My RecordingAbdolkarimielahirad.mp3
زمان:
حجم:
40.56M
❎صوت کامل #مناظره آقایان حجتالاسلام والمسلمین دکتر دکتر الهیراد و دکتر بیژن عبدالکریمی با موضوع #آزادی_در_جمهوری_اسلامی
💢بخش اول
🔹 دوشنبه ۹ آبان ماه
تالار آوینی، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
(🌺(کارگاه ادبیات عرب)🌺)
https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
My RecordingAbdolkarimielahiradpart2.mp3
زمان:
حجم:
39.46M
❎صوت کامل #مناظره آقایان حجتالاسلام والمسلمین دکتر دکتر الهیراد و دکتر بیژن عبدالکریمی با موضوع #آزادی_در_جمهوری_اسلامی
💢بخش اول
🔹 دوشنبه ۹ آبان ماه
تالار آوینی، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
(🌺(کارگاه ادبیات عرب)🌺)
https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🔴 #هزار_و_یک_نکته
✅ #نکته_هفتم
♨️ #مناظره
🗣مناظره امام باقرعلیه السلام با طاووس یمانی
امام باقر علیه السلام در مسجد الحرام با اصحابش نشسته بود که طاووس یمانی با عدهای از پیروانش جلو آمد و سلام کرد و گفت:
آیا به من اجازه میدهید سؤال کنم؟
امام فرمود: بله، بپرس!
طاووس پرسید:
چه زمانی بود که یک سوّم مردم دنیا هلاک شدند؟
امام فرمود: اشتباه کردی! باید میگفتی یک چهارم مردم؛ و آن وقتی بود که قابیل برادرش هابیل را کشت. در آن زمان مردم دنیا فقط چهار نفر بودند: آدم و حوا و هابیل و قابیل. پس یکچهارم اهل دنیا هلاک شدند.
طاووس گفت
بله، شما درست فرمودید. من اشتباه کردم
بعد پرسید:کدامیک ازآن دو برادر، پدر جهانیانند که فرزندانشان تا امروز زیاد شده؟
امام فرمود:
هیچیک. مردم جهان نسل فرزند دیگر حضرت آدم یعنی« شیث» هستند
طاووس پرسید:چرا حضرت آدم، « آدم» نامیده شده؟
امام فرمود: چون گِل او را از ادیم» (پوستهی رویی )زمین برداشتهاند.
طاووس پرسید:چرا به حضرت حوّا ،«حوا» گفته میشود؟
امام فرمود:
چون حوّا از پهلوی موجود «حیّ» خلق شد.» (یعنی پس از اینکه حضرت آدم، دارای روح شد، از کنار گِل او حوا آفریده شد.
طاووس پرسید:ابلیس به چه دلیلی، به این نام خوانده می شود؟
امام فرمود:
ابلیس به معنای ناامید است و چون شیطان از رحمت خدای عزّوجل نا امید شد، او را به این نام میخوانند.
و باز پرسید:«جن را چرا به این نامه میخوانند؟
امام فرمود:
جن یعنی پنهان؛ و چون جنها از دیدهها پنهانند، به این نام خوانده میشوند.
