💠 پرسش: از خود راضی بودن به چه معناست؟
#اخلاق_رذائل_تکبر
✍️ پاسخ:
از جمله صفات ناپسند در وجود انسان خودخواهی و خودپسندی و از خود راضی بودن است که البته در آموزه های اسلام با عناوینی همچون تکبر، غرور و عجب از آنها یاد شده است. هر چند این صفات از حیث مفهومی تفاوتهای ظریف و دقیقی با هم دارند اما وجه اشتراک همه آنها در این است که از حب نفس سرچشمه می گیرند.
از خود راضی بودن نیز می تواند به معنی مغرور بودن و یا متکبر بودن باشد و یا حتی مفهوم عجب را در خود داشته باشد.
تکبّر در لغت؛ به معنای خودبرتربینى و بزرگی فروختن به دیگران است.[1] ودر اصطلاح اخلاق؛ تکبّر بدین معنا است که آدمى خود را بالاتر از دیگرى ببیند، و معتقد شود که بر غیر، برترى و رجحان دارد، و دیگری را کوچک شمارد.[2]
تکبر جایی اتفاق می افتد که انسان، صاحب فضیلت و برتری مادی و معنوی است و در این حالت، شخص نسبت به آنچه خداوند از رزق مادی و معنوی نصیبش کرده شکرگزار و متواضع نبوده و به خاطر دارا بودن آن فضیلت، خود را برتر از دیگران می داند. فضائلی همچون علم، اعمال و رفتار نیک و یا برتری های ظاهری همچون اصل و نسب وجمال و زیبایی و حسن ظاهر وداشتن مال و ثروت فراوان و یا قدرت و نیروی جسمانی و مقام و منصب وموقعیت های سیاسی و اجتماعی همه و همه از جمله مواردی است که می تواند در ایجاد تکبر در شخص موثر باشد.
وقتی انسان به جایگاه و شأن واقعی و حقیقی خود پی نبرده نباشد و امتیاز خود به عنوان خلیفه الله بودن در زمین را ارزش ننهد، به دنبال کسب ارزش از امتیازات مادی و معنوی در زندگی می باشد تا بدین وسیله آن امور را ابزاری برای خودبرتربینی بکار گیرد.
تکبر، قدرت و نیروی تواضع در انسان را تقلیل داده تا جایی که حتی به انسان اجازه نمی دهد که در برابر حق تسلیم گردد.
وقتی انسان نسبت به اصل وجودی خویش و ضعفی که در او وجود دارد ناآگاه باشد خود را برتر و بهتر از دیگران می داند وهمین امر، راضی بودن او از خود را در پی خواهد داشت در حالی که انسان موجودی ضعیف است و قرآن نیزاز انسان با صفت ضعف یاد کرده است.
خُلِقَ الْإِنْسانُ ضعیفا[3]
البته ضعیف بودن انسان به معنی عدم توانایی او دررسیدن به مراتب کمال نیست بلکه بدین معناست که انسان چیزی از خود ندارد و هرچه که هست از خداوند است و اگر نظر لطف الهی نباشد حساب او پاک است.
انسان از خود راضی کم کم گناهان خود را فراموش می کند وبه دلیل برتر دانستن خود از دیگران همواره خود را از مشورت با دیگران بی نیاز می بیند و تا جایی پیش می رود که کم کم حتی ممکن است عبادت ها را بی ارزش بداند و در مسیر کمال توقف نماید.
با توجه به این که ریشه صفت ازخود راضی بودن،جهل و نادانی انسان است، انسان با تقويت خود شناسي و خداشناسي و فهم این امر که او خود ناچیز است و هرچه هست از آن خداوند است می تواند به مبارزه با این صفت رذیله بپردازد.
انسان برای از بین بردن تکبر در وجود خویش باید به وجود خودش نگاهی اندازد و سرآغاز و سرانجام خود را نیک بنگرد تا بدین وسیله به ناچیز بودنش یقین پیدا نماید.
