eitaa logo
تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
592 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5هزار ویدیو
511 فایل
جبهه اتحاد دانشگاهیان بصیر ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه طلاب جوان
🔅 (۵) 🔅 🌀 کاری که امام کرد قابل مقایسه با کار بقیه ی فقهای شیعه نیست 🌀 💠 ...برای این‌که شما آقایان تعجب نکنید، یک نمونه می‌آورم و آن، امام راحل است که کار او حقاً و انصافاً، قابل مقایسه با کار بقیه‌ی فقهای شیعه نیست. آنها همه نوشتند و گفتند، تا تربیت شوند. اما این امید که بتوانند بر اساس این مکتب تشکیل دهند، اکثراً حتی در دلهایشان هم نبود. 💠 شما به «کتاب‌الجهاد» در کتب فقهیه‌ی ما نگاه کنید. متأخرین، غالباً «کتاب الجهاد» را مختصر بحث کرده‌اند و حتی بعضی تصریح کرده‌اند که «ما چرا درباره‌ی جهاد بحث کنیم!؟ خود آقا امام زمان می‌آید؛ جهاد مال زمان ایشان است! خود ایشان هم که مسأله را بهتر از ما می‌داند!» یعنی تصور این را هم نمی‌کردند که یک‌وقت ممکن است دولت حقی بر اساس این مکتب تشکیل شود. (قاعدتاً اگر دولت حقی تشکیل شد، دشمن دارد و جنگ دارد. مگر می‌شود دولت بی‌جنگ تصور کرد!؟ اداره‌ی حکومت، بدون مبارزه، مگر ممکن است؟ در کجای دنیا بوده؟ چه وقت بوده، که حالا بشود؟) حتی فرضش را هم نمی‌کردند. ✅ در بین علمای گذشته‌ی خودمان، شاید یکی، یا دو، سه نفری را انسان بتواند پیدا کند که در ذهنشان بوده است، شاید بشود حاکمیت مکتب اهل بیت در عالم خارج تحقق پیدا کند. یکی از آنها مثلاً مرحوم رضوان‌الله تعالی علیه است که حکومت اسلامی بر مبنای تشیع را فرض می‌کند و این‌طور به ذهن شریفش می‌رسد که وجود شریف ایشان به این حاکمیت، در زمان خودش، اولی و احق از دیگران است. یا (رضوان‌الله تعالی) علیه، شاید از بعضی اشعار و کلماتش، چنین نکاتی استفاده شود. اما بقیه، اصلاً به ذهنشان هم نمی‌آمد. امام، این رؤیای بی‌تعبیر را، در عالم خارج و واقعیت، محقق کرد. یعنی آنها نوشتند تا افراد در زندگی و و خودشان مسلمان شوند؛ اما ایشان کاری کرد تا انسانها در همه‌ی ، در یک زندگی کنند. آنها استنباط کردند تا بتواند خود را مسلمان نگه‌دارد؛ اما امام استنباط کرد تا بتواند با زندگی کند. ببینید فرقش چقدر است! آنها همت گماشتند که همین اقلیت شیعه را حفظ کنند؛ اما امام همت گماشت که پیام اسلام و حق را به آفاق عالم بگستراند؛ و تا حدود زیادی هم توانست. هرچه بعد از این هم بشود، از برکات حرکت آن بزرگواراست. 🔆۱۳۷۱/۰۷/۱۵ 💠💠 خانه طلاب جوان ⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از خانه طلاب جوان
🔅 (۵) 🔅 🌀 کاری که امام کرد قابل مقایسه با کار بقیه ی فقهای شیعه نیست 🌀 💠 ...برای این‌که شما آقایان تعجب نکنید، یک نمونه می‌آورم و آن، امام راحل است که کار او حقاً و انصافاً، قابل مقایسه با کار بقیه‌ی فقهای شیعه نیست. آنها همه نوشتند و گفتند، تا تربیت شوند. اما این امید که بتوانند بر اساس این مکتب تشکیل دهند، اکثراً حتی در دلهایشان هم نبود. 💠 شما به «کتاب‌الجهاد» در کتب فقهیه‌ی ما نگاه کنید. متأخرین، غالباً «کتاب الجهاد» را مختصر بحث کرده‌اند و حتی بعضی تصریح کرده‌اند که «ما چرا درباره‌ی جهاد بحث کنیم!؟ خود آقا امام زمان می‌آید؛ جهاد مال زمان ایشان است! خود ایشان هم که مسأله را بهتر از ما می‌داند!» یعنی تصور این را هم نمی‌کردند که یک‌وقت ممکن است دولت حقی بر اساس این مکتب تشکیل شود. (قاعدتاً اگر دولت حقی تشکیل شد، دشمن دارد و جنگ دارد. مگر می‌شود دولت بی‌جنگ تصور کرد!؟ اداره‌ی حکومت، بدون مبارزه، مگر ممکن است؟ در کجای دنیا بوده؟ چه وقت بوده، که حالا بشود؟) حتی فرضش را هم نمی‌کردند. ✅ در بین علمای گذشته‌ی خودمان، شاید یکی، یا دو، سه نفری را انسان بتواند پیدا کند که در ذهنشان بوده است، شاید بشود حاکمیت مکتب اهل بیت در عالم خارج تحقق پیدا کند. یکی از آنها مثلاً مرحوم رضوان‌الله تعالی علیه است که حکومت اسلامی بر مبنای تشیع را فرض می‌کند و این‌طور به ذهن شریفش می‌رسد که وجود شریف ایشان به این حاکمیت، در زمان خودش، اولی و احق از دیگران است. یا (رضوان‌الله تعالی) علیه، شاید از بعضی اشعار و کلماتش، چنین نکاتی استفاده شود. اما بقیه، اصلاً به ذهنشان هم نمی‌آمد. امام، این رؤیای بی‌تعبیر را، در عالم خارج و واقعیت، محقق کرد. یعنی آنها نوشتند تا افراد در زندگی و و خودشان مسلمان شوند؛ اما ایشان کاری کرد تا انسانها در همه‌ی ، در یک زندگی کنند. آنها استنباط کردند تا بتواند خود را مسلمان نگه‌دارد؛ اما امام استنباط کرد تا بتواند با زندگی کند. ببینید فرقش چقدر است! آنها همت گماشتند که همین اقلیت شیعه را حفظ کنند؛ اما امام همت گماشت که پیام اسلام و حق را به آفاق عالم بگستراند؛ و تا حدود زیادی هم توانست. هرچه بعد از این هم بشود، از برکات حرکت آن بزرگواراست. 🔆۱۳۷۱/۰۷/۱۵ 💠💠 خانه طلاب جوان ⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
📌راننده: این ماشین ! آقای کافی نقل می کردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه.نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ، انگولکش نکنن ، خط نندازن روشو ...گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین ! کسی چادر روش نمی کشه! اون روش چادر کشیدن! "منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".