هدایت شده از کانال رسمی استاد جواد حیدری
پرسش:
آیا در زمان حاضر ، امکان مباهله وجود دارد؟
......................................................................................................................................
️ پاسخ:
نکته اول : مباهله ، به معنى نفرين كردن دو نفر یا دو گروه به يكديگر(بعد از اثر نکردن منطق و استدلال) است، بدين ترتيب که افرادى كه باهم گفتگو درباره يك مسئله مهم مذهبى دارند در یکجا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند.
نکته دوم : از رواياتى كه در منابع اسلامى نقلشده ،استفاده مىشود که ، مباهله یک حکم عمومی است و منحصر به زمان خاصی نیست.از امام صادق علیهالسلام ،نقلشده كه فرمود:«…إذا كان كذلك فادعهم الى المباهلة…»؛«اگر سخنان حق شمارا مخالفان نپذيرفتند آنها را به مباهله دعوت كنيد».(1)
نتیجه : مباهله یک حکم عمومی هست.
پینوشت:
1. نور الثقلين جلد 1 صفحه 351
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
🍃 @javadheidari110 🍃
❇️داستانی عبرت انگیز با عنوان:
امام جماعت دزد⁉️⁉️⁉️⁉️
یکی از دوستان خاطره ای را تعریف میکرد که در یکی از کشورهای آفریقای ساحلی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود در یکی از مساجد به امامت مقرر گردید و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر خانواده تلاش مینمود که امام میهمان خانهی او شود خصوصا در ماه مبارک رمضان، همان بود که یکی از مقتدیان امام را به افطار دعوت نمود.
❇️ امام به دعوت ایشان اجابت نموده به خانهاش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نموده و بینهایت مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد افطار در حق میزبان و خانوادهاش دعا نموده، مرخص شد.
زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که درطاقچه سالن مقداری پول را گذاشته بوده و فورا وارد سالن شد و پول را ندید پس تمام اطراف سالن را جستجو کرد ولی پول را نیافت.
❇️وقتی که شوهرش از نماز برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب نداد خیر.
بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که بغیر از امام هیچ کسی به خانهای شان در این مدت نیامده است و همچنان یک دختر شیرخوار دارند که او از گهوارهاش نمی تواند پایین بیاید به همین خاطرتنهامتهم همان امام است. آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالیکه اورا به خانهای خود دعوت کردهام و به احترام ماه مبارک رمضان اورا اکرام و عزت نمودهام. او میبایست پیشوا و الگو باشد نه دزد.
❇️با وجود خشم و غضب آن قضیه را پنهان کرد و از حیا نتوانست با امام بخاطر پول مواجه شود و موضوع را مطرح کند و لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود.
❇️بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم به همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانههای شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانه ی این شخص رسید ؛ قضیه سرقت پول به یادش آمد و همراه خانم خود مشوره کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟
از آنجایی که خانم آن شخص یک زن صالح و نیک بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند و شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار داده شاید که خداوند متعال ما را ببخشد.
❇️بعدا امام را به افطاری دعوت نمود و در پایان افطاری امام را مورد خطاب قرارداد و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال رفتار من در قبال شما تغییر کرده بود؟
امام گفت: بلی ولی من علت انرا جویا نشدم زیرا بسیار زیاد مشغول بودم.
آن شخص گفت: امام محترم از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن گذاشته بود و فراموش کرد که آنرا بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟
❇️امام گفت بلی من آن را برداشته بودم.
صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که از سالن بیرون میرفتم دیدم پنجره باز است و باد تندی هم وزید و پولها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر پولها را جمع نمودم و دقت کردم که اگر پولها زیر فرش و یا روی طاقچه بگزارم ممکن است شما آن را پیدا نکنید و نگران شوید.
بعدا امام سر خود را اندوهگین تکان داده به گریه افتاد و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه میکنم؟
حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه نمیکنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه میکنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یکی از شما یک صفحهای قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز میکردید البته پول را در آن پیدا میکردید.
بعدا صاحب خانه به عجله قرآن کریم را آورده باز کرد و پول ها کامل در آن بود.
👌👌👌👌تبصره:
این است حال برخی مسلمانان که قرآن کریم را در یک سال یکبار هم باز نمیکنند ولی خود را مسلمان واقعی میدانند😳😳😳
الهی! مارا از این جمله اشخاص غافل و دور از قرآنکریم مگردان و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان🤲🏼
@javadheidari110
هدایت شده از کانال احکام استاد صالحی
مقاومت اسلامی.mp3
3.48M
#مقاومت_اسلامی
#بیست_سوم_مرداد
🌼حجت الاسلام امیر صالحی
🌸کارشناس فقه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
🌺🌹🌺
🍃🍂🍃🍂🍃
🍁💎کانال استاد امیر صالحی💎
•┈┈••✾••┈┈•
https://eitaa.com/amirsalehi110
❓وقتی حال مان خوب نیست چه کاری می توانیم بکنیم؟
۱ - حال بد خودمان را کتمان نکنیم،
به خصوص مقابل نزدیکان و افراد صمیمی خانواده خودمان؛ اگر حال بدی را تجربه میکنیم بهتر است ماسک و نقاب حال خوب نزنیم.
