💠 غزال عاشورا 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ محمد رضا نادعلیان ⭐️
📸 http://goo.gl/xAJMWp
➖➖➖
ای وای بر گودال
آخر حسین بن علی افتاد در گودال
چیزی نماند از او
وقتی تمام پیکرش شد بخش بر گودال
آمد به استقبال
با تیغ و تیر و نیزه و حتی تبر گودال
میرفت زیر خاک
جان پدر در پشت خیمه جسم در گودال
سر روی نیزه رفت
تن مانده، پس شد مبتدا نیزه خبر گودال
زینب اذیت شد
در کوچه های شام اما بیشتر گودال
زهرا قدش خم شد
وقتی که گیسوی حسینش نامنظم شد
خولی به راه افتاد
اما سنان با نیزه ای بر او مقدم شد
شمر از نفس افتاد
تا ضربه های خنجر کندش دمادم شد
تنها نه سر را برد
قدر مسلم بیش از اینها از تنش کم شد
او رحمت الله است
لطفش نصیب دست شوم ساربان هم شد
یک پیرمرد آمد
اوضاع جسمش با عصای او چه درهم شد
خواهر رسید از راه
ناموس حق از بین یک لشکر رسید از راه
وقت وداع آمد
وقت جدایی دل از دلبر رسید از راه
بحث اسارت شد
آنچه نباید میشد آخرسر رسید از راه
دختر دلش لرزید
تا در دل شب زجر زجرآور رسید از راه
***
با سر رسید از راه
بابا برای شادی دختر رسید از راه
#شعر_روز_عاشورا_98
#محمد_رضا_نادعلیان
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 صلی الله علیک یا مظلوم 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ محمد رضا نادعلیان ⭐️
📸 http://goo.gl/xAJMWp
➖➖➖
رسیده است سرانجام ماجرا با تیر
تمام کرد تمامِ کلام ها را تیر
خدا بخیر کند، شمر با سنان آمد
خدا بخیر کند حرمله ولی با تیر
سه تیر با خودش آورد حرمله اما
گرفت جان پدر را به قدر صدها تیر
رباب بین حرم چشم، انتظار علی ست
مباد اینکه گلوی علی...مبادا تیر...
به قلب حضرت ارباب لرزه می افتد
همین که بین کمان میشود مهیا تیر
تمام قامت او تیر میکشد وقتی
که دید قامت عباس شد سراپا تیر
رسانده دست تمنا به پای سقا آب
رسانده دست توسل به چشم سقا تیر
جهان به چشم علمدار تیره شد وقتی
که سمت مشک حرم کرد راه پیدا تیر
برای ما همه جا هست در دلش وقتی
نشسته است به قلب حسین حتی تیر...
#شعر_روز_عاشورا_98
#محمد_رضا_نادعلیان
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 قتلگاه ، گودال 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️علی اصغر یزدی⭐️
📸 goo.gl/XRYYyu
➖➖➖
روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به #غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
***
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود ...
#شعر_روز_عاشورا_98
#گودال
#علی_اصغر_یزدی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 غزال گودال 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️محمدرضا رضایی⭐️
📸 goo.gl/JrvN5L
➖➖➖
به گودال می رفت
پر از زخم، اما سبک بال می رفت
برای طوافِ
امامِ زمان تیغِ دجال می رفت
برادر می افتاد
به دنبال او خواهر از حال می رفت
عجب اضطرابی
دقیقه به سختیِ صد سال میرفت
سنان باز میگشت
و یک مادری توی گودال میرفت
بُنیَّ بُنیَّ
صدا می زد او را و از حال میرفت
پس از ظهر خونین
سپاهی سوی خیمه خوشحال می رفت
به پای رقیه
می آمد چو زنجیر ،خلخال می رفت
کسی که عقب ماند
دو دستی سوی گوش اطفال می رفت
به زیر سُمِ اسب
تنی سوی خیمه لگدمال می رفت
سری در شلوغی
و انگشتری بین جنجال می رفت
پی سر می آمد
به دنبال یک بوسه خنجر می آمد
چه وصلی! که خنجر
برای خوش آمد به حنجر می آمد
به گودالِ پر خون
سنان دست در دستِ لشکر می آمد
و تیری که خوردی
به سختی مگر از کمر در می آمد
ز جسمت صدای
شکسته شدن سمت خواهر می آمد
به دنبال خونِ ...
...سرت، تکه در تکه پیکر می آمد
حرم،دست،معجر
که پایان قصه جلوتر میامد
دو تا گوشواره
به یک سیلی از گوش ها در می آمد
زبانم شده لال
حرامی مگر سمت معجر می آمد
#گودال
#شعر_روز_عاشورا_98
#محمدرضا_رضایی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.