معرفی بازی های محلی رویان
✍ مصطفی عرب عامری
بازی گو،گوساله، پِنگِله، پِنیر
این بازی در رویان به شکل «گو گِزَر پِندِل پِنیر» هم تلفظ می شد. نحوه اجرای بازیِ مذکور اینگونه بود که ابتدا یک «میر» انتخاب می شد. او اشیاء مختلفی را از اطراف محل بازی انتخاب و بَر می داشت و به تک تک بازیکنان نشان می داد. مثلاً سنگ ریزه درشتی را به بازیکنان نشان می داد و می گفت: «گو»، سپس کلوخی را نشان می داد و می گفت: «گوساله»، تِکه گچی را نشان می داد می گفت: «پنیر»، تیله کوچکی را نشان می داد می گفت: «پِنگِله».
پس از نامگذاری اشیاء و نشان دادن آنها به تک تک بازیکنان، میر اشیایِ یاد شده را در مشت خود، پشت سرش پنهان می کرد و سپس یکی از اشیاء را در مُشتش می گرفت و از سمت راستش، شروع می کرد و به تک تک بازیکنان، مشتش را نشان می داد و می گفت: « گو، گوساله، پنگله، پنیر». هر یک از بازیکنان، یکی از نامهایِ قبلی را بازگو می کرد. وقتی از همه پرسید، میر مشت خود را باز می کرد و یکی از آن اشیاء را به بازیکنان نشان می داد. بازیکنانی که نام شیء را درست می گفتند از گردونه بازی کنار می رفتند. وقتی فقط یک نفر می ماند، میر به ترتیب قبلی، اشیاء را سه مرتبه به او نشان می داد، اگر آن بازیکن شیء مورد نظر را درست حدس می زد، کسانی که از بازی کنار رفته بودند به وی ملحق می شدند و بازی به ترتیب گذشته ادامه پیدا می کرد، چنانچه آن بازیکن موفق نمی شد، میر دو چشمِ او را محکم می گرفت و به بازیکنان ندا می داد: «قایم (پنهان) باش». هریک از بازیکنان در گوشه ای پنهان می شدند، در حالی که میر از محل اختفای آنان باخبر بود. میر دستهایش را از روی چشم بازیکن بر می داشت، آن بازیکن موظف بود از جایش بلند نشود یا به این طرف و آن طرف نگاه نکند. میر از او می پرسید، مثلاً « حسن کجاست؟» او مثلاً می گفت: «پشت برج یا زیر برج». میر ندا می داد حسن از جایت بیرون بیا، اگر درست گفته بود، حسن کولی نداشت. چنانچه نمی توانست محل را درست بگوید، حسن سواری می داد. میر به همین ترتیب نام تک تک بازیکنان و محل اختفای آنها را از او می پرسید. کسانی که محل اختفایشان را اشتباه کرده باشد، سواری می دادند.
به ترتیبی که میر نام بازیکنان را بیان می کرد سوار آن طرف می شدند. میر به ترتیبِ اولِ بازی، تک تک اشیاء را در مُشتش می گرفت و به او می گفت: « گو، گوساله، پنگله، پنیر». اگر کولی دهنده نام شیء را درست می گفت، آن شخص از روی کولش پایین می آمد و نوبت به دیگری می رسید. در غیر اینصورت، کولی گیرنده با دست چپش چشم چپِ طرف را می گرفت و میر به جای نشان دادن اشیایی که ذکرشان گذشت، با یکی از انگشتانِ دست راستش اشاره به این طرف و آن طرف کرده می گفت: « ایشی لُل(طرف راست) اُشل لُل(طرف چپ) بشل لُل ( به طرف بالا)» کسی که کولی می گرفت یکی از انگشتانِ دست راستش را به هوا بلند می کرد و به سمت چپ، راست یا بالا اشاره می نمود. طرفی که کولی می داد بر اساس حدس و گمان، انگشت دست راستش را به طرفی می گرفت و مثلاً می گفت: « ایشی لُل، اشل لُل، بشل لُل» این حرکت انقدر ادامه می یافت تا کولی دهنده درستش را بگوید و کولی گیرنده به اصطلاح «بِسوزد» و نوبت به نفر بعدی برسد. وقتی از همه کولی گرفته شد، دورِ اولِ بازی تمام می شود و به ترتیبی که قبلاً گفته شد، دور بعدی بازی آغاز می گردد.
_____
منابع شفاهی و مکتوب:
حاج علیرضا غضنفری
جواد عامری
علیرضا عامری
سید علی اصغر شریعت زاده، فرهنگ مردم شاهرود
📋بخشی از پژوهشِ "رویان: جامعه و فرهنگ"
#تاریخ_و_فرهنگ
#بازی_های_محلی
"کَلکوت" غذای محلی رویان
✍دکتر مصطفی عرب عامری
کلکوت غذایِ قدیمی مردم رویان است که متاسفانه امروزه به فراموشی سپرده شده است. این غذا در فصل زمستان و در هنگام بارش برف کاربرد ویژه ای در میان مردم این منطقه داشت.
روش طبخ آن اینگونه بود که آرد گندم را داخل روغن تَفت می دادند، سپس به آن آب اضافه می کردند و خمیر می شد. بعد از آن خمیر را داخل سینی یا ظرف بزرگی می ریختند و وسط آن را باز می کردند.
شیره انگور را ابتدا با روغنِ داغ مخلوط کرده و داخل همان قسمت باز شده می ریختند. سپس قسمتی از خمیر را جدا، درون شیره انگور زده و میل می کردند.
____
منابع شفاهی:
حاج امرالله بداقی
حاجیه خانم بتول بداقی
📋بخشی از پژوهشِ "رویان: جامعه و فرهنگ"
#تاریخ_و_فرهنگ
#غذای_محلی