فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋تنها #حاجت_مندان
و
#عاشقان آقا
گوش دهند!!🔥
👌 #شعری فوق العاده از :
#سید_حمید_برقعی
✅اشکتان جاری شد،برای فرج و رفع غربت صاحب زمان(عج) صلوات بفرستید!!
🌱 @javane313 🌱
🚨 #شعری که امسال خوانده نشد‼️🚨
🚨درپی لغو برنامه شعر خوانی
#دکتر_میثم_مطیعی از برنامه عید فطر با اصرار #صف_اولی_ها
میثم بخوان دوباره...
♦️(دل میرود زدستم صاحبدلان!خدارا)
حرفی نمی توان زد ارباب وکدخدارا
♦️آزادی بیان کو؟فحش است نقدِبرجام
(قربون برم خدارا،یک بوم ودوهوارا)
♦️ای شیخ جام دردست!یک لحظه ای خدارا
(بادشمنان مروّت،بادوستان مدارا)
♦️بایدکه پا گذاری برقبر بی جنازه
روحی نماند وجسمی،برجام بی نوارا
♦️آتش بزن به کاغذ، جز کاه نیست این کوه
این عهدِ با عمو سام، آتش زد آشنا را
♦️ذلّت نمی پذیرد این ملّت خداجو
فرعون نمیشناسد،دستی که زدعصارا
♦️آتش به اختیارند این قومِ سربِداران
یعنی مطیع بودن فرماندهِ قوا را
♦️دیگرسکوت کافیست؛ازگلّه میبرد گرگ
باید که هی نمایید چوپان گلّه ها را
♦️ملّت،سپاه وارتش یکدست باخدایند
ول کن تو کدخدا را؛ دریاب #ناخدا را
♦️پیرِمراد ما گفت:دشمن وفاندارد
جانانِ من مرنجان آقای باصفا را
♦️تولید وکارواقدام؛اینست رمزِ وحدت
واردنکن به کشور،تسبیح وسنگ پارا
♦️ازاختلاف وکینه،پرهیزکن؛ نترسان
ازجنگ ورزم وغیرت،این قومِ پارسارا
♦️وقتی سپاه دارد موشک،ستاره باران
ازچه به سرکشیده آن شیخ ما، عبا را
♦️فریاد درگلوراباید نخورد ای دوست!
بایدکه تیشه ای زد آن ریشه ی بلا را
♦️امروز یک نفر، نَه؛یک ملّتی خروشید
ازهرطرف توبینی آن عطر جان فزا را
♦️ #میثم ! بخوان دوباره،فریادکن برادر
هرگز مباد خاموش این بانگ واین صدا را
💥"ماهمه #میثم هستیم ازنوع #تمّارش "💥
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
#شعارجوانه:
من ایرانی می خرم،پس هستم.
🚨 #شعری #زیبا و #بهنگام🚨
💣 #این_کجا و #آن_کجا🔥🔥🔥
🍀عده ای سرب وگلوله، عده ای ملیاردها
🍀هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا!
🍀این یکی از سوز ترکش، آن یکی هم در سونا
🍀هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا!
🍀عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو
🍀هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا!
🍀این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش
🍀هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا!
🍀این یکی در عمق دجله، آن يکی آنتاليا
🍀هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا!
🍀این یکی با گازخردل، آن يكي با گاز پارس(احتمالاً منظورگاز پارس جنوبی است)
🍀هردو میسازند اما این کجا وآن کجا!
🍀عده ای کردند کار و عده ای بستند بار
🍀هردو فعالند اما این کجا و آن کجا!
🍀باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب
🍀هر دو تا رفتند اما این کجا و آن کجا!
🍀آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک
🍀هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا!
🍀عده ای بر تار شیطان میتنند چون عنکبوت،
🍀عده ای بر حق و جاویدند اما این کجا و آن كجا؟!
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
#شعارجوانه:
من ایرانی می خرم،پس هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 #شعری که سردار را
#تکان داد‼️
و امامش را به تحسین مکرر واداشت‼️
🌹هر که را صبح #شهادت نیست،شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند🌹🌹🌹
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
#شعارجوانه:
من ایرانی می خرم،پس هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 #شعری برای سه نفر‼️💥
سید جواد #هاشمی
سردار #سلیمانی
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
#شعارجوانه:
من ایرانی می خرم،پس هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 #شعری_که_می_سوخت‼️
#شعری در مورد مادر...
در محضر فرزند مادر‼️
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
#شعارجوانه:
من ایرانی می خرم،پس هستم.
✨🦋✨🦋✨🦋🌹🦋✨🦋✨
✨🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹✨
🌴کرامت #امیرالمومنین (علیه السلام) به یک #طلبه🌴
🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺
يكى از #طلبه هاى حوزه باعظمت #نجف از نظر #معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود .
روزى از روى #شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت #اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين #لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!
شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در #خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف #مجاور من باشى اينجا همين #نان و #ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى #مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به #هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند .
پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن #همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به #هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن #راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين #طلبه را به داخل #عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به #حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود .
فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون #اعيان و #تجار و #علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟
گفت : مجلس جشن عقد #دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است .
هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت :
آقايان من #نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين #طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به #دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى #زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .
چون صيغه جارى شد #طلبه كه در دريايى از #شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در #مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) #شعرى بگويم ، يك #مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى #فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر #اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع #دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .
طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟
راجه گفت : من گفته بودم :
🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود #اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه #سجده شكر كرد و خواند :
🌺به ذرّه گر نظر لطف #بوتراب كند
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
📚منبع :
کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاریان
✨هر چی صفا کردید،
جمال شاه نجف،مولود کعبه اسدالله الغالب #3_صلوات_علوی بفرستیم✨
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
#شعارجوانه:
من ایرانی می خرم،پس هستم.