eitaa logo
جامع شیعه
886 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
47 فایل
عکس نوشته حدیث خاطرات ناب علما خاطرات ناب شهدا 🔔برگزاری مسابقات 🔔 🔔همراه با جوایز نقدی🔔 🌹کپی آزاد🌹 ارتباط با مدیر @admin_kanaall تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3003711671C2cfcbd89e9
مشاهده در ایتا
دانلود
پَهلوون هاےِ محلہ رفتن و موندن و ڪوهِ خاطِرات! اونا ڪہ تو بهشتن اما سَلامتے مادَراشون صَلوات ... 🌸🌸🌸🌸🌸 @jame_shia
وصیت نامه برادر شهید احمد مشلب رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی سلام براباعبدالله مظلوم کربلا و رحمت و برکات خدا بر او باد. ای برادرانم ای مجاهدان در راه خدا باید هر کدام از شما عنصر فعالی باشد تا پایان رندگی اش با شهادت خاتمه یابد و بخدا قسم نمیشود پایان زندگی به جز شهادت باشد دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند اما آخرت را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحب کردو میگویم من نیز این مسیر راطی کردم که بسیاری فکر میکنند سخت است اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی بجز آسانی در آن نیست و من ابن مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به خدا و امتداد این مسیر کربلا خواهد بود و ادامه دهنده ی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت. 🌸🌸🌸🌸🌸 @jame_shia
🔹زنگ زده بود که نمی تواند بیاید دنبالم .باید منطقه می ماند. خیلی دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار کردم تا قبول کردخودم بروم.من هم بلیت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام آباد. 🔸کف آشپزخانه تمیز شده بود.همه‌ی میوه های فصل توی یخچال بود؛توی ظرفهای ملامین چیده بودشان .کباب هم آماده بود روی اجاق ،بالای یخچال یک عکس از خودش گذاشته بود ،بایک نامه . 🔹وقتی می آمد خانه ،خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم .بچه را عوض می کرد .شیر براش درست میکرد سفره را می انداخت و جمع می کرد .پا به پای من می نشست لباسها را می شست ،پهن میکرد،خشک می کرد وجمع می کرد. 🔸آن‌قدر محبت به پای زندگی می‌ریخت که همیشه به‌ش می‌گفتم «درسته کم می‌آی خونه، ولی من تا محبت‌های تو رو جمع کنم، برای یک ماه دیگه وقت دارم.» نگاهم می‌کرد و می‌گفت «تو بیش‌تر از اینا به گردن من حق داری.» یک بار هم گفت «من زودتر از جنگ تموم می‌شم. وگرنه، بعد از جنگ به تو نشون می‌دادم تموم این روزها رو چه‌طور جبران می‌کنم.» ✍ روای همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ دلاورلشگر۲۷محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۴/۱/۱۳شهرضا 🌸🌸🌸🌸🌸 @jame_shia
🔸 " در محضــر رفیق شهیــــد" ... هم به خانواده ام و هم به دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید .. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🍃نمازگزاران مسجد که من را می شناختند می گفتند: زیاد به این پسر دل نبند حسین ماندگار نیست و پرواز می کند یک روز که در مراسم تشییع پدر دوست حسین رفتیم دوست حسین در ماشین که نشسته بودیم، گفت: می‌خوام مطلبی به شما بگم ناراحت که نمیشید؟ گفتم: نه گفت: حسین شما موندگار نیست شهید میشه زیاد بهش دل نبندید گفتم: این حرف ها چیه؟ شهادت که به این آسونی نیست شهادت یک تکامله! گفت: نه همینجوری نمیگم با بررسی‌ که از اخلاق و رفتار حسین کردم میگم حتی قبل از ورود حسین به سپاه،اخلاق و رفتارش شهدایی بود... ✍راوی: پدر شهید ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ 🕊 ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🌸ابراهیم می‌گفت: مشکل کارهای ما این است. که برای رضای همه کار میکنیم به جز خدا، ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
خوشا ... آنکس که در دنیا رفیقی با وفـا دارد ... ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
خوشا ... آنکس که در دنیا رفیقی با وفـا دارد ... ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
میگفت ماهمیشه شهدا یه کارخاصی کردن رفیق شهدا خیلی کارها و نکردن فکرمیکنیم که شهیدشدن ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🌙ماه رمضان همراه بارفیق شهید ابراهیم هادی 💥ابراهیم میگفت همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. هرچی گفته باید قبول کنیم خیر و صلاح ما در همین است. ✨پیامبر صلی الله علیه و آله: ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهی است که خداوند در آن حسنات را می‌افزاید و گناهان را پاک میکنید و آن ماه برکت است. 📚بحارالانوار؛ ج۹۶ ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🌸همراه رفیق شهید ابراهیم هادی🌸 باابراهيم راه مي‌رفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه‌ها مشغول فوتبال بودند. به محض عبور ما، پسر بچه‌اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. ابراهيم از درد روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. خيلي عصباني شدم. به سمت بچه‌ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک گردو را برداشت و داد زد: بچه‌ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟ گفت: بنده‌هاي خدا ترسيده بودند. از قصدکه نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من مي‌دانستم انسان‌هاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل مي‌کنند. ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
توی نمـٰاز جمـٰاعت؛همیشه صف‌اول ‌می ایستاد؛ همیشه توی جیبش ‌مهر و تسبیح‌تربت‌داشت! گـٰاهی وقت‌ها که به ‌هر دلیلی توۍجیبش‌نبود، موقع‌نمـٰازدرحسینیه ۍپـٰادگـٰان‌دنبـٰال‌مُهر ‌تربت می گشت.وقتی که ‌پیدا می کرد،این ‌شعر را زمزمه می کرد: تـٰا تو زمین‌سجده اۍ،سر به ‌ هوا نمی شوم..! ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ ┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