🌎 حمله پهپادی گروه «الوعد الحق» علیه امارات
🔴یک گروه منتسب به مقاومت به نام «الویة الوعد الحق ابناء جزیرة العرب» در بیانیهای اعلام کرد:
🔻بامداد امروز، چهارشنبه با استفاده از ۴ پهپاد تأسیسات حیاتی در ابوظبی امارات را هدف قرار دادیم.
🔻به حملات سخت خود علیه امارات ادامه خواهیم داد تا این کشور از دخالت در امور دیگر کشورهای منطقه و در صدر همه امور یمن و عراق دست بردارد و مزدوران نظامی، امنیتی و سیاسی خود را خارج کند.
👈حملات آینده کوبندهتر و دردناکتر خواهد بود.
🌎 وزارت دفاع امارات از منهدم کردن ۳ پهپاد در آسمان این کشور خبر داد
🔹وزارت دفاع امارات از منهدم کردن ۳ پهپاد که وارد حریم هوایی این کشور شده بودند خبر داد.
🔸 در بیانیه رسمی وزارت دفاع امارات تأکید شده که صبح روز چهارشنبه ۲ فوریه، پدافند هوایی امارات 3 پهپاد را که به صورت مهاجم وارد حریم هوایی امارات شده بود منهدم کرد.
🔹وزارت دفاع امارات افزوده که برای برخورد با هر تهدیدی کاملا آماده است و هر اقدام لازم برای حفظ امنیت کشور را انجام خواهد داد.
🌎سوریه/فوری
🔴منابع تروریستها میگویند که درگیری از منزلی که در آن نیروهای آمریکایی پیاده شدند به منزل همسایه کشیده شده است. همچنان درگیری ادامه دارد و آمریکاییها یا بلندگو از افراد مدنظر میخواهند که تسلیم شوند...
🔻در این میان خبر میرسد که دو فروند بالگرد جدید به منطقه درگیری اعزام شدهاند. به احتمال زیاد هدف اصلی انتقال نظامیان زخمی شده یا کشته شده آمریکایی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی اشکآلود از رهبر انقلاب
🔹امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود بیمحابا میرویم تا لحظه شهادت.
⭕ از طریق هنر به زندگی صحابی مهم پیامبر(ص) بپردازید
🔻حضرت آیت الله خامنهای در دیدار دستاندکاران همایش حضرت حمزه (ع): قدرت شناخت و عزم راسخ دو ویژگی برجسته و الگوساز در جناب حمزه است.
🔻باید از زندگی این بزرگوار و دیگر صحابه برجسته اما ناشناخته پیامبر همچون عمار، سلمان، مقداد و جعفر بن ابیطالب در قالبهای هنری و نمایشی تصویرسازی شود.
🔻مراکز حوزوی و دستگاههای تبلیغی همت خود را بر تربیت شخصیتهایی قرار دهند که مصداق معارف الهی و احکام اسلامی باشند.
🔻چنین شخصیتهایی قادر به نجات جامعه در مواقع حساس هستند و با وجود آنها تشکیل تمدن اسلامی قطعی خواهد بود.
#عکس_نوشت
🔴جزئیاتی از ۷ منطقه راهبردی ایران که در دوره پهلوی واگذار شدند
حراج ایران؛ منش پهلوی
دوره تقریبا ۵ دههای حاکمیت پهلوی پدر و پسر بر ایران از حیث واگذاری مرزهای کشور یک نقطه تمایز با همیشه تاریخ دارد و آن واگذاری نواحی مختلف از سرزمین ایران بدون هیچگونه درگیری است.
آرارات
🔹براساس قرارداد سعدآباد در سال1316، آرارات کوچک که در خلال لشکرکشی ترکها بر ضد کردها به اشغال نظامیان ترک درآمده بود، به دولت ترکیه واگذار شد و در مقابل دولت ترکیه از ادعایش بر ناحیه قطور که اصولا براساس پروتکل ۱۹۱۳ به ایران واگذار شده بود، صرفنظر کرد.
تجزیه سیستان
🔹رضاخان که تصمیم گرفته بود در توافق سعدآباد هزینه رویای ثبات و از بینرفتن مناقشات مرزی در منطقه را بهتنهایی و البته از جیب مردم ایران پرداخت کند، افغانستان را نیز از این بخشش کریمانه بینصیب نگذاشت. مطابق این توافق که درابتدا پنهانی بسته شد و در زمان پیمان سعدآباد آشکار شد، 160فرسخ از خاک ایران شامل مناطق (هشتادان، موسیآباد، شمتیغ و...) در شرق ایران به افغانستان واگذار شد و در مقابل قرار شد ایران و افغانستان بهطور مساوی از آب هیرمند استفاده کنند که این مورد با ساخت سدی روی هیرمند توسط افغانستان زیر پا گذاشته شد و ایران از حقابه خود محروم ماند.
اروندرود و مناطق نفتی بین قصرشیرین و خانقین
🔹رضاخان طی معاهده سعدآباد در سال 1316 مناطق نفتی مورد مناقشه در قصرشیرین و خانقین را به عراق واگذار کرده و حق کشتیرانی در اروندرود بهجز ۵کیلومتر از آبهای مقابل آبادان تا خط تالوگ را نیز از ایران سلب میکند. درواقع مسیر اروند بهکلی به عراق واگذار شد و مرزهای ایران تا حد سواحل شرقی اروند عقب نشست.
اترک
🔹مطابق پیمان آخال سرزمینهای شمالی اترک به روسیه واگذار شد؛ اما روسها با حملات پیاپی به ایران برخی سرزمینهای ایران شامل (سرخس کهنه، قصبه فیروزه، قریه حصار و حاشیه شیخحسینقلی) را اشغال کرده و مرز را 30کیلومتر به جنوب آورده و نهر موسیخانی را بهعنوان رود اترک قلمداد کردند. مطابق قرارداد 1921 دولت شوروی ریاکارانه پذیرفت مرزهای معاهده 1881 را به رسمیت شناخته و سرزمینهای اشغالی را به ایران واگذار کند؛ اما این اتفاق هیچوقت نیفتاد و رضاخان با سکوت مصلحتاندیشانه برای کسب قدرت به اشغال این مناطق رسمیت بخشید و مناطق جنوب اترک را به دولت شوروی هدیه داد.
ییلاق فیروزه
🔹مطابق قرارداد آخال در دوره قاجار نیز قصبه فیروزه بهطور رسمی به روسیه واگذار نشده بود و این مناطق مدتها در اشغال دولت شوروی باقی مانده بود؛ اما در زمان پادشاهی قاجار دولت شوروی براساس قرارداد 1921 متعهد شده بود که مناطق اشغالی در دوره روسیه تزاری ازجمله قصبه فیروزه را به ایران بازگرداند، بااینحال این تعهد هیچوقت اجرایی نشد و رضاشاه که مدتی قبل از کودتا جایگاه رئیسالوزرایی ایران را برعهده گرفته بود این حق را مسکوت میگذارد تا بتواند رضایت شوروی را برای انتقال حکومت کسب کند.
مناطق مرز شمالغرب
🔹در جریان اشغال ایران در جنگجهانی دوم ارتش شوروی با پیشروی در حدود مرزی آذربایجان مناطق (مغان، نمین، باغچهسرا، یدیاولر، دیمان، تازهکند و بهرامتپه) را مورد اشغال قرار داد که تا پایان دوره رضاشاه نیز هیچ تلاشی برای بازگرداندن این سرزمینها به ایران نشد و درنهایت در دوره زاهدی بخشی از این مناطق با قصبه فیروزه معاوضه شد و بخشی نیز برای همیشه از خاک ایران جدا شد.
بحرین
🔹در ۱۴دی سال ۱۳۴۷ محمدرضا پهلوی در گفتوگویی با مجله بیلتز سیاست انگلیس برای جدایی بحرین از ایران را استعماری میخواند؛ اما در قبال استقلال این کشور بهراحتی کوتاه میآید./ فرهیختگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞 افشای رابطه فرح پهلوی با فریدون جوادی توسط احمد انصاری، پسرخالهی فرح
#پهلوی_بدون_روتوش
💠انقلاب اسلامی در فضای مجازی
⭕️۴۳ سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی گذشته، انقلابی که تحولی عظیم در قلوب و اذهان تمام آزادیخواه جهان ایجاد کرده است.
