eitaa logo
باشگاه جامع‌اندیشی
128 دنبال‌کننده
39 عکس
21 ویدیو
1 فایل
💠در راستای نظام جامع اندیشه اسلامی💠 ▫️اسلام برای این انسانی که همه چیز است؛ یعنی از طبیعت تا ماورای طبیعت تا عالم الهیت مراتب دارد، اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام. اسلام می‌خواهد انسان را یک انسانی بسازد جامع؛▫️ 🔸️"امام خمینی ره"🔸️
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️داغ بی‌تسلی▪️ بحشی از کتاب «آغازی بر یک پایان» شهید سید مرتضی آوینی داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم،چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر،در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیا مبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد خمینی میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما ، داغ همه اعصار ، داغی بی تسلی. ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که«ثقلین» را در وجود خود معنا می کرد، همه «ماتَرَک رسول الله» را، و ما می دانستیم که زمین و زمان می گردند تا انسان هایی چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیای گذارند. آخر آدم هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند،مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود……و حق است اگر با رفتن زمین از رفتن باز ماند آسمان نیز ،خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریا ها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مومنین از شدت ماتم دق مرگ شوند، و اگر نبود آن حجت غایب، تو بدان، بی تردید که همان میشد . ما را این گمان نبود که بعد از او بمانیم، اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در این پهنه بی منتهایی که عقل راه به جایی نمی برد. دریاها و زمین و آسمان و ماه و خورشید بر جای ما ندند تا مقصود خمینی«ره» محقق شود، آن سان که بعد از رحلت آخرین فرستاده خدا نیز دور فلک بر جای ماند تا حقیقت وجود او را در جهان تحقق بخشد. آخر انسان هایی چون او که یک فرد نیستند ،یک امت اند و یک تاریخ.
◾️بسم الله الرحمن الرحیم ▪️ 🔸حرکت در نظامات، نیم نگاهی به مبانی با ابزار تطبیقات🔸 🔸سخنرانی امروز رهبر معظم انقلاب درباره تحولات امام بود و اگر بخواهیم از حیث نظام جامع اندیشه اسلامی آن را بررسی کنیم می بایست در لایه نظامات قرار بگیریم و سپس در مسیر خود، نگاهی به مبانی داشتیم باشیم و از اقتضاءات زمان بهره بگیریم. 🔸تحول در سخنرانی پیشین به معنای دگرگونی بود و دگرگونی یک نقطه آغازین پیش از تحول دارد و یک نقطه پایانی پس از تحول؛ امام خمینی توانستند با ابعاد پیچیده شخصیتی خود(دانشی، تقوای رفتاری، سیاست ورزی در نظام بشری و استحکام شخصیت و قوت اراده)که در هر یک سرآمد روزگار بودند و هستند ۳ تحول بزرگ در تاریخ جهان ایجاد کنند. 🔸این سه تحول در سطح ملی و ایرانی، امت اسلامی و سطح جهانی صورت گرفته است. لایه نظامات در نظام جامع اندیشه اسلامی در سه بخش اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی بررسی میشد و این سه تحول در سومین بخش یعنی بخش اجتماعی بررسی شده است. 🔸اما تحولی که امام در سطح ایران و سطح ملی رقم زد این بود که ایران را از نظام سلطنتی و ضداسلام بود و بی هویتی در میان ملت موج میزد و در مقابل مومنین و مردم داخلی مستبد و در مقابل قدرت‌های خارجی ذلیل بود خارج ساخت و با شعار « مامیتوانیم» که کلید همه مشکلات بوده و هست و خواهد بود، یک نظام مردم سالاری اسلامی، مستقل و متکی به عزت ملی، آزاد و معتمد به هویت ملی تشکیل داد. 🔸پس از سطح ملی نوبت به سطح امت اسلامی میرسد که در گستره وسیعتر اجتماعی قرار میگیرد. امام با ایجاد و به ثمر رساندن انقلاب موجی در دلهای مستضعفین جهان ایجاد نمودند و با احیای جریان بیداری اسلامی، انفعال را از کالبد جهان اسلام خارج نمودند و با تزریق روحیه و امید، امت اسلامی تحرک گرفت. برای مثال زمانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی امیدی به فلسطین نبود، ناگهان فلسطین مساله اول جهان اسلام شد و روز قدس نه تنها در اقصی نقاط ایران بلکه در پایتخت های کشورهای غیرمذهبی نیز گرامی داشته شد. 