همانگونه که در روایت آمده است:
قال علی علیه السلام: «عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ وَ هُوَ قَائِمٌ بَیْنَهُمَا وِعَاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ یَتَکَبَّرُ؛
از فرزند آدم تعجب می کنم که آغاز او نطفه [بدبو] و آخرش مردار [گندیده] و وسط آن دو، ظرفی برای مدفوع است؛ با این حال، تکبر می ورزد!»[4]
لذا بر همه ما لازم است که با ابراز بندگی و تعبد در برابر خداوند و مخصوصا از طریق نماز و همچنین سجده کردن بسیار و نهادن بالاترین عضو از بدن یعنی پیشانی بر خاک در کاهش تکبر و خودبرتربینی قدم برداشته و آن را ترک نماییم.
پی نوشت ها:
[1] ابن منظور، لسان العرب، ، ج 5، ص 126
[2] فیض کاشانى،المحجة البیضاء ، ج 6، ص 233
[3]نساء (4) آيه28.
[4]الشيخ الحر العاملي، وسائل الشيعة، ج 1 ، ص 235
#کارشناس_اخلاق_و_مشاوره
آدرس کانال: @javadheidari110
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
2.mp3
3.16M
💠 #داستانهای_خداوندگار(درسگفتارهایی درباره مولوی) 0️⃣1️⃣
🔸مذهب مولوی (3)
⭕️#مسلمان_ملحد(2)
♻️ خلاصه: |بنا برتصریح تذکره نویسان و تصریح جلال الدین در مجالس سبعه ی خود،وی در ظاهر مسلمان است و احکام اسلامی شامل وی می شود.
همانگونه که رضا بابایی مولوی پژوه تذکر می دهد ،جلال الدین ایمان منهای دین و عرفان منهای دیانت را باور دارد.
عرفان منهای دیانت شاخصه الحاد است که در اشعار جلال الدین در مثنوی و دیوان شمسش فراوان یافت میشود.
جامی نیز در نفحات یادی از وی کرده است که چنین ادعایی را تایید می کند.
👈🏻سخنان ابن عربی،علامه طباطبایی و استاد رمضانی در توضیح بیشتر ذکر شده است.|
✨✨✨✨
🌐@javadheidari110
#شهرت_طلبی_نوجوان
✴️ پرسش
چگونه به نوجوان کمک کنیم از پیچ شهرتطلبی بهسلامت عبور کند؟
🍁🍁🍁
✅ پاسخ
یک نوجوان نرمال ، امیدوار و خوشبین است اما چون نوجوان خود را دارای تواناییها و استعدادهایی مییابد که ازنظر دیگران پنهان مانده است، معمولاً خود را بهتر از آن چیزی میداند که دیگران در مورد او تصور میکنند از همین رو از هر چیزی که بتواند او را به دیگران ثابت کرده و تواناییهایش را برملا سازد،استقبال میکند. در همین راستا هر از چند گاهی خبرهایی ناگوار در فضای مجازی میپیچد که مثلاً یک نوجوان میخواسته به این نیاز خود(جلبتوجه و شهرتطلبی) پاسخ دهد که متأسفانه دست به اقداماتی خطرناک و بعضاً مشمئزکننده زده است. در دنیای مجازی نوجوانان قادر به مکالمه، اشتراکگذاری، دوستیابی، ارتباط، اظهارنظر و سایر ارتباطات اجتماعی هستند و لذا بزرگترین آسیب دنیای مجازی به نوجوانان، تمایل کاذب آنها به شهرتطلبی است. کسب شهرت از طریق دنیای مجازی، یکی از آسانترین روشهای مطرحشدن در دنیای امروزی است. هرکسی با ساختن یک پروفایل در یک شبکهی اجتماعی پرمخاطب و به اشتراکگذاری محتوای جذاب، میتواند مخاطبان بسیاری جذب نماید که بسیاری از نوجوانان، با مشاهدهی این حجم از مخاطب، ممکن است دچار توهم شهرت شود و بخش عمدهای از زمانهای مفید خود را در این فضا و درراه تولید مخاطبان بیشتر صرف و اتلاف نمایند. مطمئناً محروم کردن نوجوانان از دنیای مجازی، امری غیرمنطقی اما راهحل چیست؟
1. کودکان و نوجوانانی که در دنیای حقیقی و محیط امن خانه بهاندازهی کافی عشق و محبت دریافت میکنند، نیازی ندارند که این توجه را در فضایی دیگر جستجو نمایند. لذا باید برای نوجوان خود وقت بگذارند. روزهایی در هفته را در کنار هم به ورزش و تفریح بروند. او را بابت موفقیتها و پیشرفتهای هرچند کوچکش تشویق کنند.