⭕️اما ۴۳ سال پس از آن پیروزی بزرگ شاهد هستیم انقلاب ما در محاصره تبلیغاتی دشمن در یک جنگ شناختی بر بستر فضای سایبر قرار گرفته است.
⭕️اگر بخواهیم با فرمول انقلاب اسلامیِ امام راحل(ره) با این فضای جدید روبرو شویم باید در مقیاس مدیریت و حکمرانیِ فضای سایبر در جهان حضور پیدا کنیم و فقط کاربر در این فضا نباشیم. مبارزۀ در سطح کاربری خوب است ولی کافی نیست.
⭕️باید میدان درگیری خود را حکمرانی سایبری قرار دهیم و طبق بیانیه گام دوم انقلاب برنامه های کوتاه مدت و میان مدت جامع فضای سایبر برای کشور تعریف کنیم تا کانونهای ضدمعنویت و ضد اخلاق نتوانند دلها و ذهنهای مردم بخصوص نوجوانان و جوانان ما را بیش از این تسخیر کنند.
⭕️ نکته بسیار مهم اینجاست که اگر تنها در زمینِ حکمرانیِ سایبریِ غربی با ابزارهای مجهز به هوش مصنوعی بازی کنیم، بازندهایم؛ ولو چند گُل هم بزنیم!
این حکمرانی را باید خودمان به دست بگیریم و جهتش را تغییر دهیم.
⭕️با فرمول انقلاب اسلامی امام باید علاوه بر استقلال سایبری در داخل(راه اندازی شبکه ملی اطلاعات)و حکمرانی سایبری جهانی در تراز تمدن نوین اسلامی(شبکه فرا ملی اطلاعات) باید برای سرویس ها و خدمات، استارتاپها و شتابدهندههای بین المللی جایگزین بومی طراحی کنیم.
⭕️باید استراتژی ما در فضای سایبر، مبارزه با تحقیرشدگی در برابر غرب باشد. چرا که طبق فرموده رهبر حکیم انقلاب اسلامی مایوس سازی از طریق رسانه و فضای مجازی در سطح مدیران، مسئولان و مردم راهبرد اصلی غرب است و به همین دلیل معظم له دستور جهاد امید و جهاد تبیین را صادر کرده اند.
⭕️به امید آنکه بزودی در فضای سایبر نیز شاهد پیروزی انقلاب اسلامی با شعار استقلال باشیم.
✅ادامه دارد...
✍ #سید_علیرضا_آل_داود
ائتلاف بانیان وضع موجود علیه دولت
گروه سیاسی / محمود علیزاده طباطبایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و وکیل خانوادگی خانواده آیتالله هاشمی در گفتوگو با خبرگزاری برنا اعلام کرده اخیراً حسن روحانی با محمد خاتمی، ناطق نوری، اسحاق جهانگیری، محمدرضا باهنر، محسن هاشمی و علی لاریجانی دیدار کرده است. وی مدعی شد این جلسات به منظور «احیای جمهوریت نظام» از جمله بررسی علل کاهش مشارکت سیاسی مردم تشکیل شده و هدف آن بازسازی احزاب اصلاحطلب است اما شواهد امر نشان میدهد بانیان وضع موجود قصد دارند با تشکیل اتاقهای فکر عملیات روانی و تکیه بر فضای مجازی با هدف تخریب دولت سیزدهم، راهی برای بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور بیابند و مجدداً در را بر همان پاشنه قبلی بچرخانند.
آقایان شوخی میکنند؟
میدانداری رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم که میراث رکود سیاسی، اقتـــــــــصادی و اجتماعی و همــــــــــچنین افزایش بیسابقه تحریمهای خارجی را برای کشور به جای گذاشته است مانند یک شوخی تلخ سیاسی است. حسن روحانی همان کسی است که وعده داد چرخ اقتصاد را خواهد چرخاند اما آن چرخ را شکست؛ رشد بیسابقه آمارهای منفی اقتصادی در مقایسه با ابتدای شروع دولت او و به تبع آن رشد معضلات اجتماعی خود شاهد آن است که آقای روحانی برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور بسیار عجله کرده؛ چرا که حداقل باید همانند دو سال آخر دولت خود همچنان سیاست سکوت را انتخاب میکرد تا کمتر یادآور روزهای تلخ مردم باشد. چه آنکه حضور اسحاق جهانگیری در این جلسات نیز یادآور باتلاق ارز 4200 تومانی است که امروز اقتصاد کشور را همچنان به گروگان گرفته و نه راه پیش برای تصمیمگیران گذاشته است و نه راه پس.
از سویی دیگر حضور چهرههایی نظیر محمد خاتمی در این جلسات که سابقه و مدیریت اقدام علیه جمهوریت را در سال 88 دارد آن هم به منظور احیای جمهوریت نظام! از طنزهای تلخ روزگار است.
توپخانهها! آتش!
نگاهی به چالشهای رسانهای علیه دولت سیزدهم و شخص رئیس جمهور نشان میدهد که رسانههای زنجیرهای چگونه به دنبال آن هستند تا دستاوردها را نقطه ضعف نشان بدهند. پروژه انتصابات فامیلی از همین قسم است؛ همان کسانی که روزگاری کشور را فامیلی اداره میکردند، امروز با دروغ و تهمت میخواهند خاطره بد مردم از «خاندان هاشمی» و «خاندان لاریجانی» و «حسین فریدون» را به اسم این دولت نیز تمام کنند. اینکه رئیس جمهور سیزدهم همانند آقای ناطق نوری با باجناقهایش کشور را اداره نمیکند یا آنکه شبیه مرحوم هاشمی، به فرزندانش سمت نمیدهد یا حتی برادری فاسدی همچون حسین فریدون ندارد، نه تنها به مذاق «ائتلاف بدنامها» خوش نیامده بلکه تنها در سه ماهه اول دولت، با تکیه به رسانههایی نظیر «خبرآنلاین»(نزدیک به علی لاریجانی)، «انتخاب» (وابسته به جریان اعتدال)، «شرق» (جریان اصلاحات)، «آفتاب یزد» (طیف خاتمی)، «آرمان» و سازندگی (خانواده هاشمی و حزب کارگزاران) و دهها رسانه ریز و درشت در فضای مجازی سعی کردند علیه دولت جنگ روانی راه بیندازند.
مدعیان «جمهور» علیه «جمهور»
نمونه دیگر این پروژهها، حمله و هتک حرمت رئیس جمهور پس از سفر موفق روسیه بود؛ سفری که با دستاورد عینی ارتقای سطح روابط تجاری آن هم در میانه جنگ اقتصادی همراه بود اما بازنمایی رسانهای از آن چه تصویری نشان داد؟ کسانی که همچون آقای لاریجانی پس از دوازده سال بالانشینی در مجلس، در ایام انتخابات اخیر و پیش از رد صلاحیت توانایی ملت ایران را در «تهاتر پوست بز» میدیدند، طبیعتاً از شکستن رکود دیپلماسی در این دولت خوشحال نشدند. اگرچه آنهایی که با سیاهنمایی دستاوردهای مهم «رزمایش مرکب نظامی» میان ایران-چین و روسیه و همچنین دستاورد سیاسی ارتقای روابط در میانه مذاکرات هستهای را نادیده انگاشتند، جز این انتظار نمیرود که منافع ملی را به پای عقدههای جناحی و ضعف عملکردی خود ذبح کنند. چه آنکه روزگاری «امضای کری تضمین است» سر میدادند و توانایی ملت ایران را در «آبگوشت بزباش» خلاصه میکردند.
بازی تمام شده است
این بازی تمام شده است؛ بازی «فامیلبازی»، کار نکردن به بهانه تحریم و FATF، بازی با جان مردم در عدم تلاش برای واردات واکسن، بازی با انگیزه جوانان در عدم ساخت مسکن، بازی غربپرستی و نگاه به خارج، بازی «نمیتوانیم نفت بفروشیم»، بازی احوالپرسی از کارگران از داخل ماشین خارجی شاسی بلند، بازی «بروید به جهنم»، بازی «دختر مظلوم وزیر»، بازی «جیسون رضائیان و طعم آدامس رئیس جمهور» و همه بازیهایی که به نام اعتدال و میانهروی ملت ایران را بازی میداد، تمام شده است.
