اگر چه كار من و تو به اختلاف كشيده
هنوز معتقدم ديده بهتر از تو نديده...
هنوز رد لبانت به روي گونهٔ من هست
هنوز عطر تنت از لباس من نپريده...
بپوش روسريات را دوباره سرو بلندم
كه رنگ سبز میآيد به بانوان رشيده..
هر آنچه بوده فراموش کن چنان که نبوده
خیال کن که تو گفتي و گوش من نشنیده..
بگو كه پُستچيان را بنا كنم به شكنجه
بگو كه نامه نوشتي به دستِ من نرسيده.. ؛)
#سیدتقيسیدي
دیوانه نبودي، نه به اندازهي کافي
هر شب ننشستي که خیالات ببافي..
بی حدّي غم، شوق رسیدن به تو را برد
هرگز نشود اشک به دیدار، تلافي..
بعد از تو نفهمید کسي عمق غمم را
من ماندم و یک سینه پر از حرف اضافي..
من ماندم و یک حسرت و یک قصهي کوتاه
من ماندم و یک خنده و یک گریه و یک آه...
فرق است میان من و تو، ساده بگویم
من بندهي مضمونم و تو بند قوافي…
#سیدتقيسیدي
حریصی، ظالمی، بیمنطقی، دنبال آزاری
تو هم فهمیدهای من عاشقم، فهمیدهای آری..
به غیر از سالها دلتنگی و تشویش و بیخوابی
مگر چیزی میان ماست؟! حاشا کن که حق داری..
تو مشهوری به زیبایی و مغروری به یکتایی
شبیه من ولی هستند انسانهای بسیاری..
شبیه من که دلتنگم شبیه من که ناچارم
هنوز از عشق میگویم، از این بدتر چه اقراری..؟! ؛)
بگو، عیبی ندارد، شِکوه کن از عشق، طوری نیست
اگر مانند من هرشب تو هم تا صبح بیداری...
#سیدتقيسیدي
| ᴊᴀɴᴀɴ | جانان
هر چند خودت از همه عالم گله داري
تا صبح اگر شكوه كنم حوصله داري..
آشوب دلم گوش به فتواي كسي نيست
جز حرف تو كه دست در اين غائله داري..
من عاشقم و ترس ندارم تو وليكن
اقرار كني عاشقي از من صله داري.. ؛)
نه مثل پري هستي و نه مثل فرشته
يك نوع جديدي و خودت شاكله داري..
اى خاطرهي مُبهمِ از ياد نرفته
در قلبي و از دست ولي فاصله داري....
#سیدتقيسیدي
آه ای سپیدِ تن زده از پیرهن برون
ای آبشار زلف تو چون بَختِ من نگون..
پیچیده در سرم ز لبت ردِّ بوی خون
با من قرین به غیر تو کی بوده در قرون..؟!
از من مخواه از تو و عشق تو بگذرم!
این آرزوی توست که در گور میبرم...
یکسو زدم به لابه و یکسو زدم به عجز
چون قایقی شکستم و پهلو زدم به عجز..
تصویر من که پیش تو زانو زدم به عجز
راهی نمانده بود که من رو زدم به عجز..
از من مخواه از تو و عشق تو بگذرم!
این آرزوی توست که در گور میبرم... ؛)
#سیدتقيسیدي
حریصی، ظالمی، بیمنطقی، دنبال آزاری
تو هم فهمیدهای من عاشقم، فهمیدهای آری..
به غیر از سالها دلتنگی و تشویش و بیخوابی
مگر چیزی میان ماست؟! حاشا کن که حق داری..
تو مشهوری به زیبایی و مغروری به یکتایی
شبیه من ولی هستند انسانهای بسیاری..
شبیه من که دلتنگم شبیه من که ناچارم
هنوز از عشق میگویم، از این بدتر چه اقراری..؟! ؛)
بگو، عیبی ندارد، شِکوه کن از عشق، طوری نیست
اگر مانند من هرشب تو هم تا صبح بیداری...
#سیدتقيسیدي
این قلب ترک خوردهی من بند به مو بود؛
من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود.. ؛)
باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم
یک عمر در این سینه غمش راز مگو بود...
من روی خوش زندگیام را که ندیدم
هرروز دعا کردهام ای کاش دو رو بود..
عمر کم و بیهمدم و غرق غم و بی تو
چاقوی نداری همه دم زیر گلو بود..
من زیر سرم سنگ لحد بود و دلم خوش
او زیر سرش نرم شبیه پر قو بود...
#سیدتقيسیدي
من مرگ غم انگیزی خواهم داشت اما،
نه غم انگیزتر از آخرین باری که دیدمت...
#سیدتقيسیدي
عشق يعنى تار موهاى تنت مىايستد
هر كجا كه نام او را روى لب مىآورى...
#سیدتقيسیدي
امشب كه هيچ حال دلم روبراه نيست
مطرب خلاف حال دلم شاد مىزند..
مىبندم اين دهان پر از حرف را ولى
آخر سكوت لعنتىام داد مىزند..
#سیدتقيسیدي
پلي نمانده که برگردم
و شوق و ذوق رسیدن هم
و چشم منتظري هم نیست
نشستهام
به امید اینجا
آمید آمدنی واهی...
کسي که مثل خودم باشد
کسي که رفته به گمراهي...
#سیدتقيسیدي
ز یاد بردنت ای آشنای من، سخت است
ببخش مثل تو بودن برای من سخت است...
مرا رها کن از این شهر غرق دود برو
نفس کشیدن تو در هوای من سخت است…
#سیدتقيسیدي