🔸تحول سوم در سطح جهان بود. آنجا که معنویت از جهان رخت بربسته بود و سیاست های مادی، معنویات را لگدکوب میکرد، امام وارد شدند و با تلاش خود فضای معنویت و توجه به معنویات را در سطح جهان زنده کردند که نمونه آن پیام امام به رئیس جمهور شوروی است که امام خواستند دریچه ای بزرگ از جهان را به روی آنان بگشایند. ❓اما زیر بنای این تحولات چه بود؟ امام با چه نرم افزار فکری توانست این اتفاقات را رقم بزند و جهان را زیر و رو کند؟ 🔻نرم افزار امام در دو کلمه عبارت بود از: ایمان و امید 🔸از حالا نیم نگاهی به مبانی این نظامات میکنیم و تحول در نظامات اجتماعی را با نگاه به مبانی اندیشه ای بررسی میکنیم. 🔸در نظام اندیشه گفته میشود که عمل انسان با توجه به یک عامل درونی صورت میگیرد‌. آن عامل درونی ایمان نامیده میشود. ایمان به امری حتمی باعث حرکت انسان برای ایجاد این تحولات میشود و اگر انسانی ایمان به یک چیز نداشته باشد، به سمت آن حرکت نمیکند. اما متعلق این ایمان ۴ چیز بود: 1⃣ایمان به رب 2⃣ایمان به هدف 3⃣ایمان به راه 4⃣ایمان به مردم 🔸ایمان به خداوند ایمان به وعده های تخلف ناپذیر او نیز هست . وعده نصرت الهی و وعده دفاع از مومنین و وعده ماندگاری منافع مردم که ایمان حقیقی باشد‌. ایمان به مردم نیز به معنای اعتماد به مردم است. اینکه اگر مردم بدانند راهی راه خداست، مشکلات را تحمل میکنند. نشانه آن شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و اجتماعات عظیم انقلابی و مذهبی مردم در دل مشکلات است. ایمان به راه نیز به معنای ایمان به مبارزه و ايمان به هدف نیز ایمان به اسلام بوده است. 🔸اما عنصر دوم یعنی امید که موتور حرکتی برای امام بوده تاثیر فراوانی در قیام داشته است‌‌. امید به معنای خیالات فریبگر نیست. بلکه امید حالتی است که حرکت را به همراه دارد. امام از دهه ۲۰ تا دهه ۶۰ در متن و عمل نشان دادند که امید همیشه سرلوحه کارشان بوده و هرگز یاس در وجود ایشان راه نداشته است. البته ایمان و امید تاثیر و تاثر دارند و ایمان امیدآفرین است و تحقق امید باعث ازدیاد ایمان است. 🔸بر اساس نص بیانات امروز دو کلیدواژه و راهگشای مشکلات کشور است و ادامه راه امام با تقویت ایمان و امید مردم با حفظ اصل ثابت جبهه بندی و هدف با ابزارهای متغیر روز نسخه مقام معظم رهبری برای بهبود اقتصادی و داشتن جایگاه باعزت ایران در نظم نوین جهانی بوده است. امامی 🆔jameandishi
▪️بسم الله الرحمن الرحیم ▪️ 📚زندگی با کتاب « کاری کنیم که کتابخوانی یک امر رائج بشود و کتاب از دست جوان ما نیفتد » ✍🏼همه میدانیم که در عصر امروز درگیری‌های فکری و عملی بسیار زیاد شده است و انسان، کمتر دست به سوی کتاب دراز می‌کند تا روح خود را با کتاب جلا دهد. 🗣کتاب با انسان سخن می‌گوید و انسان را از قعر جهالت نجات می‌دهد و با علم‌آموزی به انسان، او را به جایگاه رفیع می‌رساند؛ تا جایی که قدرت پادشاهان گذشته برای تدبير امور کفایت نمیکرد و مجبور می‌شدند برای اداره کشور به دانشمندان روی بیاورند و گاها برای ملاقات دانشمندان از تخت خود کناره بگیرند و به منزل محقر آن بزرگ حکیمان مشرف شوند. ⏱اما عصر جدید، عصری‌ست که انسان بیشتر به کارهای روزمره خو گرفته است و از علم جز آن‌چه در مدارس و دانشگاه می‌آموزد بهره چندانی نمی‌گیرد؛ علم از منزلت رفیع خود به فرش کشیده شده و تنها به هدف کسب مدرک به دنبال آن می‌روند و صدالبته هنوز مردانی هستند که بوی علم بر مشامشان خوش‌تر است از نگاهی که به مدرک دوخته می‌شود؛ آنانی که آوازه بلندبالایِ نام خود در کرسی‌ها را به کنج کتاب‌خانه منزل خود فروختند. 📕در دست گرفتن کتاب و بوی کاهی کاغذ، انسان را وامی‌دارد که سرمایه رنج کشیده خود را خرج کند و چه خرجی بالاتر از این که چیزی به دست می‌آورد که از او پاسداری میکند و چیزی را از دست میدهد که تاکنون با دلهره از آن پاسداری میکرد. 📝نگاه به رقص حروف در صفحات کتاب و زندگی با سخن‌گوی بی‌مزد، حسرتی مغفول در عصر ماست. لذتی که انسان در زندگی نمی‌چشد و حال آن‌که دانشمندان دیرین لذت آن‌را برتر از لذت‌های روزمره انسان تلقی می‌کردند و چنان در دریای ژرف کتاب، مروارید می‌جستند که گاه گذشت شب را فراموش می‌کردند و سپیده‌دم خود را در آسمانِ علم طلب می‌کردند. 📖اما انسان چه کند که آغوش رایگان کتاب او را طلب میکند و انسان آخر روزی، به این آغوش پناه می‌آورد و این هنگام است که آسایش انسان به دامان او بازگردد. 