امروز دیگر درآمد فروش نفت ایران به زمانی برگشته است که برجام نتوانست به آن نقطه برسد؛ واکسن آنچنان در اختیار مردم قرار گرفته که کار به خواهش از مردم برای تزریق واکسن رسیده است؛ دیپلماسی غربگرا به توازن رسیده و همزمان با مذاکره با غرب در حال توافق
راهبردی با شرق هستیم؛ کشورهای عربی به ایران میآیند و مردم از بازی بیزار، امروز رئیس جمهوری را میبینند که نه تنها در کاخ سعادتآباد اسکان ندارد بلکه پنجشنبه و جمعه و هیچ روز تعطیلی را به رسمیت نمیشناسد؛ رئیسجمهوری را تجربه میکنند که به جای آنکه صبح جمعه بفهمد چه اتفاقی در کشور افتاده است، روزهای جمعهاش پرکارترین روز کاری اوست و از کاخ کرملین تا حضور در میان مردم سیلزده را در کمتر از 48 ساعت کاری خود ثبت میکند.
به عقب بازنمیگردیم!
مدعیان جمهور و مشارکت سیاسی امروز بهتر است از عمارتهای سازمانی خود در شمال تهران یا لواسان و... بیرون بیایند و در خیابان قدم بزنند؛ از مردم بپرسند که آیا میخواهید به دوران اعتدال بازگردید یا خیر؟ از مردم بپرسند چرا پس از هشت سال دولت اعتدال و میانهروی! خیلیهایشان به پای صندوقهای رأی نیامدند؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسشها نیاز به فریبکاری نیست؛ آقایان روحانی، جهانگیری، لاریجانی، هاشمی، مرعشی، خاتمی و... به خوبی پاسخ این سؤالات را میدانند. عملکردی که هیچ کدامشان آن را به گردن نمیگیرد و آن به گردن دیگری میاندازد. بنابراین امروز این مردم هستند که میگویند ما به عقب برنمیگردیم؛ چرا که آنهایی هم که بهواسطه دلخوری از عملکرد تأیید صلاحیتشدگان انتخابات 92 و 96، با صندوق رأی قهر کردند بهخوبی لمس میکنند که رئیس جمهور با رئیس جمهور «فرق میکند». رئیس جمهوری که به بهانه مقابله با کرونا، حتی به اعضای هیأت دولت و وزرای خود هم وقت ملاقات نمیدهد با رئیس جمهور دیگری که نه تنها در دسترس مسئولین بلکه در دسترس آحاد ملت است، قطعاً فرق میکند.
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
#کجا_بودیم؟
#کجا_هستیم؟
💢 نگاهی تیتر وار به دستاوردهای بی نظیر نظام مقدس جمهوری اسلامی در۴۳سال گذشته.
3⃣ تولید سیمان
سیمان به عنوان یکی از محصولات پرکاربرد در دنیاست که در ساخت وساز،صنایع و هم چنین مسکن بیشترین و کاربردی ترین محصول به شمار می رود.
🔹 تولید سیمان در سال های قبل از انقلاب:
در سال ۱۹۷۹م(۱۳۵۷شمسی)ظرفیت اسمی تولید سیمان در کشورمان ۸میلیون تن ومیزان تولید در حدود۳میلیون تن در سال بوده است.
🔸 تولید سیمان در سال های بعد از انقلاب:
در سال۲۰۲۱(۱۳۹۹شمسی)ظرفیت اسمی تولید سیمان در ایران ۱۲۰میلیون تن و میزان تولید بیش از ۶۹ میلیون تن بوده،که از نظر ظرفیت اسمی جایگاه سوم و از لحاظ تولید جایگاه هفتم جهان را دارا می باشیم.💪💪
ادامه دارد...
#دهه_فجر
#دستاوردهای_انقلاب_اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏ما میتوانیم ..
در گزارشهای بین المللی:
❌ ایران در حوزه ورزش در بهترین رتبههای جهان👆
#ایران_۲۰
#ما_میتوانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏ما میتوانیم ..
در گزارشهای بین المللی:
❌ کاهشی ضریب جینی و کم شدن اختلاف طبقاتی بعد از انقلاب ۵۷
#ایران_۲۰
عبارت لااله الاالله از پرچم عربستان حذف میشود
خبرگزاری آسوشیتدپرس:
🔹مجلس شورا، بالاترین نهاد مشورتی پادشاهی سعودی به تغییر سرود ملی و پرچم عربستان رأی مثبت داده است.
🔹مجلس شورای عربستان با اکثریت آرا پیش نویس اصلاحیه شکل پرچم، حذف عبارت «لااله الاالله، محمد رسولالله» از پرچم ملی این کشور و تغییر سرود ملی را تصویب کرد.
آقایان! این کوچه هم بنبست است
حسین شریعتمداری مدیرمسؤول روزنامه کیهان نوشت: بیانیه 2 حزب مدعی اصلاحات، برخلاف عنوانی که بر آن نهادهاند، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر نشده است! بلکه به قول شهید سلیمانی عزیز «کوچه باز کردن برای دشمن است».
آقایان! این کوچه هم بنبست است
موضوع یادداشت پیش رو، بیانیه اخیر 2 حزب مدعی اصلاحات و البته کمشمار مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین است و تاکید مستند بر این نکته که بیانیه مورد اشاره برخلاف عنوانی که بر آن نهادهاند، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر نشده است! بلکه به قول شهید سلیمانی عزیز «کوچه باز کردن برای دشمن است». بندهای چندگانه این یادداشت را دانههای یک تسبیح تلقی کنید! نخ این تسبیح در خلال نوشته پیش روی کشیده خواهد شد. بخوانید!
۱- در کلام خدا ( آیه ۷۳ سوره مبارکه اسرا) خطاب به پیامبر اعظم(ص) آمده است «و َإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا ... و نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحى کردیم غافل کنند تا چیز دیگرى غیر از آن را به ما نسبت دهى، و آنگاه تو را دوست خود میگرفتند». به بیان دیگر، خدای متعال به پیامبر خود هشدار میدهد که مشرکان فقط هنگامی تو را به دوستی میپذیرند که از آنچه به تو وحی کردهایم دست برداری و سخن و راه دیگری غیر از آنچه به تو نشان داده و بر آن تاکید کردهایم را به خدا نسبت بدهی! بدیهی است که این هشدار برای امت اسلامی است وگرنه، ساحت مقدس رسول خدا(ص) از این خطا به دور است و حضرت ایشان مصداق « مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * ان هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى...» هستند که «از سر هوی و هوس سخن نمى گوید * سخن او جز آنچه که به او وحی میشود نیست».
۲- خدا بر درجات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بیفزاید که هوشمندانه هشدار میداد مبادا با مواضع و عملکرد خود برای دشمن پیام دوستی بفرستید و با تحریف بینش و منش انقلاب، دشمن را به طمع انداخته و برای ورودش به جبهه خودی کوچه باز کنید. در صفین خواص آلوده با حیله معاویه و عمروعاص همسخن شدند که فرجام آن به شکست سپاه اسلام انجامید و خوارج پدید آمدند.
۳- در گرماگرم جنگ تمام عیار جبهه مقاومت با جبهه مشترکی که از آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی آمریکا تشکیل شده بود، مایک پمپئو وزیر خارجه ترامپ که در آن هنگام رئیس سازمان «سیا» بود، نامهای ویژه با قید به کلی سری برای شهید سلیمانی فرستاد. وقتی نماینده پمپئو، برای ارائه نامه نزد شهید سلیمانی رفت آن شهید بزرگوار از پذیرش نامه رئیس سازمان سیا خودداری کرد. فرستاده پمپئو که انتظار چنین برخورد تحقیرآمیزی را نداشت، گفت؛ این نامه از سوی دومین شخصیت ایالات متحده است
و حاج قاسم گفت مرا با او کاری نیست. فرستاده پمپئو با لحنی التماسآمیز گفت؛ شما نامه را باز کنید و بخوانید و اگر نخواستید آن را پس بفرستید.
