eitaa logo
جنت‌‌الحسین«ع»:)
1.4هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
24 فایل
هیئت مجازی جنت الحسین ع جنت الحسین ع=بهشت حسین ع🤍 نوع فعالیت: مذهبی، سیاسی، فرهنگی متولد شدیم: ۱۴۰۲/۱/۷ کپی: آزاده🌿 فقط جهت تبادلات و همسایگی و آیدی مدیر کانال: @mahva_128 https://daigo.ir/secret/3878325057 ناشناسمون🙂🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه‌جاهست‌آقایِ‌پـناهیان‌میگن: حاضری‌خدا‌‌ دنیاروبـهت‌بده، امام‌حسینُ‌ازت‌بـگیره؟! آخ‌ڪه‌دلِ‌آدمُ‌مچاله‌میڪنه این‌حرفش! _حسین ♥️ ‌ ╭❣ ╰┈➤
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🌿• یا اُنسَ کُلِّ مُستَوحِشٍ غَریب ای آرامشِ هر ناآرامِ غریب ..❤️ •حسین علیه السلام •
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا اباعبدالله تویی تو ناجی دنیا♥️ ✨صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️››› ای که روشن شود از نـور تو هر صبح جهان روشنـــای دل من حضرت خورشـید سلام❤️ سلام امام‌زمانم🌺🍃
سلام سلام بیدار شدین؟ 🥱 پارت داریما😍
🦋 _رسیدیم به اینجا که این باند قاچاق در واقع اصل کارش رو توی شیراز انجام میده الانم کار ما پیدا کردن مکان اون سوله و کارای هک دستگاهشون برای بررسی انتقالاتشون و... که ماشالا از بری. _اره فهمیدم. _خب نظر مثبتت چیه مهوا خانم؟ _علی جان شوخی باشه برا بعد ولی من سخت تر از ایناشم بودم نگران نباش تا آخرش هستم. _خب بچه ها اینم از جواب مثبت مهوا.... خیالتون جمع قبل از اینکه اوکی بده نامه ماموریتش رو گرفتم (با یک لبخند ملیح) _به به اینم از خان داداش ما. _خب از این لحظه همگی جدی، سروان مهوا مشکاتی از این لحظه ماموریت شما شروع شده لطفا تا نیم ساعت دیگه اماده باشین در سالن جلسات. _بله _همگی بفرمایید. از در اتاق علی خارج شدم مغزم درگیر شده بود من سخت تر از اینا رو هم دیده بودم اما برای بار دومم هست که در خود ماموریت حضور دارم همیشه تو اداره میموندم و اونا بهم میگفتن که چه اطلاعاتی رو میخوان ولی الان مجبورم بخاطر حساسیتی که این ماموریت داره حتما اونجا باشم. * _جناب سرگرد همون طور که در جریان هستین سروان مشکاتی هم در این ماموریت هستن و ما روی ایشون خیلی حساب کردیم. _بله سروان مشکاتی بسیار کارشون درسته برای همینم درجشون زود به سروانی رسیده. به هرحال موفق باشین ان شاءالله. * _کل جلسه مغزم درگیر این بود که این باند دختر ها رو معتاد میکرد و بعد برای اینکه بهشون جنس بده ازشون میخواست برن خونه های مردم دزدی، کار های غیراخلاقی بکنن و.... در آخر هم میفرستادنشون عربستان و.......... بله سرنوشت دختر های ما در خطر بود، خانواده ها نگران از غیب شدن بچه هاشون و بعضی ها اصلا عین خیالشون نبود که دختری هم داشتن..... به قلم مهوا🫀 ❗️ 🦋@jannathoseyn🦋
🦋 وظیفه من و دیگر همکارانم هک سیستم ها، ایمیل ها رمز گشایی تماس ها و.... بود. برای ماموریت شیش ماهه اماده میشدم مثل اینکه قسمت نیست پابوس آقا امام رضا «ع» برم اما ان شاءالله که بعد از اتمام ماموریت اگه بطلبن و قسمتم بشه حتما پابوس آقا میرم. *** _سروان مشکاتی شما همراه ما میاین و دیگر خواهران در موقعیت خودشون قرار بگیرن. با علی و آقا محمدمهدی و آقا علی رضا تو یک ماشین بودیم من تحقیقاتم رو شروع کرده بودم در حال بررسی کد های سیستم بودم.... کم کم چشمام داشت گرم میشد اما کارم واجب تر بود وقتی علی کلافگیم رو دید گفت: سروان مشکاتی اتفاقی افتاده؟ _خیر جناب سرگرد متوجه نگرانیش شدم که سرم رو بالا اوردم و چشم های خستم رو بهش دوختم و لبخند دلگرم کننده ای زدم. خسته بودم خیلی، بعد از چند دقیقه که به جای حساس کارم رسیده بود و انرژی بیشتری برای کد زدن میخواست باعث شد صاف بشینم و با جدیت کار رو پیش ببرم که یک لیوان نسکافه تلخ جلوم قرار گرفت، سرم رو که بالا گرفتم دیدم آقا محمدمهدی نسکافه تعارف کرد و گفت: به نظر میرسه خسته باشین و کارتون هم جای حساسش باشه بخورین که انرژی داشته باشین. ازش گرفتم و تشکری کردم. آقامحمدمهدی دوست چندین و چندساله ی علیه با خانوادشون ارتباط داشتیم و چندین بار دورهم جمع شدیم خیلی پسر خوب و اقایی هست. موهای نسبتا کوتاه و ریش اصطلاحا بزی چشم های طوسی مایل به مشکی بینی رو فرم و صورتی کشیده در کل جذابیت خوبی داشت. به کارم ادامه دادم. حول و هوش 8 ساعت بی وقفه درحال بررسی سیستم هاشون بودم که بالاخره تونستم به سیستم های اون منطقه دسترسی پیدا کنم و کار هرکسی نبود چندین بار وسط کار به مشکل خورده بودم و حساسیتش بالا بود باید طوری کار میکردم که اونها متوجه هک سیستمشون نشن. _سروان مشکاتی شامتون سرد نشه، بعد ازشام ازتون میخوام این هشت ساعتی که مشغول بودین رو شرح بدین. علی بود منی که داعما مهوا خطاب میشدم توسط علی ولی الان سروان شیدن از برادری که همه جانم بود غریب بود اما باید عادت میکردم تو این چندسال ولی سخت بود. چشمی گفتم و مشغول خوردن شدم که یک لحظه متوجه... به قلم مهوا🫀 ❗️ 🦋@jannathoseyn🦋
دو پارت تقدیم نگاه زیباتون😍
جنت‌‌الحسین«ع»:)
#پارت_هشتم #رمان_ماه_شب_چهارده🦋 وظیفه من و دیگر همکارانم هک سیستم ها، ایمیل ها رمز گشایی تماس ها و..
دوستان پیش بینی نکنید اصلا رمان رو چون در پارت های آینده داستان رو بر میگردونه پس اماده باشین😁😁
🔷یا الله یا زهرا سلام الله علیها🔷 👆 🔆بخـــــوان 🍀 ۹۲ 🍀 🌼 به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب العصر و الزمان 🌷سُبْحانَکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ .🌷 🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!» 🤲 ما به « الله » اعتماد داریم 🤲