به پيشِ همسر خود بر زمين مَكِشْ اينان ز دست و زدنت كِيْفْ مي كنند طاقت بيار و پيكر خود بر زمين مَكِشْ بر روي نازينْ لبِ تو خاك و خون نشست پس آيه هاي كوثر خود بر زمين مَكِشْ شكر خدا كه نيست تماشا كند رضا گويد دوديدة ترِ خود بر زمين مَكِشْ در كربلا پدر به سر التماس كرد برخيز اي جوان سَرِ خود بر زمين مَكِشْ بس كن حسين آبرويِ خويش را مَبَر زانو كنار اكبر خود بر زمين مَكِشْ كار عباست بُردنِ اين جسم ، زينبا با گوشه هاي معجر خود بر زمين مَكِشْ
سرود میلاد جوادالائمه و حضرت علی اصغر علیهما السلام به سبک بازدوباره مستم امشب من گدای گوشه باب المرادم ریزه خوارم و غلام خونه زادم خاک زیر پای حضرت جوادم زندگیم و دادم هر کسی که بشه. نوکر این اقا. سرور عالمینه قبله دل ما. رو به سوی دو تا .گنبد کاظمینه شام غمها امشب سحر شده عالم غوغا از این خبر شده ای نوکر ها سلطان پدر شده مولا مولا یا جواد ابن الرضا ای گداها هر کی هر حاجتی که داره بیاره بارون رحمت از اسمون می باره خدا پای این اقا کم نمیزاره هوامون و داره ریسه بندون میشه. اسمونا همه .کاظمین تا به مشهد چون کبوتر، دل و .با سلامی همه .پریدیم دور گنبد مستی داره پیمونه رضا غوغاست امشب در خونه رضا جونم نذر دردونه رضا مولا مولا یا جواد ابن الرضا غم سرابه اشک چشم عاشقا عین شرابه قسمی که توو دعاها مستجابه آبروی اقازادهء ربابه گوهری که نابه گفته باباش حسین. کوری دشمنا .اسم زیباش علیه شیره گهواره و .رو لبای رباب ذکر لبهاش علیه کودک اما شیری دلاوره خون رگهاش از خون حیدره مثل اکبر طوفان لشگره مثل گوهر قنداقه شد صدف تیرش رو زد مردانه در هدف زنده کرده نام شاه نجف مولا مولا یا علی اصغر مدد
مهر شما در دل مجنون فتاد خیر دو دنیا به من این فیض؛داد سائل یک نیمه نگاهت منم «اسئلک بجودک یا جواد»
السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام مدح و مرثیه در اوجِ دلبری سندِ پاکِ داوری معصوم زاده ای وزلال و مطهری یادش بخیر مادرِ گلهایِ یاسمن تو محسنِ نداشتة بیتِ حیدری شش ماهة حسینی و نازت کشیدنی تو جامی از سبویِ طهورانِ کوثری کارِ هزار خطبه نموده سکوتِ تو لب وا نکرده بر همه عشاق رهبری حالات ابروانِ تو فرقی نمی کند خنده کنی وگریه کنی باز ،دلبری مسند نشینِ گوشة گهواره ای ولی از عالمی تو یک سرو گردن به حق سری باب الحوائجی لقبِ کوچکِ شماست اما حقیقتا تو معمایِ محشری ای آخرینِ علیِ حرم سبطِ بوتراب مولانژادی وزتبارِ پیمبری قدری بخند ای گلِ دردانة رباب تو نازدارِ قافله ،هستیِ مادری ای نازنین مسافرِ هجده شبِ حسین ای پارکابِ سلسلة عشق،محوری قنداقه ات به دستِ علمدار دیدنیست تاجی ز گُل به شاخِ بلندِ صنوبری محشر بنامِ خونِ تو آغاز می شود گرچه میانِ قافله تو یارِ آخری نامِ تو بُردم وترک افتاد بر لبم در تشنگی چو غنچة خشکیده پرپری سعی صفا ومروه به حالت اثر نکرد در کربلا ذبیحِ لب عطشان ِ هاجری پشتِ سرِ حسین به گریه رباب گفت: داری دلِ مرا به رویِ دست می بری شد پاره چون گلوی تو بندِ دلِ رباب اینگونه است حالتِ فرزند ومادری فرصت نشد به دورِ تنِ نازِ تو پسر جایِ کفن به گریه بپیچند معجری با پشتِ دست قبرِ تو را صاف می کنند فکرِ غنیمت اند در این دشت ،لشگری پهنایِ نیزه با سرِ تو سازگار نیست باقی نذاشته تیر برایِ تو حنجری بالایِ نیزه حرمله نگذاشت مادرت یه سایه بان درست نماید به روسری در لحظة وصال بیا آبرو بخر آخر مرا قبول کن آقا به نوکری