پاسخ شهید سلیمانی همان بود که گفته بود. همین جا گفتنی است برخورد شهید سلیمانی عزیز با فرستاده آمریکا یادآور ماجرای شب عاشورا و اماننامهای است که شمربن ذالجوشن برای حضرت ابوالفضل العباس(ع) آورده بود و دست ردی که حضرتش بر سینه او زده بود... و چه صادقانه است این کلام ماندگار حاج قاسم که «ما ملت امام حسینیم».
۴- در سفر آقای خاتمی رئیسجمهور اسبق به آمریکا، جرج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا در مصاحبه با روزنامه «وال استریت ژورنال» گفت؛ ویزای خاتمی را شخصاً امضاء کردم چون میخواستم از ایران سخنی متفاوت با حاکمیت این کشور بشنوم ! در آن هنگام، دو رخداد مشابه با یکدیگر اتفاق افتاده بود. اول آنکه جرج بوش سه روز قبل از مصاحبه با وال استریت ژورنال، جمهوری اسلامی ایران را تروریست نامیده و با القاعده مقایسه کرده بود و دوم آنکه خاتمی با تشکیل بنیاد باران تاکید کرده بود که اسلام مورد نظر او «اسلام میانه(!)»(اسلام سکولار) است؛ دقیقاً همان اسلامی که مؤسسه آمریکایی رَند (RAND INSTITUTE) آن را به عنوان نقشه راه برای استحاله جمهوری اسلامی ایران به دولتمردان آمریکا پیشنهاد کرده بود. اظهارات خاتمی درباره اسلام مورد نظرش با استقبال گسترده دشمنان بیرونی روبهرو شده و از آن به عنوان فاصلهگذاری خاتمی با نظام جمهوری اسلامی و همسویی وی با غرب یاد میکردند... جرج بوش در همسویی خاتمی با آمریکا اشتباه نکرده بود.
۵- چند ماه قبل از انتخابات ۱۳۸۸ که فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ را در پی داشت، گروههای جبهه اصلاحات باتفاق آقای خاتمی را به عنوان نامزد خود برای ریاست جمهوری معرفی کرده بودند. در آن میان، نگارنده با درج یادداشتی در کیهان نوشته بودم که آقای خاتمی نامزد اصلی مدعیان اصلاحات نیست که با اعتراض شماری از اصلاحطلبان روبهرو شد. مدتی بعد خاتمی از نامزدی ریاست جمهوری کنار رفت و میرحسین موسوی از سوی جبه
ه اصلاحات به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی شد. بعد از شکست فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، خبرنگار روزنامه آمریکایی «نیو یورکر» از نگارنده پرسید؛ از کجا میدانستید که خاتمی نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیست؟ زیرا همه گروههای این جبهه روی نامزدی آقای خاتمی اتفاق نظر داشتند. در پاسخ به نشست استنفورد اشاره کردم که در آن، خانم «گیل لاپیداس» متخصص امور شوروی در سالهای منجر به فروپاشی، گفته بود، خاتمی گورباچف است و توان لازم برای ریاست جمهوری آینده ایران را ندارد. ما در ایران به یک «یلتسین» نیاز داریم که از همه قوانین عبور کند و میرحسین موسوی همان یلتسین در آبنمک خوابانده آمریکا بود (همان که چند شب پیش یکی از همین مدعیان اصلاحات در برنامه جهان آرا، از او با پسوند «حفظهالله»(!) یاد کرد!
۶- به نمونههای زیر که فقط مشتی از خروارهاست نگاه کنید:
«افکار امام خمینی(ره) باید به موزه تاریخ سپرده شود»! «قوانین اسلامی متعلق به ۱۴قرن پیش بوده و جوابگوی مشکلات جوامع کنونی نیست»! «انقلاب اسلامی شبیه استبداد قجری است»! «تفکر شیعه موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است»! «فرهنگ شهادتطلبی باعث ترویج خشونت میشود»! «عدم کارایی حکومت دینی بر همگان آشکار شده است»! «مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است »! «آدمها و حتی معصومین(ع) هم خود به خود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند»! «آن دسته از جوانان که به مساجد روی میآورند یا کتب دینی میخوانند از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند»! و... اینها فقط نمونههایی از انبوه دیدگاهها و افکار آلودهای است که برخی از مدعیان اصلاحات در نشریات و رسانههای خود ترویج میکردند و آقایان روحانیون عضو «مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین» اگر نگوییم با این لاطائلات و اسرائیلیات موافق بودهاند! لااقل انتظار آن بود علیه این قماش که در جبهه موسوم به اصلاحات جا خوش کردهاند، موضع میگرفتند ولی لام تا کام اعتراضی نکردند. گفتنی است یکی از اعضای اصلی و تقریباً همه کاره مجمع به اصطلاح روحانیون مبارز درباره اهانت فتنهگران به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین علیهالسلام گفته بود من میخواستم اعتراض کنم ولی بیم آن داشتم که از این اعتراض سوءاستفاده شود! یعنی شخصیت خود را برتر از ساحت امام حسین علیهالسلام میدانستهاند!...
۷- آقای خاتمی سال ۱۳۸۵ با ویزای مخصوص جرج بوش و میزبانی جیمی کارتر به آمریکا سفر کرده و با جرج سوروس (سرمایهدار صهیونیست آمریکایی و پشتیبان و تامینکننده مالی فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸) دو بار ملاقات کرده بود (علاوه بر اسناد غیرقابل انکاری که از این ملاقات حکایت میکند، کیان تاجبخش که از جانب جرج سوروس برای تسهیل فتنه ۸۸ انتخاب شده و در ایران حضور داشت نیز بعد از بازداشت در مصاحبه تلویزیونی به این ملاقات اعتراف کرده است). جرج سوروس از دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی ایران و از تامینکنندگان مالی کودتاهای رنگی در کشورهای مخالف آمریکاست. او بعد از شکست فتنه ۸۸ در مصاحبه با CNN قول سرنگونی جمهوری اسلامی ایران تا پایان همان سال (۲۰۱۰) را داده بود! با توجه به همین چند نمونه که فقط اندکی از بسیارهاست به وضوح میتوان درک کرد که چرا نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی این جماعت را بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران میدانست!
۸- «تغییر تابلوها» یکی از ترفندهای شناخته شده عملیات روانی است. در این شگرد، یک گروه یا جریان سیاسی بعد از افشای هویت خود که معمولاً با نفرت مردم از آنها همراه است، تلاش میکند مشکلاتی را که خود عامل و پدید آورنده آن بوده است به طرف مقابل نسبت داده و جای ظالم و مظلوم و مجرم و شاکی را تغییر بدهد. مجمع روحانیون و مجمع مدرسین دو گروه مدعی اصلاحات و از حامیان و همکاران دو آتشه دولت آقای روحانی بودهاند. دولتی که در طول مسئولیت ۸ ساله خود صدها مشکل کمرشکن در عرصههای اقتصادی، سیاست خارجی و ... بر سر مردم آوار کرده است و حالا دو حزب یاد شده به جای آنکه به جرم بلاهایی که بر سر مردم آوردهاند تحت پیگرد قضایی قرار بگیرند و یا دستکم شرمنده و سرافکنده باشند، در بیانیه خود، علیه مشکلاتی شعار میدهند که خود پدید آوردهاند و البته، چه ناشیانه به صحنه آمدهاند!!
۹- دقت در متن بیانیه مورد اشاره و مقایسه آن با آنچه این روزها رسانهها و مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران کوک کرده و میکنند، به وضوح از همسویی بیانیه دو مجمع یاد شده با دشمنان بیرونی حکایت میکند و این احتمال را قوت میبخشد که این بار هم برخی از مدعیان اصلاحات (آگاهانه یا ناخودآگاه) نقش پادوهای دشمن را برعهده گرفته و خود را به در و تخته میزنند تا به قول شهید سلیمانی برای دشمنان تابلودار نظام و مردم این مرز و بوم کوچه باز کنند! که باید گفت زحمت بیهوده میکشید! زیرا ام
روز آمریکا و متحدانش هم به وضوح دریافتهاند این کوچه هم بنبست است! مثل کوچهای که سران و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ به دستور و با مدیریت آمریکا و اسرائیل برای حریف باز کرده بودند... و با حماسه ۹ دی بر باد رفت.