پرسید:چه کسی اوّلین دروغ را گفت؟»
امام فرمود:اولین دروغ را « ابلیس» گفت، وقتی که گفت: من بهتر از آدم هستم. (سوره اعراف آیه. ۱۲)
پرسید:کدام گروهند که شهادت به حق دادهاند، ولی دروغگویند؟
امام فرمود: منافقینی که به رسول الله گفتند: « ما شهادت میدهیم که تو رسول خدایی.» سپس آیه نازل شد که: وقتی منافقین میآیند و میگویند ما شهادت میدهیم که تو رسول خدایی…، خداوند شهادت میدهد که آنان دروغ میگویند.» (سوره منافقون، آیهی ۱)
طاووس پرسید:« کدام پرنده بود که فقط یک بار پرواز کرد؟»
امام فرمود:« آن پرنده، «کوه طور » بود که خداوند آن را با بالهایی از انواع عذاب به پرواز درآورد تا بنی اسرائیل ، تورات را قبول کنند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« ما کوه را بر سر آنها مانند سایبانی بلند کردیم و آنها گمان کردند که روی سر آنها خواهد افتاد. (سوره اعراف، آیه ۱۷۱)
طاووس پرسید:« فرستادهی خدا که نه از جنّ است و نه از انس و نه از ملائکه کیست؟
امام فرمود:
کلاغی است که خداوند آن را فرستاد تا به قابیل نشان دهد جنازهی برادرش را چگونه در خاک پنهان کند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« پس خداوند کلاغی را فرستاد تا زمین را کنار بزند و به او نشان دهد چگونه برادرش را به خاک بسپارد. (سوره مائده، آیه۳۱)
طاووس پرسید: موجودی که به قوم خود هشدار داد ولی نه از جنس جن بود، نه انسان و نه ملائکه؟
امام فرمود: مورچه بود. خداوند در قرآن میفرماید: آن مورچه گفت: ای مورچگان، داخل خانههای خود شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را لگد نکنند، چرا که آنها شما را نمیبینند.» (سوره نمل، آیه ۱۸)
طاووس پرسید: کیست که به او دروغ بستند ولی از جنس جن و انس و ملک نیست؟
حضرت باقر علیه السلام فرمود:« گرگی است که برادران یوسف به او دروغ بستند و گفتند: گرگ او را خورد. (سوره یوسف آیه ۱۷)
طاووس پرسید: آن چیست که کمش حلال بود و زیادش حرام؟
امام فرمود:
آب نهر طالوت است که در قرآن چنین آمده:« طالوت فرمود هر کس از این نهر بیاشامد از من نیست. . . مگر به اندازه یک کف دست.»(سوره بقره آیه ۲۴۹)»
طاووس پرسید:« کدام نماز واجب است که وضو ندارد و کدام روزه است که مانع خوردن و آشامیدن نمیشود؟
امام فرمود: آن نماز همان صلوات بر محمد و آل اوست (صلوه به معنای دعا است)؛ و آن روزه همان روزه از سخنگفتن است که روزهی حضرت مریم بود و خدا در قرآن میفرماید:« بگو من نذر کردهام برای خدای مهربان که روزه باشم؛ پس امروز با هیچکس سخن نمیگویم.» (سوره مریم،آیه ۲۶)
طاووس پرسید: آن چیست که کم و زیاد میشود؟ و آن چیست که زیاد میشود ولی کم نمیشود؟ و آن چیست که کم میشود ولی زیاد نمیشود؟
حضرت باقر علیه السلام فرمود:
آنچه کم و زیاد میشود، ماه آسمان است و آنچه کم نمیشود دریاست و آنکه کم میشود ولی زیاد نمیشود، عمر است.»
📚مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۵۱، ح ۵٫
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
♨️عضو کانال 👇شوید:
کانال(🌺(جَنَّةُ الْمُعرِبِين)🌺)
🔴 #هزار_و_یک_نکته
✅ #نکته_صد_و_نهم
💎 #مناظره
✍مناظره امام باقر با اسقف مسیحیان
اسقف نگاهی به جمعیت حاضر کرد و چون سیمای امام باقر علیه السلام توجه او را به خود جلب نمود، روبه امام کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟
امام(ع) فرمود: از مسلمانان.
اسقف:از دانشمندان آنان هستی یا افراد نادان؟
امام(ع): از افراد نادان نیستم.
اسقف: اول من سوال کنم یا شما میپرسید؟
امام(ع): اگر مایلید شما سوال کنید
فضولات نداشتن بهشتیان
اسقف: به چه دلیل شما مسلمانان ادعا میکنید که اهل بهشت غذا میخورند و میآشامند ولی مدفوعی ندارند؟ آیا برای این موضوع، نمونه و نظیر روشنی در این دنیا وجود دارد؟
امام(ع):
بلی، نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در رحم مادر تغذیه میکند ولی مدفوعی ندارد.
اسقف:عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟!
امام(ع):
من چنین نگفتم، بلکه گفتم از نادانان نیستم!