مثلا: به خانواده و یا زمانیکه سرکار هستیم میتوانیم به همکاران خود این پیش زمینه را بدهیم که "امروز حال خوبی ندارم ، لطفا رعایت کنید".
این رفتار بسیار بهتر است از اینکه نقش بازی کنیم یا بالا و پایین بپریم و به خودمان تلقین کنیم که "حالم خوب است و مشکلی نیست".
۲ - وجود یک حال بد را در خودمان هضم کنیم و مراقب باشیم ترکشها و پیامدهای این حال بد گریبانگیر سایرین نشود؛ (به کسی گیرندهیم و یا بدخلقی نکنیم)
سعی کنیم خویشتندار باشیم و مراعات کنیم که دیگری را در این مقطع از خودمان نرنجانیم.
۳ - فردی مطمئن و قابل اطمینان داشته باشیم که بتوانیم با او حرف بزنیم.
بودن یک فرد قابل اعتماد یا یک راهنما و همراه که بتوانیم احساسات و حال بد خود را با او به اشتراک بگذاریم و ما را به درستی درک کند، کمک می کند که تاحدی آرام شویم.
لازم نیست که این فرد حتماً کنار ما باشد؛ بسته به میزان تسلط و مهارت همدلی آن فرد، گاه ارسال پیام یا صحبت تلفنی میتواند ما را آرام سازد.
۴ - به دیگران کمک کنید یا کاری برای کسی انجام دهید.
احسان و انفاق و کمک به دیگران پیش ازگیرنده کمک، موجب «حال خوب» خود کمک کننده می شود.
نتایج یک پژوهش که در مجلهیEmotions چاپ شده است نشان میدهد: «فعالیتهای اجتماعی باعث احساسات مثبت بیشتری در افراد و شکوفایی عاطفی آنها میشوند».
۵ - به حال بدتان معنا بدهید؛
مثلاً اگر به دلیل یک شکست، دچار حال بد هستید، آن را این گونه معنی دار کنید که در حال گذار به یک زندگی جدید و بهتر هستید و این حال بد، برای رسیدن به حال خوب یک گذرگاه است.
البته شاید نتوان همه حالات بد را معنی دار کرد. پس بهتر است به جای غمگین شدن به خاطر حال بد و بدتر کردن حال خود، واقعیت را بپذیرید و با شرایط کنونی کنار بیایید و بدانید که هیچ حالی ماندگار و دائمی نیست:
" همه ، گاهی حال شان بد می شود و حالا نوبت من است."
@javadheidari110
هدایت شده از !!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°~|••🌸🎥••|~°
.
•📺• #ڪلیپ_تصویرۍ
.
🔹یکدقیقهبااهلسنت
.
🔹انکار فضائل حضرت امیرالمومنین👈حذف نام حضرت علی-علیه السلام-از تفسیر آیه مباهله.!!!!
.
.
🔺ارائہ←علی نعمتی
.
⭕️|• #یک_دقیقه_با_اهل_سنت
⭕️|• #وهابیت
♦️ اطعام مسکین ویتیم واسیر در یک روز بود، نه سه روز🛑
نقلی که میگوید اهل بیت(علیهم السلام) سه روز پیاپی غذای خود را به فقیر ویتیم واسیر دادند وتمام این مدت گرسنه ماندند، وحتی در برخی کتب بنا به نقلی منسوب به جابر بن عبدالله انصاری گفته شده که حسنین(علیهما السلام) از شدت گرسنگی میلرزیدند!، منشأ این نقل از منابع اهل سنت است نه از امامان ما (علیهم السلام).
روایت امام صادق(علیه السلام) از آن واقعه بنا بر آنچه در تفسیر قمی ودر تفسیر مجمع البیان به نقل از تفسیر قمی آمده، اینست که:
«نزد حضرت فاطمه(علیها السلام) مقداری جو بود. با آن «عَصیدة» (کاچی، نوعی حلوا) درست کردند. هنگامی که آماده شد وآنرا پیش رویشان گذاشتند مسکینی آمد وگفت: مسکینم، رحمت خدا بر شما باد.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) برخاست ویک سوم آنرا به او داد.
طولی نکشید که یتیمی آمد وگفت: یتیمم، رحمت خدا بر شما باد.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) برخاست ویک سومِ دوم را به او داد.