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
سیاهنمایی، فرافکنی و دروغگویی در بیانیه اصلاحطلبان
سیاهنمایی، فرافکنی و دروغگویی در بیانیه اصلاحطلبان
وقتی یک نفر در خیابان میدود و فریاد آیدزد، آی دزد سر میدهد، همه او را مالباخته تصور میکنند یا شاید هم دلسوزی که دنبال دزد اموال دیگری است، اما چند نفر فکر میکنند که شاید او خود دزد باشد؟
به گزارش مشرق، وقتی یک نفر در خیابان میدود و فریاد آیدزد، آی دزد سر میدهد، همه او را مالباخته تصور میکنند یا شاید هم دلسوزی که دنبال دزد اموال دیگری است، اما چند نفر فکر میکنند که شاید او خود دزد باشد؟
مجمع روحانیون مبارز و تشکل موسوم به مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، بیانیه مشترکی به مناسبت چهلوسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کردهاند که حاوی نکات جالب توجهی است. این بیانیه از روح کلی سالها فعالیت سیاسی اصلاحطلبان پیروی میکند و تلاش دارد همچون ناظری بیطرف در گوشهای بایستد، اوضاع را رصد کند، خود را میان حاکمیت و مردم قرار دهد و بعد سمت مردم برود و ایراد و آسیبهای این ۴۳سال حکمرانی را لیست کند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «امروز جامعه ما با بحرانهای بزرگی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بینالمللی روبهرو است. برابر آمار رسمی بخش مهمی از جامعه زیر خط فقر به سر میبرند. با تأسف فراوان لحظه به لحظه از حجم طبقه متوسط که نیروی حرکتبخش توسعه و پیشرفت هر کشوری است کاسته و به درون طبقه فقیر رانده میشوند و طبقه فقیر که روزبهروز بر حجم و عدد آن افزوده بشود، همان است که بیشترین فداکاری را برای انقلاب و حفظ نظام انجام داده و بالاترین سختیها را تحمل کرده است.
در سوی دیگر شاهد بروز و ظهور طبقه یا افراد یا نهادهای بیمسئولیتی هستیم که بر امکانات خود به ویژه با رانت و سوءاستفاده از تحریمهای کمرشکن میافزایند و کسانی هم که دارای امکانات طبیعی و مشروع بودهاند، در این وضع و حال به جای سرمایهگذاری مطمئن در درون ترجیح میدهند امکانات خود را به خارج منتقل کنند.»
این عبارات بخشی از همین بیانیه است. بیراه هم شاید نباشد. چه کسی میتواند منکر کمبودها و آسیبهایی باشد که امروزه در جامعه ایران وجود دارد و باز چه کسی میتواند منکر باشد که اگر عملکرد مسئولان بهتر بود، یقیناً بخشی از این مشکلات وجود نداشت اما آنچه باعث موضعگیری برابر این بیانیه میشود، نه الزاماً متن آن که گوینده آن است؛ گویندهای که تلاش میکند ناظر بیطرف و بیاختیاری باشد که گویی در همه این سالها هیچ مسئولیتی در رأس این حکمرانی نداشته است.
مسئولیت اصلاحطلبان غیر از بیانیهنگاری چیست؟
از سال ۶۰ تا ۶۸، میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوری اسلامی و به قول خود اصلاحطلبان نخست وزیر امام بوده است. کل دوران رهبری امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ۱۱سال بوده است که از این زمان، هشت سال دولت با انتخاب موسوی- از خواص اصلاحطلب و لیدر اصلی وقایع سال ۸۸- چیده و اداره شد.
در دهه۷۰ نیز از سال ۷۶ سیدمحمد خاتمی، دیگر چهره معروف اصلاحطلب با حمایت همهجانبه اصلاحطلبان رئیسجمهور شد و تا سال ۸۴ در این سمت باقی ماند و به مدت هشت سال دیگر، دولت و امور اجرایی کشور بر عهده اصلاحطلبان قرار گرفت.
پس از آن و طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ هم باری دیگر، اویی که اصلاحطلبان حامیاش بودند، رئیسجمهور شد و اصلاحطلبان به دولت و حاکمیت راه یافتند. خیلی از کسانی که سال ۸۸ در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی فعالیت و حتی حاکمیت را متهم به تقلب سازمان یافته در انتخابات کردند، عضو دولت شدند و اصلاحطلبان شادمانه جشن پیروزی گرفتند.
۲۴سال عمر شش دولتی که اصلاحطلبان نقشآفرینان آن بودند، در واقع حدود نیمی از ۴۳سالی است که اکنون مجمع روحانیون مبارز به عنوان یکی از اصلیترین تشکلهای اصلاحطلب منتقد آن است. تازه اگر چرخش آنها به سوی حمایت از هاشمیرفسنجانی و هشت سال دولت او را نادیده بگیریم! آیا این همه سال دولتداری نباید باعث شود مجمع روحانیون مبارز برای خود نقشی فراتر از «بیانیهنگار» و «منتقد» تعریف و اجرا کند؟
توسعه سیاسی شعار چه کسی بود؟
در بخشی از این بیانیه آمده است: «امروز شدت اعتراضهای غیرسیاسی که بیشتر از سوی بخشهای محروم جامعه رخ میدهد، از اعتراض سیاسی بیشتر است.»
بیان این جملات از سوی مجمعی که محمد خاتمی عضو آن بوده و با شعار «تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی» رئیسجمهور شد، جالب توجه است. همان سالها بارها توسط اهالی رسانه و سیاست به اصلاحطلبان تذکر داده شد که کشور به لحاظ اقتصادی در شرایط مناسب نیست و شعارهای سیاسی دردی از مشکلات اقتصادی مردم دوا نخواهد کرد، اما اصلاحطلبان چون برآمده از قشر متوسط و مرفه جامعه بودند، دغدغه سیاسی را بالاتر میدانستند.
در خلال سالهای بعد هم «سیاست» همواره محور اصلی فعالیتهای اصلاحطلبان بود. سال ۸۸ آنها طبقه متوسط جامعه را
که دغدغههای مالی نداشتند، بر محور تقلب در انتخابات که ادعایی کاملاً سیاسی بود، به خیابان کشاندند و مقابل جمهوریت نظام و رأی مردم ایستادند.
اصلاحطلبان هیچگاه در کنار قشر مستضعف جامعه نبودند و امروز گفتن آنها از طبقه محروم، تنها در صورتی میتواند صادقانه تلقی شود که با «بازگشت از مواضع قبلی» همراه باشد.
فروردین ۸۷ و در سه سالگی دولت محمود احمدینژاد، مسیح علینژاد که آن زمان خبرنگاری اصلاحطلب در روزنامه اعتماد ملی به مدیرمسئولی مهدی کروبی بود، یادداشتی به نام «آواز دلفینها» نوشت و در آن با اشاره به سفرهای استانی احمدینژاد و دیدارهای صمیمی او با اقشار محروم جامعه، رفتار محمود احمدینژاد را به رفتار مربیان تربیت دلفین با دلفینها تشبیه کرده بود.
او در این مقاله مردم رنجدیدهای را که در سفرهای استانی گرد احمدینژاد جمع میشدند تا به او نامه دهند، همانند دلفینهای گرسنهای دانست که برای ربودن لقمهای غذا از دست مربی، صدا از خودشان درمیآورند و حرکات دلفریب نمایشی انجام میدهند! این خلاصه نگاه اصلاحطلبان به اقشار محروم جامعه ایران بود.
حال میگویند نیازهای اقتصادی و معیشتی نیازهای اولیه و حقوق شهروندی نیاز ثانویه است؟!
چه کسی جمهوریت را کمرنگ کرد؟
در بیانیه مشترک فوقالذکر آمده است: «لحظه به لحظه جمهوریت کمرنگتر شد و اسلام سازگار با جمهوریت در عرصه رسمی منزویتر گشت و بینش و منشی از اسلام قدر دید و در صدر نشست و در بسیاری از عرصههای حکمرانی میداندار شد که جمهوریت را از اساس مردود میساخت و این، همان پدیده دوم بود، یعنی کمرنگ شدن جمهوریت نظام و میل به سوی حکومت به اصطلاح اسلامی...».
از همان سالهای ۷۵ و ۷۶ که خاتمی کاندیدای ریاست جمهوری شد، اصلاحطلبان زمزمه تقلب در انتخابات را شروع کردند اما وقتی انتخابات را بردند، دیگر سکوت کردند!
