eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نظری تا به من شب زده ایمان برسد از عنایات شما رزق فراوان برسد هیچکس حال پریشان مرا چاره نکرد با شما این دل آشفته به سامان برسد "سامرایی شده ام راه گدایی بلدم" سائلی آمده تا محضر سلطان برسد کار ما چیست؟ گدایی در خانه دوست در این خانه نشستیم که احسان برسد لطف کن گوشه ی چشمی به من مسکین کن با نگاهت به گدا فیض دوچندان برسد درد بسیار و مداوا فقط از جانب توست ای خوش آن درد که از سمت تو درمان برسد کعبه محروم شد از نعمت پابوسی تو قسمت کعبه نشد محضر جانان برسد چند بیتی بنویسم ز مصیبت هایت؟! شعر خوب است که با روضه به پایان برسد باز هم زهر اثر کرده و لب تشنه شدی تشنگی آمده تا که به لبت جان برسد کنج یک حجره در بسته تنت می سوزد پسری هست به داد تن سوزان برسد دم آخر دل تو پر زده تا کرب و بلا با سلامی که به سوی شه عطشان برسد مانده جسمی به روی خاک، خدا رحم کند هیچکس نیست به داد تن عریان برسد .... خشکسالیم و کویریم دعا کن باران یوسف گم شده ات زود به کنعان برسد
سیرتش نه در حقیقت صورت دنیایی‌اش ماه را شرمنده‌ی خود می کند زیبایی‌اش می‌چکد نهج البلاغه ازلب پایینی‌اش می‌چکد آیات قرآن از لب بالایی‌اش لحظه لحظه خیر او حتما به مردم می‌رسد آن کسی که«جامعه» بوده دم لالایی‌اش جامعه،«عجِّل فرج» به به چه تلفیقی شده‌ست نسبت فرزندی‌اش با نسبت بابایی‌اش سیزده دیگر برای هیچ کاری نحس نیست یازده در ذکر بالا می رود کارایی‌اش نوکر اربابم و یک بخش از آقایی‌ام ریشه دارد بی برو برگرد در آقایی‌اش طعم توحید و امامت را به هم آمیخته نیمه ی مکّی او با نیم سامرّایی‌اش هرقَدَر که خسته باشی بعد از آن دیوارها روبراهت می کند یک استکان از چایی‌اش از حرم برگشته می‌داند که وقت بازگشت چایی دوم دوچندان می شود گیرایی‌اش چون که تنها می‌روی هرگز به سامرّا نرو چون خجالت می‌کشد تنهایی از تنهایی‌اش
خشکِ خشک است لبش ؛ زهر عیان شد اثرش کاسه ای آب بیارید نسوزد جگرش سعی اش این است زمین گیر نباشد امّا گاه بر روی تن و گه روی خاک است سَرَش مثل یک مرغ در آتش به خودش می پیچد هیچ کس نیست بگیرد به بغل ، بال و پرش خواهری نیست بیاید دلش آرام شود دختری نیست که سینه بزند دور و برش وسط حجره ی در بسته و تاریک افتاد یاد آن حجره که قاتل شده دیوار و درش یادِ آن میوه که از شاخه ی طوبی افتاد یاد آن کوچه و زهرا و دل شعله ورش عوض آب فقط کاسه به دندان می زد تا که اشک آمد و نوشید ز چشمان ترش تشنه جان داد ولی با نوک پا ضربه نخورد هیچ کس سنگ نزد بر بدن محتضرش بی کس افتاد ولی شال و کمربند و عبا مثل غارت زده ها باز نشد از کمرش پادگان بود ؛ سنان بود ؛ کمان بود ولی کس نکوبید به فرق سر او با سپرش مهدی فاطمه تنها شد از امروز به بعد شب نشین شب صحرا شد از امروز به بعد
از درد زهر سوخته جان مطهرش محروم می شود جهان ز جمال منورش آثار تشنگی به لبانش رسیده است می لرزد از شراره ی این درد پیکرش دارد برای هر نفسش درد می کشد تنها خداست با خبر از قلب مضطرش مهدی مگر بیاید و این درد کم شود مانده ست تا به شوقِ تماشای دلبرش سر را به زانوی پسرش تا گذاشت رفت تشویش و اضطراب ز سیمای انورش دارد یتیم می شود آقای کائنات در حال رفتن است_خدا_سایه ی سرش آقا یتیم می شود اما قرار نیست سیلی زند کسی به رخِ ماه منظرش دیگر قرار نیست که بعد از پدر کسی آتش زند به خیمه ی تنهای خواهرش اینجا پسر ندیده تن بی سر پدر اینجا پسر ندیده اسیری مادرش