🏳مگر نه این است که هر انسانی در مقابل یک دانشمند زانو می‌ساید و علم او را در اعماق وجود خویش می‌ستاید؟ 💭در این میان چه نیک است که انسان با زندگی آن دانشمند آشنا شود و خود را در زندگی او شریک کند؛ خود را در فصل فصل زندگی او جا دهد و در خیال خویش به عصر او بازگردد. این میسر نیست مگر با مطالعه‌ی کتاب‌هایی درباره‌ی زندگی‌نامه آن دانشمند. این می‌تواند اولین گام برای حرکت به سوی علم آن دانشمند باشد. 🧩کتاب‌های دانشمند بخشی از جورچین او هستند و اندیشه، وجود شخص را فرامیگیرد. ای برادر تو همه اندیشه‌ای... . شخصی که تمام این جورچین را کنارهم تهیه کند، گوئیا بخشی از وجود دانشمند معشوق خود را تهیه کرده است و تهیه آن در کنار هم علتی‌ست برای غیرت بیشتر انسان بر آن دانشمند؛ ↩️اما بازگشت انسان به کتاب؛ بازگشتی دوباره به دامان علم؛ در عصر آشفتگی تنها اوقات فراغت انسان در ایام سال به آخرین روزهای هفته منتقل شده است و این فرصت خوبی‌ست برای سازش با کتاب. کتاب آغوش خود را برای انسان بازگذاشته است... و چه خوش گفت عبدالرحمن جامی، شاعر والابیان: 🌺بود بی مزد و منت اوستادی زدانش بخشدت هر دم مرادی.🌺 تمام،امامی 🆔@jameandishi
🔸طلبه و نقش آفرینی در اجتماع ❓سوالی که شاید ذهن اغلب طلبه های سطوح را درگیر خودش کرده، این است که نقش طلبه در جامعه و حل مسائل آن چیست؟ ⭕️برای پاسخ به این سوال بهتر است کمی به عقب برگشت و نقش طلاب را در مهم ترین اتفاق قرون اخیر که انقلاب اسلامی بود، واکاوی کرد. 🔻مقام معظم رهبری در بیان نقش طلاب در انقلاب اسلامی ایران در دیدار با اعضای مجمع نمایندگان طلاب در سال 1394 می فرماید: "در مبارزات سیاسی در کشور _هم مبارزات سیاسی منجر به انقلاب و هم سایر مبارزات_ عموم مردم تا حدودی ورود داشتند لکن دو مجموعه، ورود واضح و اثرگذار و بیّنی داشتند: یکی حوزه های علمیه و یکی هم دانشگاه ها لکن یک فرق اساسی ای در این زمینه وجود دارد که این فرق باید مورد توجه قرار بگیرد. مبارزات دانشجویی همیشه محدود مانده است در محیط دانشگاه، یا اندکی تأثیرگذاری بر روی برخی از مسائل عمومی کشور داشته است؛ هیچ وقت مبارزات دانشجویی تبدیل به یک انقلاب و به یک حرکت عمومی و تحول عمومی نشده. علّتش هم این است که دانشجو نفوذ و امتداد اجتماعی ندارد؛ حدّاکثر تأثیری که دانشجو دارد، این است که در خانواده‌ی خودش یک فکری را ایجاد بکند یا یک چیزی را مثلاً فرض کنید ترویج کند در داخل خانواده یا یک محیطهای محدود. این مبارزات اگر منها میشد از مبارزات روحانیّت و مبارزات روحانیّت نمیبود، مثل همه‌ی مبارزات دانشجویی دیگر، در همان محیط دانشگاه -یا دانشگاه تهران، یا چند دانشگاه در سراسر کشور- محدود میشد و یک حمله‌ای میکردند، یک حرکتی میکردند، یک مبارزه‌ای میشد، یک معارضه‌ای میشد و تمام میشد؛ [امّا] حوزه این‌جور نبود. 🔻مقام معظم رهبری در ادامه دو ویژگی مهم مبارزات حوزوی را ذکر می کنند که آن حضور حداکثری طلاب در مبارزات است و دیگری اثر گذاری حوزه با استفاده از دو عامل مرجعیت و طلاب است که طلاب نقش مهمی در گسترش تفکرات حضرت امام (ره) داشتند. 🔻ایشان در توضیح این نقش آفرینی طلاب خاطره ای را نقل می کنند: یک‌وقتی در سال اوّل انقلاب -چند ماه بعد از پیروزی انقلاب- که سالگرد مرحوم آقا مصطفی، فرزند بزرگوار امام عزیزمان بود و در قم مجلس ترحیم گرفته بودند، از من خواستند که من بروم آنجا صحبت کنم؛ رفتم آنجا، امام هم داخل مسجد اعظم حضور داشتند. بنده یک صحبتی آنجا کردم و این آیه‌ی شریفه را مطرح کردم: وَ اَوحی‌ رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشونَ * ثُمَّ کُلی مِن کُلِ‌ الثَّمَرت فَاسلُکی سُبُلَ رَبِّکَ؛ خطاب به امام گفتم این زنبورهای عسل، همان طلبه‌ها بودند که نشستند این شهد را -حرف شما را- مکیدند، بعد منتشر شدند در اطراف کشور و در جاهای مختلف و این شهد را به کام مردم ریختند؛ آنجایی هم که لازم بود نیش زدند؛ نیش هم زدند! طلبه‌ها این کار را کردند، حوزه‌ی قم این کار را کرد. اگر حوزه‌ی قم نبود، اگر امام بزرگوار مثلاً در جایی مثل تهران یا یک جایی که حوزه‌ی علمیّه‌ای وجود نداشت این حرکت را شروع میکرد، معلوم نبود به این موفّقیّت برسد؛ این حرکت در قم بود که توانست به این موفّقیّت برسد و تبدیل بشود به یک انقلاب." ⭕️ با توجه به این بیانات؛ متوجه نقش مهم طلاب حوزه علمیه در ایجاد