به نام خالق هستی بخش
«بهار سال ۹۵ بود. شاید اواخر اردیبهشت ماه. آن روزهایی که هوا بیشتر حالا بارانی بود. در یکی از اتاقها دورهم نشسته بودیم. موضوع بحث تشکیل یک گروه بود. با هدف نویسندگی!
گروهی که زمینهی فعالیت آن «تشکیلات» باشد، محور اصلی آن دغدغههای یک «بانوی» فعال فرهنگیِ طراز انقلاب باشد. در عین حال مهارتی را آموزش و ساماندهی کند که بتواند در تمامی بخشها و عناوین در جامعه ورود کند و حرفی برای گفتن داشته باشد. از «تخصصی» بهرهمند باشد که بهترین و نزدیکترین جهت را با وظیفه مادری و تربیت نسل داشته باشد.
در این جای بحث به این نتیجه رسیدیم که بهترین انتخاب میتواند تشکیل «گروه نویسندگان جریان» باشد. 😊
چند روز بعد، همزمان با سالروز آزادی خرمشهر تولد گروه جدیدمان را جشن گرفتیم.
🍀☘🍀☘🍀☘🍀
هم اکنون گروه نویسندگان جریان شامل:
#کارگروه_کودک_نوجوان
#کارگروه_تاریخ_شفاهی
#کارگروه_داستان
#کارگروه_فیلمنامه_نویسی
که در سه رده سنی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در حال فعالیت است.
این کارگروه ها دارای دورههای آموزشی و کارورزی هستند که هنرجو پس از اتمام آنها عضو فعال و ثابت جریان بهشمار میرود.
🌱گروه کودکان نویسندهی جریانی با نام: «دانهها» از پایه سوم ابتدایی تا ششم زیرنظر خانم «یلپور» در حال آموزش نویسندگی و خلاقیت هستند.
🌱گروه نوجوانان نویسندهی جریانی هم با نام: «جوانهها» از پایه هشتم تا دوازدهم زیرنظر «خانم انصاری زاده» درحال فعالیت در زمینه داستاننویسی هستند.
🌱مسئول کلیه کارگروها و طراح اصلی گروه نیز سرکارخانم «درانی» هستند.
@jaryaniha
#روایت_کتابپردازان
با دوستان قرار گذاشته بودیم که حیاط موسسه هر روز جارو و مرتب و مقابل درب هم آب پاشی شود. نوبت و تعهدی در کار نبود. هر کس میتوانست انجام میداد.
خیلی از روزها این کار به نظرم دشوار می آمد و یا اصلا فراموش میکردم.
اما یک روز وقتی استاد معماریان از راه رسیدند گفتند :" کسی که صبح ها حیاط و کوچه را مرتب و تمیز میکند بعدها در کار و زندگی اش تفاوتی جدی ایجاد میشود. "
این حرف آنقدر برای من انگیزه بخش بود که بعد از آن حاضر شدم بارها سختی این کار را به جان بخرم. و حتی مدتی بعد طوری شدم که اگر یادم میرفت اول صبح حیاط را جارو بزنم ذهنم درگیر بود. و با خودم فکر میکردم چرا اینطور شد.
آنوقت به حیاط برمیگشتم و پس از آب و جارو کردن سایر کارها را از سر میگرفتم و پر انرژی تا پایان وقت پیش میرفتم.
تاثیرات و برکات آن توجهها را حالا هم در زندگی ام احساس میکنم.
✨راوی جناب آقای جوان
✨به قلم سرکار خانم فرشتیان
✨عکس📸 از حیاط کتابپردازان در ساختمان توحید ۱۹، سال ۱۳۹۴
@jaryaniha
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍬کارگروه کودک جریان برگزار میکند: گعده ی مجازی نقد و بررسی مجموعه ۶ جلدی پانچلو
🍬ویژه خواهران مربی، مادران دغدغهمند، نوقلمان ادبیات کودک
🍭شنبه آینده ۱۶ بهمن ساعت ۱۸
🍬قبل از شرکت در گعده حداقل یک جلد از این مجموعه را مطالعه بفرمایید.
#کارگروه_کودک
#jaryaniha
#اخبار_جریان
بازی بلاد پس از چین، این بار به آلمان رفت.
دوستان کارگروه کودک و نوجوان جریان، دفترچه معرفی دانشمندان اسلامی را، در این بازی قلم زدند.
📌بازی بلاد یک بازی تیمی است که در آن بازیکنان در قالب دو یا سه تیم(به تعداد بازیکنان) با هم بر سر به خدمت گرفتن دانشمندان دوران طلایی اسلام رقابت میکنند. در طی بازی بازیکنان در تیم رعیت، حکومت و یا حشاشین قرار دارند و تلاش میکنند با استفاده بهینه از کارتهای خودشان و نیز تقویت شخصیتهای مشترک هر تیم، سریعتر به اهداف خود برسند.
عکس📸 نمونهای از طراحیهای بینظیر شخصیت دانشمندان را به همراه نمونهای از قلم دوستان جریان میبینید.
