🔥 #سوال_مهم :🔥
🔺 دلمان میخواهد برای غدیر کاری کنیم؛ چه کنیم⁉️
✅ #پاسخی_مهم_تر‼️
👈اگر خانه دار هستید؛ با همسر خود مشورت کنید و با کسب اجازه، مجلسی برپا کنید(به دور از خرج اضافی و #تجملات)
👈اگر شاغل هستید؛ با توجه به موقعیت شغلی و سنجیدن اطرافیان، با گفتن مطلبی یا #حدیثی به زبان #فارسی و با لخند، دیگران را #مهمان کنید. میتوانید یکی دو روز قبل از عید غدیر، حتی #همکاران را دعوت به #شیرینی ، #شکلات و #شربت کنید. 🌷
👈اگر دانش آموز هستید؛ دوستان خودتان را با هرچیزی که در توان دارید به خوراکی دعوت کنید یا با هم بیرون بروید. اصلا میتوانید یک قلم #لوازم_التحریر با نشان و برچسب #عید_غدیر برای دوستتان تهیه کتید که برای همیشه #به_یاد_ماندنی خواهد بود.🌸
👈اگر معلم و یا مربی هستید؛ کمی مسئولیت شما سنگین و البته شیرین خواهد شد. شما وظیقه تبلیغ فرهنگی بالایی دارید.
حتما #روزشمار عید غدیر داشته باشید.
به دانش آموزان وعده جشن بدهید
شربت، میوه، شکلات و کیک اقلام پذیرایی خوبی هستند. (❌کسی البته توقع جشن لاکچری از شما ندارد).
#چالش عکس راه بیندازید.
#محصولات فرهنگی ارائه دهید مثلِ #پیکسل مذهبی، برچسب، جا سوئیچی، عیدی
از اتفاقاتی که در روز #عید_غدیر افتاده صحبت کنید.
👈 اگر مقدور است، در #طرح_نذر_نان مشارکت کنید و مبلغی را به نانوای محله داده تا چند قرص نان را به صورت #رایگان و یا #نیم_بها به مردم ارائه کند.
👈 به آرایشگر محله مبلغی بدهید و طی کنید که به این تعداد، با #مشتری ها نیم بها حساب کند.
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
✨🦋✨🦋✨🦋🌹🦋✨🦋✨
✨🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹✨
🌴کرامت #امیرالمومنین (علیه السلام) به یک #طلبه🌴
🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺
يكى از #طلبه هاى حوزه باعظمت #نجف از نظر #معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود .
روزى از روى #شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت #اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين #لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!
شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در #خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف #مجاور من باشى اينجا همين #نان و #ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى #مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به #هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند .
پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن #همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به #هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن #راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين #طلبه را به داخل #عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به #حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود .
فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون #اعيان و #تجار و #علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟
گفت : مجلس جشن عقد #دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است .
هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت :
آقايان من #نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين #طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به #دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى #زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .
چون صيغه جارى شد #طلبه كه در دريايى از #شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در #مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) #شعرى بگويم ، يك #مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى #فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر #اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع #دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .
طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟
راجه گفت : من گفته بودم :
🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود #اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه #سجده شكر كرد و خواند :
🌺به ذرّه گر نظر لطف #بوتراب كند
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
📚منبع :
کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاریان
✨هر چی صفا کردید،
جمال شاه نجف،مولود کعبه اسدالله الغالب #3_صلوات_علوی بفرستیم✨
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#ایتا، #پیام_رسان_برتر_ایرانی
#با_افق_جهانی
🌱 @javane313 🌱
#شعارجوانه:
من ایرانی می خرم،پس هستم.