2. هم والدین و هم معلمین متعهد باید استعدادی را که او دارد موردتوجه و تحسین قرار دهند نه آن چیزی را که خودشان دوست دارند. مثلاً اگر به ادبیات یا هنر علاقهمند است نباید او را به تحصیل در رشتههایی همچون ریاضی وادار نمود.
3. زمینه بروز استعدادهایش را باید فراهم نمود تا از این رهگذر اعتمادبهنفسش افزایش یابد تا مجبور نباشد برای اثبات خودش دست به هر اقدامی بزند. مثلاً دختر نوجوان را به سمت مهارتهای آشپزی سوق دهیم، وقتی مهمانداریم به او اعتماد کنیم و پخت خورشت را به او بسپاریم. نتیجه هر چه بود، نباید باعث دلسردی او شود بلکه غیرمستقیم کمکش کنیم.
4. یک جمله معروف وجود دارد که هر موقع نوجوان را گم کردیم،باید پای آینه دنبالش بگردیم! او به دنبال کسی است که به زیباییهای او توجه کند. پس والدین باید این کار را بکنند و در حد معقولی زیبایی او را بستایند اما باید مواظب بود که تمام توجهش جلب این چیزها نشود. مثلاً اگر بیشتر پولش را خرج خرید لوازمآرایشی و لباس میکند،او را به سمت خرید وسایل فرهنگی و هنری و ورزشی سوق بدهیم.
4. پدر و مادر در کانون خانواده مانند خورشیدی هستند که اشعه گرم و حیاتبخش خود را به اطراف میتابانند.(1) لذا پدر و مادری که به اندک بهانهای تصمیم به طلاق میگیرند باید این هشدار را جدی بگیرند که با این کار، خلأ روانی بزرگی در فرزندشان ایجاد میکنند که در این صورت این فرزند است که هرکسی و هر چیزی را مسئول پر کردن خلأ جلبتوجه و شهرتطلبی خود میداند.
5. باید به جامعه آموزش داد که رفتار هر فردی را در فضای مجازی تائید نکنند چراکه با این تائید چشمبسته ممکن است او را نسبت به ادامه فعالیت اشتباهش ترغیب کنیم و این یعنی کمک به نابودی یک انسان.
بنابراین توجه دیگران اگر ازنظر یک بزرگسال تنها موجب خرسندی باشد،ازنظر نوجوان،همهچیز است و در این موضوع ابتدا خانواده و سپس مدرسه و جامعه مسئولیت دارند و باید بر اساس نکات فوق به او کمک کرد تا با تعادل بیشتر و کمترین آسیب از این مرحله عبور نماید.
پینوشت:
1. دنیای نوجوان،محمدرضا شرفی،ص241، انتشارات منادی تربیت
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀@javadheidari110
برگزار کردن جشن به مناسبت نهم ربیع الاول ( عیدالزهرا س ) به دو جهت میتواند باشد:
نخست آنکه سال روز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است. زیرا هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسکری (ع) است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر(عج) سپرده میشود. شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن میگیرند. با این کار یک نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) میکنند.
دومین مناسبت که به اشتباه وغلط بین مردم مشهور گشته گفته می شود این روز سالروز قتل خلیفه دوم ، عمربن خطاب است که این سخن بدون مستند تاریخی و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد و پس از سه روز یعنی اواخر ذی الحجه درگذشته است . بنابر این، این نظر که او در نهم ربیع الاول به قتل رسیده فاقد دلیل معتبر است. بله در برخی نقل ها این روز سال مرگ عمر بن سعد است. (۱)
بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند که تاریخ قتل خلیفه دوم ۲۶ یا ۲۹ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق است.
