eitaa logo
جامع شیعه
934 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
48 فایل
عکس نوشته حدیث خاطرات ناب علما خاطرات ناب شهدا 🔔برگزاری مسابقات 🔔 🔔همراه با جوایز نقدی🔔 🌹کپی آزاد🌹 ارتباط با مدیر @majidshokri
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸ابراهیم می‌گفت: مشکل کارهای ما این است. که برای رضای همه کار میکنیم به جز خدا، ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🔔🔔از فردا مسابقه داریم 🔔🔔 ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
می گویند : آب ڪه می نوشے بگو "یـا حسین" اما این روز ها ڪه دیگر آب نمی نوشے آب ڪہ دیدے بگو "یـا ابوالفضل"✨ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
خوشا ... آنکس که در دنیا رفیقی با وفـا دارد ... ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
خوشا ... آنکس که در دنیا رفیقی با وفـا دارد ... ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
4_333285742727922210.mp3
4.16M
🍃 تند خوانی جزء چهاردهم قرآن کریم 🕰زمان: ۳۲ دقیقه 🎤 استاد معتز آقایی ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
Tahdir-joze15.mp3
4.15M
🍃 تند خوانی جزء پانزدهم قرآن کریم 🕰زمان: ۳۴ دقیقه 🎤 استاد معتز آقایی ┄┅═✧❁🌺🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌺🌙❁✧═┅┄
4_333285742727922223.mp3
4.27M
🍃 تند خوانی جزء شانزدهم قرآن کریم 🕰زمان: ۳۳ دقیقه 🎤 استاد معتز آقایی ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
Tahdir-joze17.mp3
3.8M
🍃 تند خوانی جزء هفدهم قرآن کریم 🕰زمان: ۳۱ دقیقه 🎤 استاد معتز آقایی ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
میگفت ماهمیشه شهدا یه کارخاصی کردن رفیق شهدا خیلی کارها و نکردن فکرمیکنیم که شهیدشدن ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🌙ماه رمضان همراه بارفیق شهید ابراهیم هادی 💥ابراهیم میگفت همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. هرچی گفته باید قبول کنیم خیر و صلاح ما در همین است. ✨پیامبر صلی الله علیه و آله: ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهی است که خداوند در آن حسنات را می‌افزاید و گناهان را پاک میکنید و آن ماه برکت است. 📚بحارالانوار؛ ج۹۶ ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🌸همراه رفیق شهید ابراهیم هادی🌸 باابراهيم راه مي‌رفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه‌ها مشغول فوتبال بودند. به محض عبور ما، پسر بچه‌اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. ابراهيم از درد روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. خيلي عصباني شدم. به سمت بچه‌ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک گردو را برداشت و داد زد: بچه‌ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟ گفت: بنده‌هاي خدا ترسيده بودند. از قصدکه نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من مي‌دانستم انسان‌هاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل مي‌کنند. ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