سال ۸۴ که انتخابات ریاست جمهوری را باختند، باز مهدی کروبی بر طبل تقلب کوبید...
سال ۸۸ هم آن فتنه را برپا کردند و مقابل رأی مردم ایستادند و با اصرار بر ابطال انتخابات، جمهوریت نظام را به آتش کشیده خواستند، اما رهبر معظم انقلاب مقابل این خواسته ایستادند و صریح و علنی اعلام کردند: «بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت.»
آنها سالهای ۹۲ و ۹۶ چون انتخابات را بردند، دیگر حرفی از تقلب نزدند. سال ۱۴۰۰ انتخابات را باختند، اما چون دولت خودشان مجری انتخابات بود، حرف از تقلب نزدند و گفتند انتخابات مهندسی شد.
این خلاصهای از رفتار اصلاحطلبان با نماد جمهوریت نظام است. بدبینسازی مردم به انتخابات، تقلب گسترده در انتخابات مجلس ششم در تهران و درخواست باز کردن پای بیگانگان به نظارت بر انتخابات، لیستی دیگر از عملکرد اصلاحطلبان علیه جمهوریت نظام است. در چه شرایطی آیا سخن گفتن پرمدعای آنان از جمهوریت و دغدغهمندی برای کمرنگ شدن، گزاف یا حدیث نفس نیست؟
فرافکنی و سیاهنمایی کافی نیست دروغ هم بگوییم!
در بیانیه مذکور، چنان همه چیز سیاه جلوه داده شده است که گویی ۴۳سال را فقط دور خود چرخیدهایم. مسئولیتپذیری هم که وجود ندارد اما به همین دو مورد هم اکتفا نشده و دروغ هم به فرافکنی و سیاهنمایی اضافه شده است: «مردم میگویند: آب و برق مجانی و مسکن ارزان که وعدهاش داده شد پیشکش، ابتداییترین نیازهای ما را تأمین کنید. مردم از بیکاری و رکود (تورمی) مینالند و فقر توأم با احساس بیآیندگی از یکسو و فسادهای بزرگ و شرمآور و هدر رفتن سرمایههای طبیعی و انسانی خطر بزرگی است که کشور و ملت را تهدید میکند.»
مگر میشود ندانند وعده آب و برق مجانی، نه وعده انقلاب و رهبران انقلاب بلکه وعده عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت بود که اوایل اسفند۵۷ گفت: «برای کمدرآمدها، آب و برق مجانی میشود!»؛ همان امیرانتظامی که بعدها مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گرفت.
بیانیه را میشود بر نکاتی دیگر هم نقد کرد، اما خلاصهاش همان است که در ابتدای گزارش آمد. باید بدانیم شاید گاهی همانی که در کوچه داد میزند و میگوید آی دزد، خود دزد باشد.
منبع: روزنامه جوان
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
مظلومنمایی به وقت پاسخگویی شگرد همیشگی مدعیان اصلاحات
سرویس سیاسی- روزنامه اعتماد روز گذشته گزارش تیتر یک خود را با عنوان مضحک «اعتراض به صحنهآرايي» که اتفاقا رمز آشوب و فتنه 88 هم بود را به حواشی برنامه جهان آرا و فرار معاونان زنان دولت اصلاحات و اعتدال به وقت پاسخگویی پرداخت و نوشت: «شهيندخت مولاوردي كه در اين رابطه توضيحاتي را در اختيار «اعتماد» قرار داده، از جمله گفته كه او و زهرا شجاعي به هيچ عنوان قصد اين را نداشتند كه استوديو را ترك كنند، بلكه پس از آنكه ميبينند تنها پاسخ به حدود 5 دقيقه اعتراض آنها، قطع كردن ميكروفنهايشان از سوي تهيهكننده برنامه و سكوت و طفره از پاسخگوي مجري برنامه است، به نشان اعتراض استوديو را ترك ميكنند.» بر خلاف ادعاهای مطرح شده در گزارش این روزنامه، اتفاقا آنچه که در آن برنامه بیش از پیش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت آن بود که به زعم کاربران، تحمل و شنیدن پاسخگویی در مهمانان این برنامه وجود نداشت و همین امر موجی از اعتراضات را در پی داشت. از سویی دیگر، مهمانان این برنامه که از طیف اصلاحات بودند برای آنکه از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کرده و دست به تنویر افکار عمومی بزنند در اواسط برنامه و در زمانی که مخاطب منتظر یک نتیجه مشخص از فرآیند گفتوگوها بود، فرار را بر قرار ترجیح دادند و تلاش کردند با این اقدام، برنامه جهان آرا را که اتفاقا خوب توانسته مخاطب خود را پیدا کند، به صورت مهندسی شده جلوه دهند. به واقع نمایندگانی از مدعیان آزادی بیان و گفتوگوی تمدنها روی آنتن زنده نشان دادند که زبان خودی را بلد نیستند و حتی نمیتوانند در گفتمان داخلی هم موفق عمل کنند چه رسد به گفتوگوی تمدنها. فرار و مظلومنمایی به وقت پاسخگویی به شگرد همیشگی و ثابت این جریان تبدیل شده. تا جایی که چندی پیش روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد ضمن اذعان به این مسئله تاکید کرده بود: چهرههای شاخص اصلاحطلب به خاطر تهی بودن و فرار از پاسخگویی، حاضر به انجام مصاحبه نیستند. ذینفعان از بیتالمال در دولت قبل در حال انتقام از دولت سیزدهم هستند! روزنامه آفتاب یزد در مطلبی با عنوان «بیانصاف نباشیم» نوشت: «اخیرا در برخی از کانالهای خبری در فضای مجازی ویدئویی تقطیع شده از رئیسجمهور درحال چرخش است که میخواهد به مخاطب چنین القاء نماید که سید ابراهیم رئیسی نسبت به خواسته صنعتگران و تولیدکنندهها بیتفاوت است. این در حالی است که در عالم واقع، ویدئو مربوط به بازدید رئیسجمهور از بخش ارتباطات مردمی در حاشیه سفر به استان گیلان است.در حقیقت رئیسجمهور در این بازدید سعی دارد نظارتی داشته باشد بر کیفیت و کمیت ارتباطگیری ماموران با مردم.در ویدئو مذکور هم یکی از نیروهای مامور به خدمت و ارتباطات مردمی اعلام میکند بیشترین خواسته مردمی موضوع بالا بودن بهرههای بانکی است.یعنی برخلاف آنچه در کانالهای خبری منتشر شده و بازتاب داده میشود فرد مذکور از تولیدکنندگان نبوده و قرار هم نیست در همان لحظه تصمیمگیری صورت گیرد. در این ویدئو،رئیسجمهور کشورمان خطاب به مامور بعد از چند پرسش فنی، اعلام میکند آیا از شما پذیرایی شده که مامور هم پاسخ میدهد.» آفتاب یزد نوشت: «شاید طرح چنین سؤالی از سوی رئیسی بدین دلیل است که گاهی دیده شده است در سفرهای رئیسجمهوری به استانها در دورههای قبل حتی به خبرنگاران نیز بیتوجهی صورت میگرفت و از همین رو، توجه ریاست جمهوری به جزئیات و به مشقت نیفتادن ماموران و همراهان یک امر پسندیده است.» در ادامه مطلب آمده است: «استناد برخی در فضای مجازی به چنین مطالبی برای جذب مخاطب کاملا بیانصافی است... منشا چنین بیانصافیهایی مشخص است.آن دسته که بدون اطلاع منتشر کردند وسپس تصحیح نمودند تکلیف شان مشخص بوده و محل بحث نیست.اما آنان که منتشر کردند و اصرار مینمایند بر اشتباه خود، یحتمل همان کسانی هستند که در دولت قبل از بیتالمال ذی نفع بودند و حالا که شرایط تغییر کرده این چنین درحال انتقام از دولت فعلی هستند.» خانهدار شدن مردم از برنامههای اصلی دولت روحانی و شهرداران اصلاحطلب بود! روزنامه مدعی اصلاحات در واکنش به اهتمام شهردار تهران به رونق ساخت و ساز، ادعا کرد که ساخت و ساز بهویژه خانهدار شدن مردم از برنامههای اصلی دولت روحانی و شهرداران اصلاحطلب بوده است! آرمان ملی دیروز در گزارشی نوشت: «روز گذشته شهردار تهران در جریان بررسی لایحه بودجه سال 1401 شهرداری تهران، سازمانها و شرکتهای تابعه در بخش منابع و درآمدها ... با بیان اینکه در دولت و شهرداری سابق، اراده برای رونق ساخت و ساز نبوده است، گفت: اکنون این اراده ایجاد شده و مهمترین بخش ماجرا شکل گرفته است تا انشاءا... بتوانیم در مسیر خوبی گامهای بلند برداریم... بر خلاف آنچه علیرضا زاکانی مدعی میشود، ساخت و ساز بهویژه خانهدار شدن مردم از برنامههای اصلی دولت روحان