يا أَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ . سیرتش نه در حقیقت صورت دنیایی‌اش ماه را شرمنده‌ی خود می کند زیبایی‌اش می‌چکد نهج البلاغه ازلب پایینی‌اش می‌چکد آیات قرآن از لب بالایی‌اش لحظه لحظه خیر او حتما به مردم می‌رسد آن کسی که«جامعه» بوده دم لالایی‌اش جامعه،«عجِّل فرج» به به چه تلفیقی شده‌ست نسبت فرزندی‌اش با نسبت بابایی‌اش سیزده دیگر برای هیچ کاری نحس نیست یازده در ذکر بالا می رود کارایی‌اش نوکر اربابم و یک بخش از آقایی‌ام ریشه دارد بی برو برگرد در آقایی‌اش طعم توحید و امامت را به هم آمیخته نیمه ی مکّی او با نیم سامرّایی‌اش هرقَدَر که خسته باشی بعد از آن دیوارها روبراهت می کند یک استکان از چایی‌اش از حرم برگشته می‌داند که وقت بازگشت چایی دوم دوچندان می شود گیرایی‌اش چون که تنها می‌روی هرگز به سامرّا نرو چون خجالت می‌کشد تنهایی از تنهایی‌اش
نوحه امام حسن عسگري عليه السلام در وادي غربت * ز غم پريشاني آهسته زير لب * تو اشهدت خواني آه * بعد تو من غريب و تنهايم خيمه نشين دشت و صحرايم يا ابتا مرو مرو بابا ز سوز زهر كين * لبت خورَد بر هم به پيش چشمانت * سيه شده عالَم آه *با لب تشنه اي تو غرق نوا يادِ شهِ غريب كرب و بلا يا ابتا مرو مرو بابا ببين نگاه من * به اشك چشمانت ز بس غريبي تو * مهدي به قربانت آه * جاي تو حج روم عزيز خدا هم شبِ جمعه ها به كرب و بلا يا ابتا مرو مرو بابا تو هم جوان هستی . ولی گرفتاری بیاد مجروح . آن در و دیواری آه . مادر ما به پشت در جان داد چادر او به زیر پا افتاد یاابتا مرومرو بابا
مناجات باامام زمان عج به سبک سلام آقا... سلام آقا. تو هستی یوسف زهرا سلام آقا. شدی آوارهٔ صحرا غریب آقا سلام آقا ‌. میدونم که عزاداری در این شبها.به درد و غم گرفتاری غریب آقا میاد امشب . صدای گریه های تو غمِ بابا. شده امشب عزای تو غریب آقا زبان حال امام عسکری علیه السلام بیا بابا . کنارم با دوچشم تر ببوسم من . لب تو لحظهٔ آخر عزیز من همین روزا. به زخم ما نمک خورده همین روزا. بدون مادر؛ کتک خورده عزیز من همین روزا . عمومون محسن و کشتن همین روزا. یه کوهه هیزم آوردن عزیز من همین روزا. میون یک در و دیوار شده زخمی . یه سینه با نوک مسمار عزیز من لب ِتشته؛غریب عالمینم من دم آخر فقط یاد حسینم من حسین جانم به هرسختی . مرا آخر کفن کردی توهم گریه . برای پیرهن کردی حسین جانم دم مغرب . سرش بر نیزه ها بردند همه زن ها. به هر کوچه کتک خوردند حسین جانم
نوحه امام عسکری علیه السلام کجا می روی ای پدر*زنم ناله با چشم تر دراین شهر غربت شدی*ززهر جفا خونجگر توهم در جوانی- دگر قدکمانی ببین زهر کینه چه آورده سرت به روی لبانِ تو نامِ مادرت مرو بابا بابا مظلوم و تنها همین روز وشبها شده *جسارت به آل عبا می آید به گوشم پدر*صداهایی از کوچه ها چه گویم زسیلی-از آن روی نیلی زمین خورده مادر میان ِ شعله ها صدا کرده فضه به امدادم بیا مرو بابا بابا مظلو م و تنها لبان تو خورده به هم* لبانم شده روضه خوان به دندان تو لحظه ای*نخورده نوکِ خیزران تو در احترامی- نه در شهر شامی ببین عمه ات را نمیبیند عذاب نه چشمی مزاحم نه در بزم شراب مرو بابا بابا مظلوم و تنها