انقلاب اسلامی می شویم. گویا آن نقش مهم این است که طلاب حلقه ی وصلی بین مرجعیت شیعه و مردم هستند. همانطور که ایام انقلاب، طلاب حلقه‌ی وصلی بین مردم و امام خمینی بودند و پیام حضرت امام ره را به مردم می رساندند و تبیین می کردند. ⭕️ اگر می بینیم که رهبر عزیزمان امر به نکته ای مانند اقتصاد مقاومتی می کنند ولی در جامعه آنطور که باید این اوامر عملی و اجرایی نمی شود، یکی از دلایل مهم آن نبود حلقه‌ی وصل و میانی بین رهبری و مردم است. ⭕️ به نظر یکی از وظایف اصلی ما طلبه ها که گویا آن را به فراموشی سپرده ایم و در حل مسائل جامعه خیلی تاثیر گذار است، نقش آفرینی ما به عنوان حلقه‌ی واسط میان مردم است که البته پیش نیاز آن شناخت کافی امامین انقلاب است. 👤 مصطفی عابدینی، طلبه سطح عالی حوزه علمیه قم (مدرسه آل یاسین) 🆔@jameandishi
▫️بسم الله الرحمن الرحیم▫️ ⏳️میدان‌داری علماء (۱) ●امام خمینی (ره) با انقلابی که ایجاد کرد، توانست پس‌ از هزاران سال بر حکومت ظلم و جور پیروز شود و علَم حکومت اسلامی را در جهان برافرازد. انقلابی که سرچشمه آن ابتدا، مردم بود. مردمی که از درون جوشیدند و این آنها سرنوشت حاکم بر کشور را و سرنوشت حاکم بر جهان را ناگهان دچار تغییر کرد. ●امام توانستند با به مردم و با خداخواه و کمال‌جوی مردم ایران، آغاز یک تمدن نوین اسلامی را رقم بزنند. خیزش مردم برای این انقلاب عظیم ممکن نبود مگر اینکه نوع نگاه مردم به تغییر کند. در روزگاری که نشانه‌های اسلام یکی یکی توسط حکومت شاهنشاهی به فراموشی سپرده میشد و استبداد پهلوی بر کشور حکمفرما بود مردی از میان برخواست و شعار احیای را زنده کرد. به راستی مگر اسلام جز برای سعادت انسان است؟ انسانیتی که در دوره مدرن عالم به فراموشی سپرده می‌شد و همه چیز در ماده و جسم خلاصه می.شد و ویژگی روحانی و اعلای انسان در تاریخ محو می‌شد. انسان از آنچه که بر پایه آن آفریده شده بود، دورتر و دورتر میشد ●مردی در میان این تاریکی برخاست و نوری بر کهنه‌فطرت قدیم انسانی تاباند. فطرتی که همچو اتاقی گنج‌خیز شده بود که سالهای سال از گرد و خاک پذیرایی میکرد. اما این فطرت خاموش شدنی یا تبدیل ناپذیر است. چرا که خداوند خواسته است. 🪴فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ🪴 ●این فطرت، انسان است و هرچه خاک بر گنج نشیند، گنج همان گنج است؛ اما لایه‌هایی که گنج را پوشانده سبب شده تا کسی آن گنج گران را نیابد. فطرت گنج‌گونه انسان، نیاز به جستجوگری داشت تا دوباره بر وجود انسان بتابد و نور آن، باری دیگر هویت انسان راستین را بدو معرفی کند. استاد امام، این گنج را درون خود یافته بود؛ گنجی که در کنج وجود هر انسانی نهفته شده است. اما خفقان روز اجازه نمیداد که این گنج از اعماق وجود استخراج شود و دیگر انسانها، با کنار زدن خاک‌های نشسته بر آن، هویت حقیقی خود را بازیابند. ●امام با بهره گیری از استاد خویش و با آرام شدن شرایط توانست در جهانی که فطرت روز به روز پنهان‌تر می‌شد، اولین فریاد را سر دهد. او انسان را از گنج درونی‌اش آگاه کرد و کمال جویی و خداخواهی پاک او را به یاد آورد‌. ●جوششی در درون انسان غلیان کرد و انسان گنج حقیقی خود را یافته بود. فروغ نور فطرت بر وجود انسان ها جلوه میکرد. انسان به تازگی غبار خود را کنار زده بود و آن سرشت حقیقی خود را نظاره میکرد. اما دست‌یابی به این گنجینه نیاز به دیگری داشت و شرایط اجتماعی کنونیِ آن زمان اجازه غباروبی و استخراج کامل این گنجینه وجودی انسان برای رسیدن به ثروتی نامحدود نمی‌داد. بلکه حکومت مدرنِ عصر جدید، انسان را محدود کرده بود و بر محدودیت آنها می‌افزود و بلکه حتی هویت دیگری برای او معرفی می‌کرد و حقیقت او را محدودیت دیگری میپنداشت. بنابراین باید شرایط تغییر میکرد و انقلاب درونی انسان به یک انقلاب اجتماعی تبدیل شد. ●اما چه شد که زمان حسین بن علی، با وجود فریادهای امام، درون مردم جوشش نکرد و قیام عاشورا به حکومت امام منجر نشد؟ ادامه دارد.... محمد محسن امامی،طلبه سطح عالی حوزه علمیه قم،موسسه فقهی آل یاسین؛ برگرفته از کلاس سیره امام، استاد موسوی؛ مخاطب طلاب اروپایی و آمریکایی! 🆔@jameandishi
