eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
739 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. شهادت (س) دیگر بیا که دیده به راه تو مانده ام دیگر بس است دوری من با تو یا حسین مانند قتلگاه تو در زیر آفتاب جان می دهم به یاد تو ای سر جدا حسین جانی که روی پای بمانم نمانده است گشتم شبیه دخترک ناز دانه ات بی تو نفس کشیدن زینب تمام شد یعنی خموش مانده صدای ترانه ات پیراهنت دهد هنوز بوی قتلگاه آنجا که شمر آمد و بر سینه ات نشست دیدم هجوم گله ی گرگان کوفه را دیدم که بند بند تن تو ز هم گسست ای که به زیر سمّ ستوران شکسته ای آیا هنوز سینه ی تو درد می کند؟ لب های من به یاد لبت مانده پر ترک تا یاد چوب خیزر نامرد می کند دیدم که سنگ، بوسه به زخم تو می زند من هم زدم به چوبه ی محمل سرم شکست مُردم، نشد که زخم تو را مرهمی نهم با تو شدم همین که مقابل سرم شکست ای بی کفن تو فکر کفن کن برای من هر چند چیزی از تن زینب نمانده است یک دسته گل برای مزارم تهیه کن دیگر گلی به گلشن زینب نمانده است شاعر:جواد حیدری
. گریه کارم بود هرشب تا سحر یک‌سال‌ونیم ریخت از چشمان من خون جگر یک‌سال‌و‌نیم آه! من هرچند کوه محکم صبرم، ولی از نفس انداختم داغ تو در یک‌سال‌ونیم از تو و آن روز با من یادگاری مانده است صحنه‌هایی که نمی‌رفت از نظر یک‌سال‌ونیم یک‌نظر از روی تل دیدم که قاتل زد تو را یاد آن صحنه به قلبم زد شرر یک‌سال‌ونیم واژه‌ها بعد از تو با من روضه‌خوانی کرده‌اند اسب و نعل و تیر و شمشیر و سپر، یک‌سال‌و‌نیم سر به سر سرنیزه و سرهای روی نیزه است خواهرت با روضه‌هایت کرده سر یک‌سال‌و‌نیم آتش این داغ تا روز قیامت با من است گرچه شد بعد از تو عمرم مختصر یک‌سال‌و‌نیم
مستحکم باد ارکان ایران اسلامی ------------- ای ناب ترین ماه درخشان جمهوری اسلامی ایران ای صبح و سحر ، جلوه ی تابان جمهوری اسلامی ایران ای کشور مردان شهادت مردان پُر از شور رشادت روید ز تو گلهای سعادت ای کاخ ستمگر ز تو ویران جمهوری اسلامی ایران ای نخل شجاعت ز تو پیدا ای نور نجابت ز تو پیدا ای روح صلابت ز تو پیدا ای بیشه ی شیران و دلیران جمهوری اسلامی ایران ای کشور زیبا و دلاور ای گلشن از لاله معطر برخاسته بر ضد ستمگر آتش زده بر پیکر عصیان جمهوری اسلامی ایران ای پرچم تو پرچم اسلام خوار از تو شده دشمن بد نام ای اَمن ترین ساحل آرام دریای پُر از جوشش توفان جمهوری اسلامی ایران تو مَهد دلیران شهیدی تو تابش هر نور امیدی تو مبدأ هر صبح سپیدی ای تاخته بر ظلمت طغیان جمهوری اسلامی ایران ای کشور لبریز ولایت ای آینه ی صبح هدایت ای از تو شده عشق روایت ای خاک تو سرشار ز احسان جمهوری اسلامی ایران ای مشعل ایمان ز تو روشن ای گشته وطن از تو چو گلشن بشکسته ز تو هیبت دشمن ای قدرت تو قدرت ایمان جمهوری اسلامی ایران ای نهضت تو نهضت پویا دل در همه جا عشق تو جویا در وصف تو «یاسر» شده گویا گویای تو شد منطق و برهان جمهوری اسلامی ایران ** محمود تاری «یاسر»
