بهار فصل قلمه زدن است، هنگامه تکثیر. هر گیاهی دلش می خواهد در این روزها پاجوش بزند، یا حاضر است جزئی از وجودش را ببخشد به خاک تا تولّدی صورت بگیرد.
امسال با خودم فکر میکنم که شاید قلم هم یک گیاه است.
می دانید چرا؟
دیگر مثل قبل ها برای نوشتن محتاج خودکار و کاغذ و یا حتی نیازمند صفحه کلید نیستم.
قلمم تکثیر شده در لحظه ای که سیب زمینی را پوست میگیرم،
ریشه دوانده میان لقمه هایی که برای پسر کوچکم آماده می کنم،
سبز می شود بین دو ظرفی که دارم میگذارمشان توی کابینت.
میدانم که باور میکنید،
حتی این روزها صدای قلمم را در هیاهویی که جارو برقی راه انداخته می شنوم.
راستی، مدتی است که دیگر پشت بهانه های جورواجورم برای نوشتن پناه نمیگیرم. یعنی سکوت و تنهایی و تمرکز را هم از شروط نویسندگی حذف کرده ام.
چرا اینطور شد را بگذاریم برای داستانی بزرگتر،
حالا حرفم این است:
بگذار قلمت راه برود، رهایش کن در این جوش و خروش بهارانه.
بگذار واژه ها مثل هوا دور و برت باشند .
آنقدر بنویس که فراموش کنی مینویسی.
چطور یادت می رود که داری نفس می کشی؟
همانطور باش با نوشتن.»
✍ فهیمه فرشتیان
#بهار
#نویسندگی
#زنِ_نویسنده
#قلم
@jaryaniha