⌛️میدان‌داری علماء(۲) ●قبل از پرداخت به زمانه صدر اسلام نگاهی دوباره به سالهای صدر انقلاب داشته باشیم. ●پس از تبعید امام به نجف، ایشان درس خارجی آغاز می‌کنند با نام ولایت فقیه و در این درس شاگردان خود را تشویق به ارتباط با میکنند. قبل از خروج امام از نجف نیز امام شاگردانی داشته‌اند، سراپا گوش به فرمان امام. امام از لحاظ سخت‌افزار جز بیانیه و پرکردن نوار هیچ نداشت. و در نرم افزار نیز هیچ نداشت جز ایمان به خداوند و نصرت های او و ایمان به انسان که این خود همه چیز است. ايمان به اینکه اگر انسان گنجینه درونی خود را بیابد برای رسیدن به آن حتی جان خود را فدا میکند. اگر خودش هم در این چند روز زندگی دنیا بدان نرسید زمینه را فراهم کند تا فرزندان و دیگر نسل‌ها بتوانند این گنج را به دست آورند. انسان حاضر است جان خود را فدا کند و ایثار در این وادی سرمشق بوده است که انسان مشق شب و روز خود را از آن بازنویسی کند. ●یادکرد وجود گنجینه ارزشمند و آگاهی‌بخشی آن توسط امام و استاد امام، آن عارف جلیل‌القدر و والا، به انسان بود. و مگر نه این است که هر گنجی نقشه گنجی دارد. و مگر نه این است که هر کوه نیاز به سی‌مرغ دارد تا بر وجود تجلی کند؟ و مگر نه این است که سیمرغ فضای مقدس می‌طلبد تا سی‌مرغ به سیمرغ دست یابند؟ ●و آن کس که به وجود سیمرغ ندا داد امام بود و آن کس که نقشه راه را بر انسان سهل کرد شاگردان امام بود. شاگردان امام با بیان طریق وصول به این گنجینه سیمرغ‌گون، با بیان شعار احیای _که به راستی مگر جز برای اتصال به گنجینه وجودی است؟ _ و با بیان نقشه گنج، خیزش درونی انسان را فراهم آوردند. ●اما وقتی نقشه گنج بر انسان عیان شود، انسان دست از پا نمی‌شناسد و حتی زندگی خود را در کف دست خود گذاشته و برای رسیدن به آن گنج لحظه‌ای درنگ نمی‌کند! انسان ارزشمندترین سرمایه خود را فدای گنج می‌کند و این، از سرگذشت باستانیان همواره سینه به سینه به آیندگان می‌رسید. اما این گنج نه گنجِ محدود، بلکه گنجی نامحدود است که انتهایی ندارد. ابتدایی ندارد. انتهای ان ابتدا و ابتدای آن بی‌انتهاست. باشد و انسان فقط نصیب خود را از این گنج طلب کند؟ ●بنابراین انسان با آگاه‌شدن نسبت به این گنج بی‌انتها یافت و اطرافیان را نیز با خود همراه کرد. حال سی‌مرغ، نقشه در دست به دنبال سیمرغ کرده‌‌اند. به مبدل گشت. +آن حکومتی که مانع از رسیدن به سیمرغ، آن گنجینه بی‌انتهاست باید سرنگون شود! رهبری باید، تا انسان را در حرکت به سوی سیمرغ رهنمون باشد‌ و ما مشتاقیم به گنجینه ای بی‌انتها و سیمرغ‌گون.... ●بنابراین امام خود وجود چنین گنجینه ارزشمندی را به انسان یادآورد و سزای آن هم این بود خود به شهرهای دیگری تبعید میگشت. اما شاگردانی از خود برجای گذاشته بود که نقشه گنج را بر انسان بازگو کنند و انسان را به سیمرغ رهنمون باشند. شاگردانی در اندیشه، در مسیر امام و در عمل، گوش به فرمان امام؛ ●و این گونه شد که انسان با بازیابی حقیقت گنج‌‌گونه فطرت خویش، آن فطرت طلب، و با داشتن نقشه رسیدن به آن، به راه افتاد و جوشش درونی او به جوششی بیرونی مبدل گشت و انسان اتصال وجودی با دیگر انسانها می‌یافت و این قدرتی بود برای تغییر شرایط بیرونی برای حرکت به سوی گنج، برای بازگشت امام، برای حرکت به سوی گنج با راهبری کسی که یکبار به گنج رسیده است و حال بازگشته تا غیر خود را نیز بدین گنج برساند و همگی از این گنج بهره برند. ●اما زمانه حسین بن علی. امام، خون دل‌ها خورد تا انسانِ زمان خویش را به آن گنجینه آگاه کند و برای رسیدن به آن به انسان امداد رساند. حاکم فاسق زمانه، حضور در شهر را بر امام سخت می‌کرد تا امام حسین (ع)، خود به بیعت با او دست دراز کند. اما شعار امام احیاء بود _و اسلام مسیری برای احیاء انسان_ و بیعت با یزید، یعنی رهاکردن گنج و دل‌خوشی به شن بیابان. و دعوت مردم به چیزی بی‌ارزش‌تر از این ممکن است؟ امام با ندای هیهات منا الذله سعی داشت تا انسان عصر خویش را بیدار کند و به چشمان خواب آلود انسان نور گنج را بتاباند تا انسان از خواب غلفت به بیداری دست یابد. اما یک عنصر در زمان امام خمینی رحمت الله فعال گشت که در زمان امام حسین علیه السلام به پا نخواست تا انسان به پا خیزد؛ این عنصر همان ادامه دارد.... محمد محسن امامی،طلبه سطح عالی حوزه علمیه قم،موسسه فقهی آل یاسین؛ برگرفته از کلاس سیره امام، استاد موسوی؛ مخاطب طلاب اروپایی و آمریکایی! 🆔@jameandishi