کاهشنیافتن نعمتهای بهشتی
اسقف سوال دیگری درباره میوهها و نعمتهای بهشتی به این مضمون پرسید:
به چه دلیل عقیده دارید که میوهها و نعمتهای بهشتی کم نمیشود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقی بوده کاهش پیدا نمیکنند؟ آیا نمونه روشنی از پدیدههای این جهان میتوان برای این موضوع پیدا کرد؟
امام(ع):
آری، نمونه روشن آن در عالم محسوسات آتش است. شما اگر از شعله چراغی صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جای خود باقی است و از آن به هیچ وجه کاسته نمیشود.
درباره زمان خاص
سؤالی دیگر میپرسم. به من خبر بده از ساعتی که نه از شب است نه از روز.
امام باقر(ع):
آن همان ساعت بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است که در این ساعت گرفتاران آرامش مییابند.
با شنیدن این جواب نصرانی فریادی کشید و گفت: یک مسئله باقی است. قسم به خدا که هرگز نتوانی جواب آن را بدهی.
امام فرمودند:
مسلماً قسم دروغ خورده ای.
درباه عزیر و عزیره
دانشمند نصرانی: به من از دو مولود خبر بده که در یک روز به دنیا آمدند و در یک روز از دنیا رفتند در حالی که یکی پنجاه سال عمر کرد و دیگری صد و پنجاه سال.
امام...
آنان عزیر و عزیره بودند و چون به ۲۵ سالگی رسیدند، عزیر سوار بر درازگوش خود از قریه انطاکیه میگذشت که دید به کلی ویران شده است، گفت: چگونه خداوند این قریه را بعد از نابودیش دوباره زنده میکند؟با آنکه خداوند او را برگزیده بود و هدایتش کرده بود، وقتی چنین سخنی گفت خداوند بر او خشم گرفت و او را به مدت صد سال میراند به خاطر سخن ناشایستی که گفته بود و دوباره او را با درازگوش و غذا و نوشیدنیش زنده کرد.پس نزد عزیره بازگشت ولی عزیره برادرش را نشناخت، اما مهمان او شد. فرزندان عزیر و فرزندان فرزندانش به نزد او میآمدند در حالی که او خود جوانی ۲۵ ساله بود. عزیر پیوسته از عزیره و فرزندانش یاد میکرد و خاطراتی از آنها نقل مینمود و میگفت آنان هم اکنون پیر شدهاند.عزیره که ۱۲۵ ساله بود گفت: من جوانی در ۲۵ سالگی ندیدم که از جریان بین من و برادرم در ایام جوانی ما داناتر باشد، توای مرد! آیا از اهل آسمانی یا از زمین؟عزیر گفت:ای عزیره من عزیرم که خداوند بر من خشم گرفت و به خاطر سخن ناهموارم صد سال میراند تا هم مجازاتم کرده باشد و هم بر یقینم بیفزاید و این همان درازگوش و غذا و نوشیدنی من است که با آن از منزل خارج شده بودم و اکنون خداوند مرا به همان صورت اعاده کرده است. عزیره سخنانش را پذیرفت. پس عزیر ۲۵ سال دیگر با آنان زندگی کرد و بعد هر دو در یک روز از دنیا رفتند.
اسقف هر سوال مشکلی به نظرش میرسید همه را پرسید و جواب قانع کننده شنید و چون خود را عاجز یافت، بشدت ناراحت و عصبانی شد و گفت: «مردم!دانشمند والا مقامی را که مراتب اطلاعات و معلومات مذهبی او از من بیشتر است، به اینجا آورده اید تا مرا رسوا سازد و مسلمانان بدانند پیشوایان آنان از ما برتر و داناترند!! به خدا سوگند دیگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال دیگر زنده ماندم، مرا در میان خود نخواهید دید!». این را گفت و از جا برخاست و بیرون رفت.
کلینی، الكافى،دوم، تهران، اسلامية، ۱۳۶۲ش.
طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، موسسة البعثة، ۱۴۱۳ق.
مجلسی، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
♨️عضو کانال 👇شوید:
کانال(🌺(جَنَّةُ الْمُعرِبِين)🌺)