شیخ مفید در کتاب « مسار الشیعه » آورده است:
در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت. (۲)
هم چنین شیخ ابراهیم بن علی کفعمی در کتابی معروف به مصباح آورده است:
باید دانست که قتل خلیفه دوم در ۲۶ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق واقع شده است . این مطلبی است که صاحبان کتاب های « طبقات »، « مسار الشیعه »، و ....بر آن تصریح نموده اند، بلکه اجماع شیعه و اهل تسنن نیز بر این است. (۳)
حتی مرحوم علامه مجلسی که خود نظریۀ نهم ربیع را نقل کرده است، مینویسد: اینکه گفتهاند قتل عمر در ماه ذیحجه بوده، بین فقهای شیعۀ امامیه مشهور است. (۴)
گذشته از این نکته تاریخی، خلیفه دوم در هر تارخی به قتل رسیده باشد، برپایی مراسم جشن و سرور به این مناسبت از اشتباهات فاحش و خطاهای بزرگ به شمار می رود .
نه تنها در شرایط کنونی بلکه در دوران ائمه معصومین نیز چنین مواردی که در سال روز قتل عمر برنامه و جلسه شادمانی برپا کنند، گزارش نشده است. شیعیان نیز چنین برنامهای نداشتهاند. چنانچه برخی از شیعیان و نزدیکان ائمه به ناسزاگویی به خلفا میپرداختند، اهل بیت با آنان برخورد مینمودند.
بر گزاری این مراسم امروزه از طرف عده ای بعضا همراه با کارهای زشت همراه است که مطمئناً بر خلاف دین اسلام و توصیه ائمه اهل بیت (ع) است.
امروزدنیای اسلام بیش از همه زمانها به اتحاد و انسجام مسلمانان نیاز دارد، شایسته نسیت که ما شیعیان با برپایی چنین مراسمی دامنه اختلافات را گستردهتر و فاصله میان مسلمانان را بیشتر نماییم.
وحدت و انسجام اسلامی از برترین نعمتهای خدادادی است، همان گونه که امیرالمؤمنین فرمود: خداوند بر این امت منت نهاده و بین آنها الفت و اتحاد ایجاد کرده که در سایة آن زندگی کنند. به کنف حمایت آن پناهنده شوند. این نعمتی است که احدی نمیتواند بهایی برایش بگذارد. زیرا از هر بهایی گرانقدرتر و از هر چیز پر ارزشی با ارزشتر است.
برپایی چنین جلساتی با هر عنوان آتش دشمنی اهل سنت را برمیافروزد . آنان را نیز به مقابله به مثل و توهین و هتک حرمت به مقدسات شیعه و احیاناً تعرض به جان شیعیان وا میدارد که این قطعاً مورد رضایت امام زمان (عج) نیست.
پینوشت ها:
۱. مروج الذهب و معادن الجوهر،على بن حسين مسعودى، ج ۲، ص ۳۲۱، ناشر دار الهجرة، مكان نشر: قم،سال چاپ: ۱۴۰۹، نوبت چاپ دوم؛ الطبقات الكبرى،ابن سعد كاتب واقدى، ج۳، ص ۲۵۸، ناشر دار الكتب العلمية،مكان نشر: بيروت، سال چاپ: ۱۴۱۸،نوبت چاپ: دوم.
۲. مسار الشيعة (المجموعة)،الشيخ المفيد، ص ۲۳،سال چاپ : ۱۴۰۶، ناشر مكتب آية الله العظمى المرعشي النجفي - قم.
۳. المصباح، كفعمي، ص۵۱۱، چاپ دوم، سال چاپ ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، ناشر مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت.
۴.بحار الانوار ، ج۳۱ ، ص ۱۱۸.
۵. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
@javadheidari110
#حکم_شرعی
#تعارض_فتوا
سوال:در صورت تعارض فتواى ولى امر مسلمين با فتواى مرجعى در مسائل سياسى، اجتماعى و فرهنگى وظيفه شرعى مسلمانان چيست؟
جواب:
مقام معظم رهبری:: در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامى و امورى که به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولى امر مسلمين بايد اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مکلفى بايد از فتواى مرجع تقليدش پيروى نمايد.
پی نوشت: http://hadana.ir/
#گروه_تبلیغی_پاسخگو
@javadheidari110
#حکم_شرعی
موضوع:سفری که اسباب اذیت پدر و مادر باشد
همه مراجع:سفری که اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
آیت الله مکارم شیرازی: چنانچه فرزند با نهى پدر و مادر سفر نماید بطورى که مایه اذیّت آنها شود، باید نماز را باید بنابر احتیاط واجب تمام بخواند.