⌛️میدان‌داری علماء(۳) ●امام حسین(ع) در یکی از خطبه های خود که در حضور بسیاری از صحابه‌ی باقیمانده پیامبر و تابعین بود، اشاره به عاملی دارند که در آن دوران محقق نشد. این عامل با نگاه به که در حج سال ۵۹ هجری ایراد شد مشخص می‌شود. امام پس از بخش اول خطبه خود، به گروهی خاص اشاره میکنند و با «ثُمَّ أَنْتُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ» این گروه را مورد خطاب خویش قرار میدهند. ❓این گروه کیستند که دل امام از‌ این گروه پر بوده است و امام بخش قابل توجهی از خطبه خود را در خطاب به این گروه اختصاص داده اند؟ ●این گروه، گروه عالمان هستند. در ادامه حضرت چنین فرموده اند که «عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَيْرِ مَذْكُورَةٌ وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِي أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ»؛ خلاصه این کلامی این است که این گروه در جامعه به علم مشهورند و عموم مردم از این گروه با تجلیل یاد میکنند و احترام خاصی بدین گروه میگذارند. تا جایی که این دانشمندان مشهور به علم، حتی هیبتی همچون هیبت سلطان نیز در میان جامعه یافته اند. اما هدف امام از بیان این صفات تجلیل آنها نبوده است؛ بلکه هدف امام این بوده است که به آنان گوشزد کند که این جایگاه، نه جایگاه ذاتی شما بوده است. بلکه به اعتبار این علوم دینی که کسب کرده‌اید چنین جایگاهی یافته‌اید؛ البته باز هم اعتبار خود این علوم دینی معیار‌نبوده است بلکه فراگیری این علوم دینی وظایفی بر گردن می‌آورد که این وظایف انسان را ارجمند کرده و نزد جامعه باارزش میکند: «لِأَنَّكُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرَامَةِ اللَّهِ مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِهَا» «أَلَيْسَ كُلُّ ذَلِكَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا يُرْجَى عِنْدَكُمْ مِنَ الْقِيَامِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَنْ أَكْثَرِ حَقِّهِ تَقْصُرُونَ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّةِ فَأَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَيَّعْتُمْ» آن وظیفه برای حق الله بوده است. اما چون این قیام صورت نگرفته است و علماء حق خدا را اقامه ننموده اند، حق ائمه خوار شمرده شد و حق ضعیفان نیز ضایع شد! ●میتوان بر این اساس گفت که ارتباطی‌ تنگاتنگ میان حق الله و حق ائمه و در ادامه، حق ضعیفان وجود دارد! ●«وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَفْزَعُونَ وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِ ص مَحْقُورَةٌ وَ الْعُمْيُ وَ الْبُكْمُ وَ الزَّمْنَى فِي الْمَدَائِنِ مُهْمَلَةٌ لَا تُرْحَمُونَ وَ لَا فِي مَنْزِلَتِكُمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مَنْ عَمِلَ فِيهَا تُعِينُونَ‏» این بخش از خطبه به این اشاره دارد که عهد و پیمان خدا و پیامبر شکسته شده و درماندگان و کم‌توانان در انتظار یاری هستند و علماء در یاری رساندن به آنها اقدامی نمیکنند. اما واقعا چه ارتباطی میان عهد خدا و رسول و حق ضعیفان بوده است؟ ادامه دارد... محمد محسن امامی،طلبه سطح عالی حوزه علمیه قم،موسسه فقهی آل یاسین؛ برگرفته از کلاس سیره امام، استاد موسوی؛ مخاطب طلاب اروپایی و آمریکایی! 🆔@jameandishi
⌛️میدان‌داری علماء(۴) ●«وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِيبَةً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ؛ ذَلِكَ بِأَنَّ مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ‏ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ؛ فَأَنْتُمُ الْمَسْلُوبُونَ تِلْكَ الْمَنْزِلَةَ وَ مَا سُلِبْتُمْ ذَلِكَ إِلَّا بِتَفَرُّقِكُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلَافِكُمْ فِي السُّنَّةِ بَعْدَ الْبَيِّنَةِ الْوَاضِحَةِ ؛ وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فِي ذَاتِ اللَّهِ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُوَ لَكِنَّكُمْ مَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ اسْتَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ» ●با این بخش کلام را به پایان برسانیم؛ علماء میدان‌دار منزلتی در جامعه بودند و هستند که آن نقش را در زمانه امام ایفاء نکرده‌اند و امام، با دلی خون،آن وضعیت زمانه