چقدر منتظر و بی قرارمانی تو شبیه ابر بهاری ز مهربانی تو حضور گرم تو احساس می شود دائم همیشه و همه جا در کنارمانی تو بگیر دست مرا تا به آسمان برسم منم که اهل زمینم‌، وَ آسمانی تو کریمی و همه جا حرف این کرامت هاست خدا کند که مرا هم زِ در نرانی تو سه شنبه های توسل، میان زائرها گمان کنم که در این صحن جمکرانی تو دعای پشت سر ما دعای وتر شماست شبیه فاطمه در فکر نوکرانی تو چه حاجتم به دو دنیا، که من تو را دارم خوشم چو بنده، نوازی، به تکه نانی تو به یاد نوکری و نوکرت به یادت نیست به جان فاطمه امّا عزیزمانی تو خدا کند که بیایی شبی به این روضه خدا کند که شبی روضه را بخوانی تو بخوان به یاد غم عمه ای که می فرمود: عزیز فاطمه، مضروب خیزرانی تو عزیز فاطمه‌، خواهر نداشتی تو مگر که جای دامن من، دست این و آنی تو
به مناسبت برخاست شمیم جانفزا با صلوات پُرگشت تمامی فضا با صلوات این پرچم انقلاب باید برسد بردست امام عصر ما با صلوات شاعر:
ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده تا بیایی باز هم یک صبح زیبا پیش ما کوچه‌های دل برای مقدمت آذین شده از نسیم نام تو شب‌ها همه مهتاب بود از طنین گام تو این روزها شیرین شده سفرۀ یکرنگ ما نان و نمک می‌پروراند حیف شد، بعد از تو باز این سفره‌ها رنگین شده آن طرف سیل کبوترها که هم‌بال تواند این طرف ماییم، با پرونده‌ای سنگین شده از افق‌هایی که هم‌رنگ است با خون خدا باز می‌گردند روزی اسب‌های زین شده شاعر:
تا پرچم سبز و سفید و سرخ ایران در آسمان‌ها هم‌نشین آفتاب است «الله اکبر» ضامن پیروزی ماست «الله اکبر» ضامن این انقلاب است ما تا ابد در راه میهن پاکبازیم ما وارثان عشق و ایمان و نمازیم دلبستۀ عباس‌های سرفرازیم لب‌تشنگی در زادگاه ما ثواب است کابوس اهریمن، مسلمان بودن ماست بر پشت بام «الله اکبر» گفتن ماست کاخ سفید پادشاهان دروغین، با مشت مردان و زنان ما خراب است با قامت سرو شهیدان، استواریم حتی زمستان هم که باشد در بهاریم از دشمنی دشمنان ترسی نداریم اینجا تمام نقشه‌ها نقش بر آب است اینجا تمام مشت‌ها: «الله اکبر» اینجا امید قلب‌ها: فردای بهتر این خانه آه مردمش بسیار گیراست اینجا دعای مادرانش مستجاب است شاعر:
دل مژده که آفتاب امید آمد در ظلمت قحط نور خورشید آمد با اهل بلاد عشق از پردۀ جان گو روح خدا و روح توحید آمد *** یاد امام و یاد شهیدان دوام ماست در راه کربلای حسینی قیام ماست روح خدا هنوز دَمَد جان به انقلاب سید علی خامنه ای تا امام ماست شاعر:
سربند به پیشانیِ غیرت بستیم مردانه به گردانِ جنم پیوستیم ما با دل و جان مدافعانِ حرم ِ جمهوری اسلامی ایران هستیم! شاعر:
زنده بادا یاد یاران در بهار انقلاب غرق شادی گشته ایران در بهار انقلاب دست اهریمن شده کوتاه از خاک وطن سرزده خورشید تابان در بهار انقلاب بر جبین پرچم ایران به اعجاز امام نام الله🇮🇷شد نمایان در بهار انقلاب انقلاب بهمن ما انفجار نور بود کاخ ظلمت گشته ویران در بهار انقلاب بلبل سرگشته می خواند سرود وصل را شد بهاران در زمستان در بهار انقلاب عمری از نهضت گذشت و همچنان ما مانده ایم بر سر آن عهد و پیمان در بهار انقلاب باز خواهد دید دشمن اقتدار حیدری در دل هر کوی و میدان در بهار انقلاب وعده دیدار ما 22 بهمن بُود همره خیل شهیدان در بهار انقلاب (سمن)