ی و شهرداران اصلاحطلب بود چنانکه روحانی دو سال مانده به پایان حضورش در پاستور چنین تاکید کرد که: «شهرداران کلانشهرها میتوانند طرحی برای اجاره ارزان مسکن به اقشاری که تحت فشار اقتصادی هستند، داشته باشند که در این راستا باید برنامهریزی کنند.» او در مقطعی دیگر هم تاکید کرد: «واحدهای مسکونی را خود مردم باید بسازند این اشتباه است که دولت برود دنبال این کار. دولت باید وام و زمین و خدمات را در اختیار مردم بگذارد. پس قدمهای مهمی را دولت باید بردارد و قدمهایی را هم مردم باید بردارند تا انشاءا... مردم بتوانند صاحب مسکن شوند.» برخلاف دروغ بافی روزنامه مدعی اصلاحات ـ اعتدال، روحانی و آخوندی خانهدار شدن برای اقشار مستأجر را به یک آرزو تبدیل کردند و این از واقعیات روشن و غیرقابل کتمان است. پس از شروع به کار دولت یازدهم از سال 1392 روحانی و کابینهاش در بخش مسکن هیچ طرح و برنامهای جز هجمه به مسکن مهر نداشتند و بازار را به امان دلالان و سوداگران رها کردند. تولید مسکن به خاطر سوءمدیریت روحانی و آخوندی به شدت پایین آمد، قیمت مسکن بالای 700 درصد افزایش یافت و بیشترین فشار به اقشار متوسط و کمدرآمد جامعه کشور از محل اجارهبها وارد شد، حال آنکه با رونق بخش مسکن، امکان اشتغال و کاهش نرخ تورم فراهم میشد. حسن روحانی و عباس آخوندی تمرکز خود را به جای رفع مشکلات بخش مسکن در کشور، حمله به طرح مسکن مهر قرار دادند و تندترین حملات را به این طرح انجام دادند. از افتخارات آخوندی پس از 5 سال وزارت راه و شهرسازی در دولت روحانی این بود که گفت حتی یک مسکن هم در دوره وزارتش نساخته و حال آنکه گسترش تولید (از جمله در حوزه پیشرانهایی مانند مسکن) جزو اولویتها و ضرورتهای تقویت اقتصاد هر کشور و به تبع آن، ارزش پول ملی است. آنها فرصتهای رونق اقتصاد در بستر بخش مسکن را از کشور دریغ کردند. سوء مدیریت روحانی و آخوندی میلیونها شغل را از مردم دریغ کرد. آنها به خاطر دهنکجی به ساخت و ساز در این زمینه، هم رکودی عمیق را به این بخش که میتوانست شغل در تیراژ چند میلیونی ایجاد کند، تحمیل و هم تورمی سنگین را متوجه زندگی مردم کردند. بخش مسکن با 120 شاخه شغلی و صنعتی مرتبط است و عموما نیز نیازمندیهای آن در داخل قابل تامین است. به همین دلیل چرخش چرخ آن با توجه به نیازهای عمومی موجود میتواند چرخ صنایع و کارخانههای بسیاری را بچرخاند که با اهتمام دولت سیزدهم در حال وقوع است. روند اصلاحات مفید به حال جامعه توسط دولت اصولگرا روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود نوشت: «درحالیکه تشکیل سازمان محیط زیست و منابع طبیعی برای چنین اهدافی شکل گرفتهاند اما در ایران بوروکراسی و شرکتهای دولتی باعث لطمات بسیاری به محیط زیست شدهاند که یکی از آنها تصرف محیط طبیعی در کنار دریا، رودخانهها و جنگل و ساخت پلاژها و مکان تفریحی است.» در ادامه این نوشتار آمده: «در حقیقت کالاهای عمومی را که متعلق به همه جامعه است، تصاحب کردهاند. کالایی که نه قیمتی برای آن پرداخت کردهاند و نه قابل خرید و فروش است. دستور بجا و مؤثر رؤسای قوه قضائیه و مجریه درخصوص بازپسگیری محیط طبیعی از بوروکراسی را باید به فال نیک گرفت. حرکتی که از تخریب ساختوسازهای غیرمجاز دولتی در کنار رودخانه چالوس شروع شد و سپس در استانهای شمالی کشور ادامه پیدا کرد.» این نوشتار افزوده: «دستور رئیسجمهور و رئیسقوه قضائیه را باید توسعه داد و به یک حرکت بزرگ اصلاحی در حوزه محیط زیست تبدیل کرد. تصاحب محیط طبیعی توسط سازمانهای دولتی ابعاد مختلفی دارد که لازم است با این حرکت شایسته واکاوی شود و توسعه پیدا کند.» لازم است به این نکته توجه کنیم که در زبانشناسی موضوع دال (کلمه)، مدلول(مابهازای خارجی آن کلمه) و سلسلهای از نشانهها مورد بررسی قرار میگیرد. بر این اساس وقتی یک عبارت به شکل «اصلاحطلب» مطرح میشود اکثرا این دال یا این کلمه بر یک طیف سیاسی دلالت میکند که ممکن است این طیف حتی گاهی در برابر برخی موارد اصلاحی مخالفت و مقاومت کنند و گاه ممکن است کلمه «اصلاحات» بر نوعی عمل دلالت کند. در این مورد اخیر وقتی نگاه میکنیم از قضا میبینیم که طیف اصولگرا دغدغههای بیشتری برای اصلاح برخی موارد و رویهها دارد مانند دغدغه این طیف در اصلاح یک امر قبیح به نام حقوق نجومی. در سرمقاله شرق هم این نکته ذکر شده که «دستور رئیسجمهور و رئیسقوه قضائیه را باید توسعه داد و به یک حرکت بزرگ اصلاحی در حوزه محیط زیست تبدیل کرد.» چنانکه در 8سال دولت قبل که اصلاحطلبان مدیریت اجرایی کشور را در اختیار داشتند با وجود شعارهای ویترینی رنگارنگ در مورد محیط زیست اما شاهد اقدامی از آنها نبودیم اما این حرکت اصلاحی در نخستین ماههای شکلگیری دولت سیدابراهیم رئیسی کلید خورد.
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
پهلوی به روایت پهلوی| محمدرضا اراضی ملی را فروخت و پولش را بُرد/ زمینهای شاه تا مرز شوروی بود
محمدرضا فردی به نام منصور مزین را رئیس املاک بنیاد پهلوی در گرگان کرده بود. مزین طبق دستور به فروش املاک و تبدیل آن به پول نقد پرداخت. او هرچه زمین مرغوب دارای مالک و یا بلاصاحب میدید، میگفت که متعلق به شاه است و میفروخت.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ خبرگزاری فارس، روزنامه نیویورکتایمز در تاریخ دهم ژانویه ۱۹۷۹، با استناد به گفته منابع بانکی جهانی نوشت که مبلغی بین دو تا چهار میلیارد دلار تنها در طول این دو سال آخر (۱۳۵۶ و ۱۳۵۷) از سوی خانواده سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شده است. در سال ۱۳۹۱ نیز روزنامه «فایننشالتایمز» به مناسبت بیداری اسلامی در کشورهای عربی میزان داراییهای خارج شده توسط محمدرضا پهلوی را بدین شرح اعلام کرد: «محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران ۳۵ میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است».