را و آن مصیبت زمانه را ناشی از این علماء می‌دانند. چرا که بر اساس کلام امام، اجرای حلال و حرام خدا به دستان علماست که قرار بود امین خدا باشند؛ علماء با وجود دلایل روشن، به تفرقه در حق و اختلاف در سنت رسول خدا گرفتار شدند، درحالی که اگر از مرگ نمی‌هراسیدند و در راه خدا رنج‌هایی تحمل می‌کردند اوضاع دگرگون می‌گشت! و دوباره منزلت اجتماعی علماء بدان ها بازمی‌گشت. اما علماء در نقش خود کوتاهی کردند و این نقش به سلاطین سپرده شد و آنان نیز به دنبال شبهات و شهوات رفتند. ●در ادامه امام، به نتایج افتادن این مقام و منزلت به دست سلطان ظالم و مستبد اشاره میکنند که حق ضعیفان پایمال‌شده و ناتوان در چنگ ستمکار رهاشده است. « فَإِنْ لَمْ تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا قَوِيَ الظَّلَمَةُ عَلَيْكُمْ وَ عَمِلُوا فِي إِطْفَاءِ نُورِ نَبِيِّكُمْ » ●یاری نرساندن به امام از جانب نقش و منزلت علماء میدان‌دار باعث یاری رساندن به خاموشی نور نبوت است و این همان نقصانی بود که زمان امام حسین(ع) بر زمین مانده بود. ●و درود و سلام خدا بر یاران خمینی که از مرگ نهراسیدند و در پی بیان حقایق دین خدا _ که دین خدا همان نقشه گنج برای رسیدن به سیمرغ وجود انسان است_ برآمدند و در زمانه تاریک تاریخ، نور را برافراشته کردند و حق خدا را یاری نمودند و ضعیفان را از چنگال ستم‌کاران نجات دادند. درود خدا بر مطهری‌، بهشتی، مصباح، باهنر، مفتح و دیگران اعوان و انصار ایشان. پایان. برگرفته از کلاس سیره امام؛ استاد موسوی، مخاطب، طلاب اروپایی و آمریکایی 🆔@jameandishi
متاسفانه ظرفیت گاها میلیونی منابر شیعه در دست کسانی است که به جای طرح مباحث اولویت دار و مباحثی که قیام امام حسین علیه السلام را تبیین و تحلیل کنند و نسبت امروز ما با این حرکت امام را آشکار کند، به مباحث کم فایده و بی فایده و تکراری که کوچکترین فایده ای در اصلاح دین و اخلاق و ارتباط مردم امروز با قیام عاشورا ندارد تقلیل داده اند.... 🆔@jameandishi
📌ضرورت شناخت مکتب اسلام به صورت جامع ✅کسی که می‌خواهد پیامی را به جامعه برساند باید خودش با ماهیت آن پیام آشنا باشد، باید فهمیده باشد که هدف این مکتب چیست، اصول و پایه‌های این مکتب چیست، راه این مکتب چیست و به کجا می‌رسد، اخلاق و اقتصاد و سیاست این مکتب چیست، معارف این مکتب چیست، توحید و معاد این مکتب چیست، احکام و مقررات این مکتب چیست. آخر مگر کسی می‌تواند پیامی را به مردم برساند بدون آنکه خودش آن پیام را شناخته و درک کرده باشد؟! این مثل این است که بگوییم یک نفر مرجع تقلید باشد اما فقه نخوانده باشد. چطور می‌شود کسی مرجع تقلید باشد و بخواهد براساس فقه فتوا بدهد و فقه نخوانده باشد؟! و یا مثل این است که یک نفر می‌خواهد طبیب باشد اما پزشکی نخوانده باشد. از اینجا معلوم می‌شود که برای یک نفر مبلّغ تا چه اندازه وسعت اطلاعات علمی و شناخت اسلام، آن هم به صورت یک مکتب لازم است. ✅اسلام خودش یک مکتب است، یک اندام است، یک مجموعه هماهنگ است؛ یعنی تک تک شناختن هم فایده ندارد؛ باید همه را در آن اندام و ترکیبی که وجود دارد بشناسیم. ارزیابی ما درباره مسائل اسلامی باید درست باشد. برای یک اندام، یک عضو به تنهایی ارزش ندارد. در اندام انسان، دست، پا، بینی، چشم، گوش، اعضای درونی مثل معده، روده، قلب و مغز هر کدام یک عضو هستند، ولی آیا ارزش این اعضا در این اندام (با اینکه همه لازم و واجب هستند) یک جور است؟ آیا اگر لازم شد ما یک عضو را فدای دیگری کنیم، کدام عضو را فدای عضو دیگر می‌کنیم؟ آیا اگر لازم شد، قلب را فدای دست می‌کنیم یا دست را فدای قلب؟ معلوم است که دست را فدای قلب می‌کنیم چون بدون دست می‌تواند زنده بماند ولی بدون قلب نمی‌تواند، بدون کبد یا مغز و اعصاب نمی‌تواند زنده بماند. اسلام هم این گونه است، که این خودش بحثی است به نام «اهمّ و مهم». 📕کتاب حماسه حسینی، صفحه ۳۸۹ 🆔@jameandishi