سپس اسیری آمد وگفت: اسیرم، رحمت خدا بر شما باد.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) یک سوم باقیمانده را به او داد.
بدین ترتیب خودشان آنرا نچشیدند. وخدای سبحان این آیات را در شأنشان نازل کرد.»
همانطور که مشاهده میشود در روایت امام صادق(علیه السلام) تمام ماجرا در یک روز بوده نه سه روز.
شیخ مفید نیز در کتاب «مسار الشيعة»، تاریخ این ماجرا را در شب بیست وپنجم ذي الحجة، یعنی مجموعاً در یک شب، ونزول سورۀ انسان را در فردای آن، روز بیست وپنجم گفته است.
نکتۀ دیگر راجع به روزه بودن اهل بیت(علیهم السلام) در آن روز ونیز علت روزه، در این روایت حرفی از نذر وروزه وافطار نیامده ومیماند تعبیر آیۀ شریفه که میفرماید ﴿يُوفُونَ بِالنَّذْر﴾(انسان: ٧) واز آن فهمیده میشود که این اطعام در پی وفای به یک نذر بوده.
شیخ مفید در کتاب «مسار الشیعة» سخن از روزه آورده وبر اساس سخن ایشان این نذر، نذر روزه واین اطعام بهنگام افطار بوده.
اما اینکه سبب این نذر چه بوده؟ آیا حسنین(علیهما السلام) مریض بودند واین روزه به نیت شفای ایشان بوده؟ وآیا این نذر پیش یا پس از بکار بستن راههای طبیعی درمان بوده؟ گرچه همۀ اینها محتمل است اما نقل معتبری در این خصوص نیست ونمیتوان بطور حتم نسبت داد.
اما راجع به روزه بودن حسنین(علیهم السلام)، شیخ مفید گرچه نزول آیه را در حق امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن وامام حسین(علیهم السلام) بیان کرده اما تصدق وروزه بودن را تنها به امیرالمؤمنین وحضرت فاطمه(علیهما السلام) نسبت داده وحرفی از روزه بودن حسنین(علیهما السلام) نیاورده.
دربارۀ ذکر فضائل اهل بیت(علیهم السلام) والگوگیری از آن بزرگواران، مرحوم شیخ صدوق حدیثی از امام رضا(علیه السلام) نقل میکند به این مضمون که مناقب وفضائل ما اهل بیت را از خودمان بگیرید واز مخالفانمان نقل نکنید؛ زیرا مخالفان ما دربارۀ فضائل ومناقب ما اخباری را جعل کردهاند!؛ «إنّ مخالفينا وَضَعُوا أخباراً في فضائلنا!»1️⃣
ای کاش به مفاد این فرمایش امام رضا(علیه السلام) عمل میشد..
اگر فرضاً هیچ ملاکی برای ترجیح روایت امام صادق(علیه السلام) بر خبرِ منقول از دیگران نمیبود همین غیرطبیعی بودنِ سه روزِ پیاپی گرسنگی کشیدن واکتفا به آب، وعدم اهتمامِ سرپرست خانواده به تهیۀ غذایی دیگر در هر روز پس از هر انفاق، خصوصاً با آن وصفِ منقول نسبت به حسنین(علیهما السلام) که میلرزیدند وبا آن شدت ضعفی که نسبت به حضرت زهرا(علیها السلام) نقل میشود، ونیز با ترسیم چنین تصویری از پیامبر رحمت(صلّی الله علیه وآله) که سه روز پیاپی از اهل بیتش بیخبر باشد!، اینها قرائنِ استبعادی ونشانههای غیرواقعی بودن آن خبر است.
وبا معلوم شدن این حقیقت که آنچه در واقعۀ ایثار واز خودگذشتگی در اطعام به مسکین ویتیم واسیر روی داد در یک شب بوده است نه در سه شب، دیگر جایی برای طرح چنین اشکالی نمیماند که چرا امیرالمؤمنین(علیه السلام) به مفاد سفارش پیامبر(صلّی الله علیه وآله) مبنی بر «لا صدقةَ وذو رَحِمٍ محتاج»2️⃣ عمل نکرده باشد وکودکان خردسال وبشدت نیازمند خود را بر دیگران مقدم نکرده باشد.
وجهت اطلاع اینکه طرح این اشکال از سوی بنیانگذاران سلفیگری، إبن تیمیّه وشاگردش إبن قیّم جوزیّه، وبعنوان دلیلی برای انکار شأن نزول آیات مربوطه در فضیلت اهل بیت(علیهم السلام) بوده است، که اساس آن مبتنی بر نقلی است بیاعتبار که ناقلش تنها خودشانند!
ــــــــــــــــــــ
1️⃣ عیون أخبار الرضا(علیه السلام) ١: ٢٧٢.
