#نگاهدار_سررشته_تا_نگه_دارد
#روایت_شما_از_سررشته
#سوم
سهشنبه کتابهایی را که سفارش داده بودم، تحویل گرفتم. شب که همسرم به خانه آمد، کتابها را روی میز آینه دید.
با تعجب پرسید: «چرا اینهمه کتاب خریدی؟!»
گفتم: «میخوام به چند تا از دوستام هدیه بدم.»
تعجبش بیشتر شد: «کتابی که هنوز خودت نخوندی رو میخوای هدیه بدی؟»
گفتم: «نخونده میدونم چقدر ارزشمنده، هم به قلم مژده ایمان دارم، هم به نگاه پشت اثرش.»
چند ساعت بعد که بچهها خوابیدند، سررشته را باز کردم که بخوانم. روایت اول را با اشکهایی که جاری شده بود، خواندم و با توشهای که برای فکر کردن از آن گرفتم بلند شدم تا ناهار فردای پسرم را آماده کنم.
در آشپزخانه مشغول بودم که دیدم همسرم، که انگار از حال خوب من بعد از خواندن کتاب کنجکاو شده بود، بلند شد کتاب را برداشت و شروع به خواندن کرد.
بعد از حدود نیم ساعت مطالعه، آمد توی آشپزخانه و گفت:
«کاش چند تا دیگه هم میخریدی، عید که رفتیم مشهد به فلانی و فلانی و... هم هدیه میدادی»
#الهه_مقدممنش
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
💠
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
https://rubika.ir/janojahaan
https://instagram.com/janojahan.madaraneh?igshi=YmMyMTA2M2Y=) 💠