▫️بسم الله الرحمن الرحیم ◽️ 🔻می‌دانیم که ایام محرم نزدیک است و تبلیغات روحانیون در این ایام به اوج خود می‌رسد و بزرگترین ظرفیت رسانه‌ای اسلام فعال می‌شود. 🔺ایام محرم مهم‌‌ترین ظرفیت رسانه‌ای نهاد حوزه علمیه برای ترویج اندیشه اسلام در قالب یک برنامه عملی جامع برای رشد جامع و سعادت همه‌جانبه انسان‌هاست. ظرفیتی که با توالی ده شب میتواند پیام مهمی را از مهم‌ترین واقعه تاریخ به گوش انسان عصر حاضر برساند. رسانه ای با ظرفیت مخاطبین فراوان که به صورت حضوری در تکایا و مساجد و حسینیه‌ها و مجازی از رادیو و تلویزیون دنبال می‌شود. 🔻این سرمایه عظیم همانند سالهای گذشته در روزهایی نه چندان دور در اختیار ما قرار میگیرد و انسانی که به خود مراجعه میکند به حتم به ضرورت این سرمایه و فرصت بی نظیر اعتراف می‌کند. بنابر این سوختن این فرصت و از دست دادن آن به نظر شایسته نمی‌آید. 🔺مردمِ امروز در جایگاهی ایستاده‌اند که نسل پیشین با الهام از قیام عاشورا برای حاکم کردن اسلام قیام کردند و موفق بوده‌اند. موفقیتی که در گرو تبیین حقیقت اسلام توسط بزرگان زمان و خیزش مردم برای حاکم کردن حقیقت اسلام بود‌. و و اکنون پس از چند دهه پیروزی انقلاب، اسلام راستین کم‌رنگ‌تر شده است و منبرهای ما به مسائلی کم اهمیت و بی‌ربط به مسائل امروز جامعه اختصاص یافته است. مسائلی مانند تاریخچه مناره های حرم امام حسین و قطر مناره ها در طول زمان، به حقیقت چه ارزش والایی در حسینی شدن و حسینی زندگی کردن مردم دارد؟ از این نوع مباحث در منبر‌های امروز کم نبوده و نیست که حاصل آن عدم شناخت مردم از حقیقت اسلام و اسلام راستین و کم‌رنگ‌تر شدن شعائر دین در سطح جامعه شده است؛ البته با وجود ماندگاری برخی اصول بنیادین اسلام که حاصل زحمات رهبر معظم انقلاب و شاگردان ایشان بوده است. 🔻اما اگر بخواهیم در این محرم ده شب از اسلام بگوییم از چه میگوییم؟ چگونه نسبت مردم امروز را با واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری تبیین می‌کنیم تا شور و حماسه حسینی در جامعه عیان شود. به نظر می‌آید که اکنون در برهه حساسی قرار گرفته ایم که طرح هر بحثی میتواند سرنوشت آینده را رقم بزند. اگر بحث در مسائل فرعی و کم اهمیت و بدون امتداد عملی به مردم انتقال داده شود این روند که اکنون مشاهده می‌شود به مسیر خود ادامه میدهد و اگر یک شور و حماسه ای با نگاه به قیام عاشورا و امتداد آن به امروز ما رقم خورد مسیر تغییر میکند و بنیادی برای تحولات جدید می‌شود. در این برهه حساس چه مساله و چه موضوعی برای تبیین مردم انتخاب می ‌کنیم و وقت باارزش خود و مردم عزیز مسلمان را به آن اختصاص می‌دهیم که در قیامت بتوانیم پاسخگوی آن باشیم. پاسخگوی زمانی که گذاشته ایم؛ پاسخگوی زمان میلیونها انسان که وقت خود را به سخنان ما اختصاص داده اند و پاسخگوی استفاده درست و به‌جا از این ظرفیتی که به ما واگذار شده است. 🔺یکی از بهترین الگوهایی که در عصر خود توانسته بود مساله اولویت دار و مورد نیاز زمان خود را پیدا کند و برای تبیین آن اقدام نماید استاد بزرگوار شهید مطهری رحمت الله علیه بود که نقش بسیار زیادی در آگاه کردن مردم و نخبگان جامعه داشت. در این زمینه کتاب « حماسه حسینی » از ایشان به ماندگار مانده است. همچنین میتوان از کتاب « هم‌رزمان حسین » نیز نام برد که تلاش های رهبر معظم انقلاب در تبیین سیر تکاملی حرکت امامان معصوم به خوبی درآن تبیین شده است و همچنان این دو کتاب بسیار قابل استفاده هستند. 🔻بنابراین برای انتخاب موضوع سخنان دهه محرم نیاز به اولویت سنجی و آسیب شناسی دقیق داریم تا ریشه‌ای ترین آسیب را با اولویت‌دار ترین موضوع گره بزنیم و سخنان خود را در محور آن تنظیم و تبیین کنیم. ❓به راستی اکنون کدامین بحث و کدامین موضوع، اولویت امروز جامعه است و کدامین مشکل اساسی‌ترین مشکل است و کدامین سخن میتواند امروز را با عاشورای ۶۱ و حسین بن علی پیوند بزند؟.... محمد محسن امامی،طلبه سطح عالی حوزه علمیه قم،موسسه فقهی آل یاسین؛ 🆔@jameandishi
🔰زمینه‌سازی اسلام برای ابلاغ احکام به طور کلّی اسلام در ابلاغ بیشتر قوانین به مردم، به صِرف امر و نهی اکتفا نمیکند، بلکه آنچه را در انجام دستورات الهی به انسان کمک میکند و مؤثّر است، بیان میکند؛ مثلاً وقتی میگوید قتل و جنایت ممنوع است، با دستورات مناسب دیگر در ابعاد مختلف، زمینه‌ی اطاعت و امتثال قانون را فراهم میکند و راه را بر جُرم و گناه میبندد، و از آنجا که یکی از زمینه‌های ایجاد جرم در جامعه، «اجرا نشدن قانون» است، اسلام ضمن ارائه‌ی راهکارهای پیشگیرانه و ایجاد فضای سالم برای زندگی اجتماعی بشر، بر اجرای قوانین و حدود، در فرض تخلّف از قانون تأکید فراوان دارد. 📖 کتاب تفسیر سوره‌ی برائت، ص ۶۸ @jameandishi