2️⃣ من لا یحضره الفقیه(صدوق، ٣٨١ق) ٢: ٦٨، ح١٧٤٠؛
همان ٤: ٣٦٩، ح٥٧٦٢؛
همان ٤: ٣٨١، ح٥٨٢٨؛
الإختصاص(مفید، ٤١٣ق): ٢١٩.
@javadheidari110
♦️ قتل عُمر بن خطاب در ماه ذيالحجة بوده است، نه ربیعالأول؛
تاریخ قتل عُمر بن خطاب در تمام منابع تاریخی -اعم از شیعه و سنی- بدون استثناء در ماه ذیالحجه و در روزهای آخر این ماه گفته شده است.
اختلاف اقوال در تعیین دقیق روز است؛ روز زخمی شدن و روز فوتش.
خنجر خوردنش را اکثر قریب به اتفاق مورخان و تقریباً به اجماع، در بامداد روز چهارشنبه ٢٦ ذیالحجه سال ٢٣ق گفتهاند.
و فوتش را اغلب سه روز پس از زخمی شدنش دانستهاند.
شروع خلافت عثمان را نیز همگی در ابتدای ماه محرّم گفتهاند.
بهرحال شهرت جرح و قتل عُمر بن خطاب در ماه ربیعالأول، پایه و استنادی علمی ندارد و بر خلاف اجماع مورخان و لذا فاقد اعتبار است.
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٤: ٢٩٩ و ٣٠٠.
ــــــــــــــــــــ
❖ جهت تسهیل مراجعه به منابع، عنوان برخی منابع کهن و نیز برخی منابع میانی و متأخر که به ذکر تاریخ قتل عمر بن خطاب یا تاریخ شروع خلافت عثمان پرداختهاند در پی آمده است:
- الطبقات الكبرى (ابن سعد، ٢٣٠ق)، ج٣، ص٣٦٤ و ٣٦٥؛
- تاریخ خليفة بن خياط (٢٤٠ق)، ص١٠٩؛
- التاريخ الصغير (بخاري، ٢٥٦ق)، ج١، ص٧٥؛
- أنساب الأشراف (بلاذري، ٢٧٩ق)، ج١٠، ص٤٣٩؛
- تاريخ اليعقوبي (٢٨٤ق)، ج٢، ص١٥٩؛
- المعجم الكبير (طبراني، ٣٠٦ق)، ج١، ص٧٠، ح٧٢، ٧٣ و ٧٤؛
- تاريخ الطبري (٣١٠ق)، ج٣، ص٢٦٥ و ٢٦٦؛
- همان، ج٤، ص١٩٣؛
- التنبیه والإشراف (معسودي، ٣٤٦ق)، ص٢٥٠ و ٢٥٣؛
- مروج الذّهب (مسعودي، ٣٤٦ق)، ج٢، ص٣٠٤ و ٣٣١؛
- مسار الشيعة (شيخ مفيد، ٤١٣ق)، ص٢٣؛
- الإستيعاب (ابن عبد البر، ٤٦٣ق)، ج٣، ص١١٥٢؛
- تاريخ مدينة دمشق (ابن عساكر، ٥٧١ق)، ج٤٤، ص٤٦٤ و ٤٦٧؛
- الكامل في التاريخ (ابن أثير، ٦٣٠ق)، ج٣، ص٥٢؛
- وفيات الأعيان (ابن خلكان، ٦٨١ق)، ج٣، ص٤٣٩؛
- العدد القوية لدفع المخاوف اليومية (علي بن يوسف حلي(برادر علامه حلي)، حدود ٧٠٥ق)، ص٣٢٨؛
- الوافي بالوفيات (صفدي، ٧٦٤ق)، ج٢٢، ص٣٠٤؛
- البداية والنهاية (ابن كثير، ٧٧٤ق)، ج٧، ص١٥٥ و ١٥٦؛
- مجمع الزوائد (هيثمي، ٨٠٧ق)، ج٩، ص٧٩؛
- فتح الباري (ابن حجر عسقلاني، ٨٥٢ق)، ج٩، ص١٥؛
- المصباح (جُنة الأمان الواقية وجَنة الإيمان الباقية) (شيخ إبراهيم كفعمي،٩٠٥ق)، ص٥١١ و ٥١٥؛
- بحار الأنوار (علامه مجلسي، ١١١١ق)، ج٥٥، ص٣٧٢؛
- الكُنى والألقاب (شيخ عباس قمي، ١٣٥٩ق)، ج٣، ص١٦٧؛
- مستدرك سفينة البحار (شيخ علي نمازي شاهرودي، ١٤٠٥ق)، ج٢، ص٢١٦.
#استاد_یوسفی_غروی
@javadheidari110