هَلا در باغ! جایِ باغبان هیزُم شِکن باشد هَلا زخمِ تبر بر جانِ سَرو و ناروَن باشد هَلا از خَرمنی یک خوشه گندم سهمِ خان گردد هَلا گُل! دستمالِ دسته یِ زاغ و زَغَن باشد مبادا از خَزر تا فارس ، از اَلوند تا تَفتان بر این خاکِ اَهورا رَدِّ پایِ اَهرِمَن باشد مبادا شاخه ای از ریشه های خویش دور اُفتد مبادا! هیچ قومی دور از اَصلِ خویشتن باشد ... مبادا تارِ مُویی از سرِ این خاک کم گردد! مباد آشفته این زُلفِ شِکن اَندر شِکن باشد الهی روزگارِ مردمانِ خوبِ این سامان به دور از جنگ و ننگ و قَحط و آشوب و مِحَن باشد " وطن باشد! نباشم من، نباشم من، وطن باشد! " " الهی تا اَبد ! ایرانِ من، ایران من باشد " مبادا راه را گُم کردن و در چاه اُفتادن به نامحرم یقین و بر برادر سوء ظَن باشد! اگر دردی ست در این خانه! درمان هم در این خانه ست مَحال است اجنبی دلسوزتر از هموطن باشد! ... قُشونی را ندیدم! جُز به قصد جنگ برخیزد تفنگی را ندیدم! اَهلِ منطق یا سخن باشد گلوله هیچ چیزی را بجز کُشتن نمی داند گلوله می کُشد، فرقی ندارد! مَرد و زن باشد (چه باک از موجِ بَحر، آن را که باشد نوح کشتیبان) چه باک از موج! وقتی در دلت حب الوطن باشد چه باک از موج! وقتی ناخدایی با خدا داری زَعیمِ شیعه باید هم حسین (ع) و هم حسن (ع) باشد اگر در هر قدم! بیم ِ هزاران راهزن باشد وَگَر در دستِ دشمن تیغ و بَر دستم رَسَن باشد به خونِ او که رویِ سنگِ قبرش حَک شده سرباز همه سرباز او هستیم! تا جان در بدن باشد ... سه رنگِ سرفرازِ تا اَبد در اِهتزازِ من بمان بر تارَک تاریخ، تا مَهدِِ کُهن باشد! همیشه جایت آن بالاست و پایین نمی آیی مگر! روزی که پرچم روکِش ِ تابوتِ من باشد شاعر:
بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمی‌دهیم تا مرگ می‌رویم ولی جان نمی‌دهیم دنیا دو بار عمرِ گران را به ما نداد ما هم دلِ عزیز خود ارزان نمی‌دهیم جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیرِ عشق دل را به غیرِ زلفِ پریشان نمی‌دهیم مردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست حتی به مرگ، فرصتِ جولان نمی‌دهیم موجیم موج، پا به سرِ صخره می‌نهیم کوهیم کوه، خاک به توفان نمی‌دهیم مردانِ مرد، اهلِ امان‌نامه نیستند جان را به جز به راه شهیدان نمی‌دهیم افراسیاب‌ها چه به سر پرورانده‌اند؟ تا زنده‌ایم مُلک به توران نمی‌دهیم مردِ مُروّتیم ولی در شبِ نبرد حتی به خصم، جُرأتِ میدان نمی‌دهیم ما وارثانِ خونِ سلیمانیِ عزیز این خاک را به مُلکِ سلیمان نمی‌دهیم گوید اگر کسی بدِ ما را به این و آن ما عاقلیم و گوش به نادان نمی‌دهیم حتی اگر تمامِ جهان را به ما دهند یک نیم ذرّه خاک از ایران نمی‌دهیم شاعر: