توی نمـٰاز جمـٰاعت؛همیشه صفاول می ایستاد؛
همیشه توی جیبش مهر و تسبیحتربتداشت!
گـٰاهی وقتها که به هر دلیلی توۍجیبشنبود،
موقعنمـٰازدرحسینیه ۍپـٰادگـٰاندنبـٰالمُهر تربت می گشت.وقتی که پیدا می کرد،این شعر را زمزمه می کرد:
تـٰا تو زمینسجده اۍ،سر به هوا نمی شوم..!
❬اللّٰھمصَلِّعَلۍمُحَمـَّدوآلِمُحَمـَّد!❭
#امام_زمان
#خاطرات_شهدا
#سیره_شهدا
#شهید_محسنحججی
#یادش_با_صلوات
┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄
@jame_shia
┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄
🌱تلنگرانہ...!
دیدی وقتی یه آشنای قدیمی رو میبینی چطور باهاش گرم میگیری؟
هی میگی دلم برات تنگ شده!
ولی...
یه آقایی هست...💔
هیچکس بهش نمیگه دلم برات تنگ شده!
حواسمون به امام زمانمون باشه✋🏻
نکنه بین شلوغی های زندگی
فراموششون کنیم...🥀
❬اللّٰھمصَلِّعَلۍمُحَمـَّدوآلِمُحَمـَّد!❭
#امام_زمان
#الهمعجللولیڪالفرج
#یادش_با_صلوات
#تلنگرانہ🌱
┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
@jame_shia
┄┅═✧❁🌙❁✧═┅┄
🍀وَجَعَلنا...
🔸قبل از عملیات، بچه ها به این فکر افتادند که فاصله ی بین خاکریز اول تا نزدیک خط دشمن را کانال بزنند، تا در دید دشمن نباشند؛ مخصوصاً از محورهایی که قرار بود، عملیات انجام شود.
بچه ها شب ها از ساعت ۱ الی ۲ کار را شروع می کردند.
هر کدام با بیل و کلنگ یک متر، یک متر می کندند و جلو می رفتند.
تعدادی از بچهها هم مأموریت داشتند تا با بوته های خار روی کانال را بپوشانند که دشمن متوجه نشود.
یک شب در حین کندن کانال بالای سرمان منور زدند اتفاقاً مسیری که آن را کنده بودیم، هنوز استتار نشده بود.
بچه ها نگران شدند که همه زحمتمان هدر برود. همه شروع کردیم به خواندن آیه ی وجعلنا... که به لطف خدا موفق شدیم و عراقیها ما را ندیدند.
📚برگرفته از کتاب "صف"
خاطرات عملیات کرخه نور
#الهمعجللولیڪالفرج
#یادش_با_صلوات
#سیره_شهدا
#زیارت_مزار_شهدا
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
@jame_shia
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