@jaryaniha
#گزارش_جریان
🌸چه خوشترکیبست وقتی در کنار مهارت افزایی کودکان و نوجوانان، به تربیت آنان نیز بیاندیشیم...🌱
مربیان نویسندگی جریان، با نگاهی تربیتی، به کودکان و نوجوانان شما میآموزند چطور قلم به دست بگیرند و بنویسند...📝
مربی: سرکار خانم فرشتیان🌱
@jaryaniha
#روایت_کتابپردازان
🌱خودِ خودآگاهمان
یکی از روزهای گرم تیرماه سال ۹۵ بود با اشتیاق وارد موسسه
شدیم.از شیرینی آموختههامان در کلاسهای قدر حسابی سرمست بودیم و عطش یادگیری در چشمانمان موج میزد.البته این عطش با کمی چاشنی زیادهخواهی همراه بود.آن روز هم مثل همیشه دور هم جمع
شدیم و قبل از شروع کلاس راجعبه تمرینات کلاس بحث کردیم. مدتی بود
محور صحبتها نداشتن رابط بود و از اینکه دوره قدر رابطی ندارد تا تکالیف ما را بررسی کند و جلسه بگذارد و هدایت کند،سخت گله مند بودیم انروز لیستی تهیه کردیم از انتظارات. البته از قبل هم گفته بودند که کاستیها و توقعات خود را گزارش دهید.#استاد_معماریانی که تشریف آوردند ما هم شروع کردیم به سوال پرسیدن کم کم سوالات تبدیل به خواستنها شد و ارائه ی عطشی که رفع نمیشد. ما گفتیم و ساکت شدیم حالا نوبت استاد بود تا انتظاراتشان را از ما بگویند...آن روز گرم، درس کنسل شد و دمای
کلاس از اوج گرمای تابستان هم فراتر رفت استاد گفتند توقع ما از شما «خودتان» هستید خودِ خوداگاه. شما کمی حرکت کنید اینجا فقط آموزشگاه نیست که آموزشی بدهند و شما بروید. اینجا کارگاه عملیاتی زندگی است. بگردید و کاری به زمین افتاده پیدا کنید و خود بدوش بکشید. رابط نیست خودتان رابط شوید مدلش را خودتان طراحی کنید وابسته نباشید.اخر کلاس، با شوخی و خندههای استاد کلاس تمام شد بلافاصله روز بعد جلسه گذاشتیم و با اینکه موضوع جلسه را نمی دانستیم، با نقد تمرینات و تجربیات آغاز کردیم. آن جلسات آغاز برکات زیادی در دوره ما شد و تا مدتها نقل جلسات.
راوی و نویسنده: خانم انصاری زاده
@jaryaniha
🌱حضور پرشور و متعهدانهی مربیانِ نویسندگی جریان در فرهنگسراهای مشهد
مسابقه قهرمان محلهی من✌️
#مربی: سرکار خانم ثریایی
@jaryaniha
#قاب_جریان
#حرکت
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین شنبه قرن باشه و
فردا سال تحویل باشه و
پیرو میلاد صاحبزمان بوده باشه و
ثبت بر جریده عالم؛ حضور ما!
جلسه طراحی و هدفگذاری جریان برای ۱۴۰۱🌱
@jaryaniha
#گزارش
#بازدید_جریانی
بازدید اعضای جریان از انبار توزیع کتاب و محصولات فرهنگی «ابروبن» در هفته کتاب و کتابخوانی. 📚
انبار کتاب و محصولات فرهنگی ابروبن با مساحتی بالغ بر ۱۰۰۰ متر، یکی از انبارهای بزرگ کتاب در کشور محسوب میشود. در حال حاضر ۸۰۰۰ عنوان کتاب در انبار موجود است.
جا دارد اشاره کنیم به «نام» برند «ابروبن که برگرفته از دو واژه ابر (گستردگی و بخشندگی) و بن (ریشه و اصالت)، با توجه به اهداف و موارد ذکر شده توسط این سازمان، در سال گذشته توسط گروه جریان انتخاب شد.
@jaryaniha
#روایت_کتابپردازان
زیبایی های کار تشکیلاتی 🌱
یک روز به خاطر قضایایی ناراحت بودم. با تمام ارادتم در ان لحظه نسبت به تشکیلات و کار تشکیلاتی حسم خوب نبود و حرفهای شیطان که از گوشم بیرون نمیرفت.
ولی با این حال دلم نمی خواست ان حرفها را بهعنوان حرف آخر قبول کنم. مدام میگفتم حتما حکمت هایی هست اما من متوجهش نیستم.
برای همین سعی کردم بیشتر از قضاوت، مشاهده کنم و ببینم با گذشت زمان چه پیش میاید؟!
خلاصه گذشت و مجموعهای از اتفاقات افتاد تا من به این جمله معروف حضرت زینب سلام الله علیها👈 «ما رأیت الا جمیلا» رسیدم.
به این نتیجه که هر چالشی در این حرکت، میتواند زیباترین اتفاق برای ما باشد. چون اگر خودمان بخواهیم میتواند ما را وسیع تر و قوی تر از قبل کند.
ما همه برای یک حرکت دور هم جمع شدیم. این همه آدم با استعداد و روحیه متفاوت طبیعیست که بینشان چالش هایی پیش بیاید. اما اگر همه به یاد هدف اصلی بیفتیم اینها میشود حاشیه کار. حتی میشود سوخت حرکت. تو در بدترین حالت (که ذره ای هم به بلای حضرت مشابه نیست) می توانی مثل حضرت زینب سلام الله زیبایی ببینی، رشد ببینی، حرکت ببینی، هدف را ببینی...
.
در همان روزها یک عبارت فوق العاده از استاد معماریانی شنیدم که در جواب یک چالش ایجاد شده. بعد از تحلیل و تصمیم هایی برای حل مسئله به عنوان جمله آخر فرمودند که «اینها زیبایی های تشکیلاته» و این جمله از آن روز تا الان برای من به یکی از قوت قلب دهنده ترین نکات در کار تشکیلاتی تبدیل شد.
✨عکس 📸 یکی از زیبایی های ارگانیک تشکیلات!|
✨نورگیر کتاب پردازان•بهار ۹۹
#ما_رایت_الا_جمیلا #استاد_معماریانی