نوحه زمینه سبک سردار غریب ... عمری ریزه خوار . شاه سامرایم آقایم حسن شد . درکویش گدایم گرید آسمانها . باچشمان خونبار چون امشب درعالم . مهدی شد عزادار واویلا واویلا می گوید به گریه . بابای غریبم بعداز تو پدر جان . دیگر بی حبیبم میبوسم لبت را . باچشمان گریان آواره شوم من . بعداز تو پدرجان واویلا واویلا بسکه کام تشنه . میلرزد دهانت خورده ظرف آبم . بر روی لبانت اما روضه خوان . آن بزم شرابم پیش چشم نرجس . در فکر ربابم واویلا واویلا
یاحسن بن علی العسکری نوحه امام عسکری میگرید- ارض و سما به نالة یاابتا مهدی شد – زداغ تو به سامرا صاحب عزا زند صدا جوانی ای پدر چرا شدی توراهی سفر ببین غریب بن غریبم و.. به اشک دیده ام نما نظر توئی غریب سامرا – واویلا یاابتا لبهایت تکان خورَد بی پیش چشم همسرت ولی کسی – چوب نزد به این لبِ مطهرت ندارد این دل تو اضطراب نرفته ای به مجلس شراب به عمه و به همسرت کسی نکرده لفظ خارجی خطاب وای از آن شام بلا- واویلا یا ابتا این ایام زغصه ای زناله ای دلت شکست پشت در جای لگد به روی چادری نشست مادرتان به زیر دست و پا خورده زمین میان شعله ها صدا زده به صورتی کبود مهدی من ای پسرم بیا مدینه شد کرببلا – واویلا یا ابتا
نوحه به سبک فاطمیه شد موسم غم دودمه: مادر مادر-من دومین غریب سامرایم مادر مادر-با کام تشنه یادِ کربلایم نوحه امام عسگری علیه السلام ای پدر امشب،بی قراری-پیش چشمانم جان سپاری دومین مظلوم سامرایی می رسد امشب بوی جدائی زائر رویِ خیرالنسائی آه و واویلا همچنان مادر،درجوانی-با لبی خونین،نیمه جانی قاتل تو گشته زهر کینه روضه می خوانی دور از مدینه یاد مسمار وپهلو وسینه آه و واویلا تشنگی برده ،طاقتت را-نشکند پایی،حرمتت را کربلا در پیش چشم زینب گیسوی جدت شد نامرتب شد تنی پامالِ سمِ مرکب السلام ای شاه سربریده زیر تیغ و نیزه آرمیده مادرت گوید قامت خمیده آه و واویلا
زمینه به سبک یاابتا... زمینه امام عسگری علیه السلام ای پسرم*ببین مهدی جان این آه ِ آخرم ای پسرم*نکن گریه پیش چشمای ترم ای پسرم*عزیزِ بابا دیگه باید برم بعد من بابا-بی کس وتنها سر میزاری بر-دامن صحرا-یوسفِ زهرا بچه های فاطمه بی یاورن*ای پسرم بی کس وتنها شبیهِ حیدرن*ای پسرم لرزش دستایِ بابات و ببین *ای پسرم بعدِ پدر میشی تو خیمه نشین*ای پسرم ای پسرم-جوون جون دادم ای پسرم - زپا افتادم ای پسرم – برس بر دادم وای حسن عزیز زهرا تشنه لبم*میلرزه توو دستای من ظرف آب تشنه لبم*به یادِ لبهای فرزند رباب تشنه لبم*به یاد راس و تشت و بزم شراب میخوره ظرفی-رویِ دندونام سالمه اما-حالت لبهام- چی بگم از شام پیش چشای عممون، بی ادب*واویلا چوبش و میزد روو ترکهای لب *واویلا دندونای سپید جدم شکست *واویلا غرورِ عممون همون دم شکست *واویلا همسر من-غریب وبی یار همسر من-ندیده آزار همسر من-نرفته بازار اما رباب-لبِ خونی دید بزم شراب-به خود میلرزید پیش همه-حسین و بوسید