نکته: اگر سفر واجبى مانند حجّ واجب بوده باشد رضایت پدر و مادر شرط نیست و نماز شکسته است.
پی نوشت:
-رساله مراجع معظم مسأله ۱۲۹۵
-سایت هدانا http://hadana.ir/
#گروه_تبلیغی_پاسخگو
@javadheidari110
💠پرسش:
تفاوت قرائات در قرآن کریم در بعضی مواضع موجب تغییر معنا میشود، بااینوجود چگونه فقها فتوا به جواز این قرائات در نماز دادهاند و آیا این تغییر باعث تحریف نمیشود؟
......................................................................................................................................
✍️ پاسخ:
برای رسیدن به پاسخ به چند مطلب اشاره میشود:
نکته اول : باید بین حقیقت قرآن و قرائات تفاوت قائل شویم ، اینکه قرائات مختلف هستند منافاتی با واحد بودن حقیقت قرآن ندارد.
همانطور که فهمهای مختلف از قرآن ، حقیقت قرآن را دچار تغییر نمیکند.
نکته دوم: اینکه در بعضی از قرائات ( که بسیار کم هست) معنای لفظی عوض میشود،صحیح است؛ اما قطعاً در بین آن دو قرائت ، یکی - ما انزل الله - هست که موجود است. تحریف به این معناست که لفظی که از طرف پروردگار عالم نازلشده است، از بین برود .
نکته سوم: با توجه به اختلاف لهجههای اقوام عرب در زمان پیامبر صلیالله علیه و آله ، برای سهولت و مقتضای لطف و رحمت شارع، اذن داده شد که هر فردی با لهجه خود قرآن را تلاوت و قرائت کند ،لذا فقها تلاوت آنها را در نماز جایز میدانند.و البته اختلاف لهجه باعث تغییر در معنا نمیشود.
چهار : بسیاری از محققین در عرصه قرآن کریم، تنها قرائت شیعی و معتبر را،قرائت حفص از عاصم ، دانسته و قرائات دیگر را فاقد اعتبار میدانند.( هرچند قائل به جواز تلاوت آنها و قرائت آنها در نماز، باشند به خاطر اذنی که از طرف شارع صادرشده است) .
🆔 @javadheidari110
وحدت 2.pdf
277.9K
💠#پست_پیشگام
⭕️موضوع: وحدت،بایدها و نبایدها (به مناسبت هفته وحدت )
🖋نویسنده: مهدی وزنه
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀@javadheidari110
خط قرمز های فضای مجازی.pdf
336.5K
💠#پست_پیشگام
⭕️موضوع: #خط_قرمز_های_فضای_مجازی
🖋نویسنده:حجت الاسلام صالحی (کارشناس فقه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی).
🍀@javadheidari110
#حکم_شرعی
موضوع: ملاک در تشخیص موسیقی مطرب
سوال:
الف) منظور از موسیقی مطرب و لهوی چیست؟ ب) چگونه می توان موسیقی مطرب و لهوی را از غیر آن تشخیص داد؟
جواب:
آیت الله خامنه ای :الف) موسيقي مطرب و لهوي آن است كه به سبب ويژگي هايي كه دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقي دور نموده و به سمت بي بندوباري وگناه سوق دهد ب) مرجع تشخيص موضوع، عرف است.
آیت الله سیستانی: الف وب) بسمه تعالي. موسيقياي لهوي است كه كيفيت نواختن آن مناسب با مجالس لهو و عياشي باشد و تشخيص آن به دست مكلّف است.
آیت الله مکارم شیرازی: الف) موسيقی که مناسب مجالس لهوو فساد است و در کنار آن غالباً هرزگی های دیگر وجود دارد. ب) اين كار با مراجعه به عرف متدين آشناي به موسيقي امكان پذير است.
پی نوشت:
سایت جامعه الزهرا سلام الله علیها(http://www.pasokhbesoalat.ir/)
#گروه_تبلیغی_پاسخگو
@javadheidari110