یاجواد الائمه(علیه السلام) مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد
ما سائلان کوی جوادالائمه ایم دلدادگان روی جوادالائمه ایم پابوسی غریب خراسان که میرویم محتاج آبروی جوادالائمه ایم
السلام علیکم یااهل ببت النبوه هردوتا باب الحوائج هردوتا مشگل گشا این غریب کاظمین و آن ذبیح کربلا
میلادیه حضرت علی اصغر (ع) . . حاج افشین بابک اردبیلی . عاشقم کوی نگاره عاشقم بلبل مستم بهاره عاشقم منصبی باب الحوائج اصغر قانه باتمش شیرخواره عاشقم . بنده حی تبارک یاحسین تازه مولودون مبارک یاحسین . . . . سس دوتوب دهره مه بطحا گلور گلستانه دلبر زیبا گلور گوزلرون آیدین حسین بن علی عالمه نوباوه ی زهرا گلور . بنده حی تبارک یاحسین تازه مولودون مبارک یاحسین . . . . آلدی آغوشه آناسی اصغری ائیلدی اول شاخه ی نیلوفری باخدی مه سیمایه یاقوت لبه اوخشادی بو دیللریلن اصغری . بنده حی تبارک یاحسین تازه مولودون مبارک یاحسین . . . . ای ربابون دلبری لایلای علی یات حسینون اصغری لایلای علی قوی چالیم لایلای سینمده یات بالا ای دیلیمون ازبری لایلای علی . بنده حی تبارک یاحسین تازه مولودون مبارک یاحسین . . . . خالق رحمان ربابه پای ویروب آسمان عشقنه بیرآی ویروب تا ربابی لیلیه همتا ایده اکبر شهزادیه بیر تای ویروب . بنده حی تبارک یاحسین تازه مولودون مبارک یاحسین . . . . بیز گرک بیر عمر حسین وای دیئک عشق سیز عمره گرکدی ضای دیئک قسمت ایله کربلانی ای خدا اصغر شش ماهیه لایلای دیئک . بنده حی تبارک یاحسین تازه مولودون مبارک یاحسین
میلادیه حضرت علی اصغر علیه السلام . . . علی نوروزی نوین . . . نوگل رباب اصغر غنچه لب گلوب بوگون سالماقا دل عالمه تاب و تب گلوب بوگون . عالمی ایدوب قدومی گورنه باصفا گلدی زاده حسین شهید کربلا . جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲) . . . . . . گلستان ایدوب عالمی گل کیمی صفایه باخ جنته دونوبدور حسینون ایوی عطایه باخ اصغری حسینه حق بوگون عطا ایدوب اصغریله شیعه دردینه دوا ایدوب جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲) . . . . اصغری حسین آلدی آغوشینه اوپوب یوزون بیرده اوپدی اصغر بوغازین اوشه یوموب گوزون غنچه لبلرین ایدوبدی بوسه آغلادی قلب عالمی نوا ایدوبدی داغلادی جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲) . . . . ویردیلر رقیه آلوب سینیه دیدی اخا اللرین اوپوب باخدی سویلوب باجون سنه فدا نازیله دیور رقیه لایلای اصغریم قلبده حسین دییردی ایوای اصغریم جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲) . . . . اصغری ابوالفضل آلوبدور اودم قوجاقینه حسرتیله بوسه ویروبدور اونون دوداقینه منفعل توکردی گوزیاشی او باوفا جفت قولوم دییردی اصغریم سنه فدا جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲) . . . اختر ولانی آناسی رباب اله آلوب گل جمالینه اصغرین شوریله نظر سالوب سسلنردی ای اورکده تاب و طاقتیم سنله دهریده چوخالدی شأن و شوکتیم جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲) . . . . ‌شاه دین حسینه خدا پای ویروب سنی اوغول فاطمه یانیندا سرافراز ایدوب منی اوغول سن عزیز مرتضایه نور عین سن زینت و مدال سینه حسین سن جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲) . . . . بانی دور بو اشعاره بیر مادحون آدی صمد شوریله یازاندا (نوین)ایتمیشم اونا مدد یاز بو ایکی عاشقه برات کربلا ایله دیلده دردلرینه سن اوزون دوا جانیم اصغر علی علی جانیم اصغر(۲)