محمدرضا و فرح پهلوی بخش اعظمی از جواهرات سلطنتی را در هنگام فرار از ایران با خود بردند
جواهراتی که با ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق برده شد
رضاخان در سالهای سلطنت خود نزدیک به ۷ هزار دهکده و مناطق وسیعی از اراضی ایران را به املاک شخصی خود اضافه کرد. جواهرات سلطنتی نیز به این لیست اضافه میشود. نویسنده مقاله «معمای جواهرات سلطنتی پس از سقوط پهلوی اول» در آغاز یادداشت خود مینویسد: در هنگام خروج محمدرضا و فرح پهلوی از ایران، بخش اعظمی از همین جواهرات سلطنتی توسط چمدانهای متعدد در کنار مبالغ هنگفتی ارز از کشور خارج شد: «فرح» دستور داد ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق بسته شود. یک تیم از افراد مورد تأیید فرح جمعآوری و بستهبندی همهگونه عتیقه، جواهرات و الماسهای گرانبها، ساعتهای تمامطلا و تاج و نیمتاجهای تمام زمرد را بر عهده داشتند. این گنجینه از جواهرات و عتیقهجات در مکانهای امن کاخ نیاوران نگهداری میشد.
شاه اراضی ملی را به نام خود میفروخت
شهرک غرب از طریق بانک عمران که متعلق به محمدرضا بود، فروخته شد
حسین فردوست در خاطراتش درخصوص ثروت پهلوی اینگونه مینویسد:
۴ نفر از ثروت محمدرضا اطلاع کامل داشتند: رام، بهبهانیان، طوفانیان و شریف امامی. مصطفی قلیرام رئیس بانک ملی بود و سپس رئیس بانک عمران شد، که متعلق به محمدرضا بود. او شهرک غرب را از طریق بانک عمران فروخت و به ثروت بانک افزود. رام از حسابهای محمدرضا در خارج اطلاعاتی دارد، زیرا بسیاری از پولها از طریق او به حساب گذارده میشد. جعفر بهبهانیان، معاون مالی دربار، نیز از املاک محمدرضا در خارج اطلاع کامل دارد چون تهیه کننده خود او بود. این ۲ نفر رام و بهبهانیان از مقدار پول و شماره حسابها و نامکشورهایی که ثروت محمدرضا انتقال یافته، اطلاعات خوبی دارند، ولی از همه ثروت محمدرضا نمیتوانند اطلاع کاملی داشته باشند، چون طوفانیان و شریف امامی، رئیس بنیاد پهلوی، نیز در جریان بخش مهمی از ثروت محمدرضا بودند.
ولخرجیهای محمدرضا برای معشوقههایش از جیب ملت
محمدرضا به معشوقههایش شبی یک یا ۱۰ میلیون میداد!
در موقع خروج رضاشاه از کشور، توسط قوامالملک شیرازی کلیه اموال او، اعم از منقول و غیرمنقول، به محمدرضا انتقال یافت و او به سایر فرزندان رضا هر کدام یک میلیون تومان و کاخهایشان را داد؛ در حالیکه عایدات خالص او فقط از املاک شمال سالی ۶۲ میلیون تومان بود. از همان زمان، او این ثروت را واقعاً دور میریخت. به یک معشوقه برای یک شب ممکن بود یک میلیون تومان بدهد و اگر معشوقه با ارزش بود در ماه ۱۰ میلیون تومان میداد (اکثراً به فرم جواهرات) و این بهجز درآمد دولتی بود، زیرا اکثر هزینههای شاه، حتی هزینههای شخصی او را، وزیر دربار و نخستوزیر، بهخصوص در زمان علم و هویدا تأمین میکردند.
شاه در حال توزیع اسناد مالکیت در گنبد کاووس
منصور مزین در کنار محمدرضا پهلوی
زمینهایی که به اسم شاه در گیلان بالا کشیدند
نخستوزیر میلیاردها تومان بودجه سری سالیانه ترتیب میداد که دوسوم آن به دستور محمدرضا چه برای خود و چه برای خانوادهاش و چه هر فرد دیگری که دستور میداد، هزینه میشد. سوءاستفادههای محمدرضا فراوان است و من به چند نمونه میپردازم: محمدرضا فردی به نام منصور مزین (سرلشکر بازنشسته ارتش) را طبق فرمانی رئیس املاک بنیاد پهلوی در گرگان کرده بود. تصور میکنم زمان آن حدود ۱۵ سال و شاید بیشتر قبل از انقلاب باشد. مزین طبق دستور محمدرضا به فروش این املاک و تبدیل آن به پول نقد پرداخت. او در سال مبلغی به محمدرضا میداد که به معاون مالی دربار پرداخت میشد و او به حساب محمدرضا میریخت و مبالغ هنگفتی خودش میدزدید. در نتیجه، همه مقامات لشکری و کشوری و متنفذین و تجار و کلیه افرادی که پول اضافی داشتند به گرگان روی آوردند. مزین بهتدریج در گرگان سازمان مفصلی تشکیل داد و هرچه زمین مرغوب دارای مالک و
یا بلاصاحب میدید، از زمین شهری و زراعی، دره و کوه و تپه و جنگل، همه را تصرف میکرد و میگفت که متعلق به شاه است و فروخته خواهد شد! آنهایی که سندی و مدرکی داشتند و متنفذ بودند، به مرکز شکایت میکردند و بالاخره با دادن حق و حساب به مزین املاکشان را پس میگرفتند. ولی آنهایی که وضعی نداشتند و یا مدرک محکمی نداشتند و زورشان نمیرسید، اراضیشان به نفع محمدرضا فروخته میشد.
نمونهای از گزارش سازمان اطلاعات درباره تخلفات مزین
اراضی شاه تا مرز شوروی است!
در «دفتر ویژه اطلاعات» و بازرسی صدها شکایت به دست من میرسید که اهالی از مزین به شدت شاکی بودند و شاید دهها بار از طرف دفتر ویژه و بازرسی افسرانی را به گرگان فرستادم و گزارش آنها را به محمدرضا ارائه دادم. محمدرضا هر بار دستور میداد: «بدهید به مزین!» (یعنی همان کسی که از او شکایت شده بود!). من در جریان این شکایتها با مزین طرف شدم. یکی چند سال پیش از انقلاب، یک افسر را از دفتر فرستادم تا تحقیق محلی کند و با مزین تماس بگیرد که مگر اراضی شاه چقدر بوده که شما ۱۰ سال است میفروشید و هنوز تمام نشده؟! مزین پاسخ داده بود: «اراضی شاه تا مرز شوروی است!» افسر دفتر با تحقیقات دقیق محلی مشخص کرد که ایشان در این ۱۰ سال، حداقل ۹ سال آنرا زمینهای موات، که طبق قانون جزء منابع طبیعی و متعلق به دولت است، میفروشد. گزارش به محمدرضا تحویل شد و او مزین را خواست. مزین شکایت مرا به محمدرضا کرد و گفت: «افسر دفتر بیخود گزارش داده و زمینها طبق اسناد معتبر (اصلاً سند نداشت) متعلق به شماست!» من فردی را بهجز مزین ندیدم که در مقابلم بایستد و از من شاکی شود! مشتریان مزین اکثراً یا پولداران محلی بودند و یا از تهران میرفتند و او به هر یک به دلبخواه خود مقداری زمین میفروخت.
تصویری از لحظه فرار محمدرضا شاه از ایران
محمدرضا اراضی ملی را فروخت و پولش را به خارج بُرد
او هرچه زمین موات و منابع ملی در این منطقه بود فروخت و سپس به سراغ زمینهای موات و مراتع شهرستان بجنورد رفت. پولها همه به دربار تحویل میشد و محمدرضا از مزین رضایت کامل داشت. نیمی از اراضی بجنورد فروش رفته بود که انقلاب شروع شد و در زمان دولت شریف امامی نماینده گرگان برای جلب نظر مردم به دزدیهای مزین اشاره کرد و خواستار شد که وی از منطقه احضار و پروندهاش به دادگستری تحویل شد. این در حالی بود که مزین مدتی قبل ایران را ترک کرده بود! این یک نمونه از سوءاستفادههای محمدرضا بود که با سروصدا در «انقلاب سفید» اراضی موات و مراتع را ملی اعلام کرد اما خود مرغوبترین اراضی موات و مراتع را تخریب کرد و فروخت و پول آن را به خارج انتقال داد.
انتهای پیام/ح
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95