eitaa logo
جوشیروان؛مهدفرهنگ وادب
800 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
کانال #ایتایی#جوشیروانگرام بنام جوشیروان ؛مهدفرهنگ و ادب تقدیم می کند راه ارتباطی با ما (در صورت لزوم ؛ #پیام #آگهی_ها #انتقادات #پیشنهادات خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید)👇👇👇 @Iran_Ali2408 لینک کانال پرمخاطب ما ✦࿐❀°❤°❀࿐✦ @jhoshirvan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بین‌الحرمین بوی گرفت 🔹دستهٔ معروف «بنی عامر» بزرگ‌ترین کاروان زائران پیادهٔ است که دوم صفر از بصره به سمت حرکت کرد و بامداد امروز به مقصد رسید و در بین‌الحرمین عزاداری کرد. ‌ⓙⓞⓘⓝ↡ 🖤|↬❥@jhoshirvan
جوشیروان؛مهدفرهنگ وادب
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷 ✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_چهاردهم 💠 بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنا
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷 ✍️ 💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپاره‌های نبود که هرازگاهی اطراف شهر را می‌کوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلوله‌های داعش را به‌وضوح می‌شنیدیم. دیگر حیدر هم کمتر تماس می‌گرفت که درگیر آموزش‌های نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن و دیدار دوباره‌اش دلخوش بودم. 💠 تا اولین افطار چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است. تأسیسات آب در سلیمان‌بیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لوله‌ها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم. 💠 شرایط سخت محاصره و جیره‌بندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای به نان و شیره توت قناعت می‌کردیم و آب را برای طفل خانه نگه می‌داشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم. اما با این آب هم نهایتاً می‌توانستیم امشب گریه‌های یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک می‌شد، باید چه می‌کردیم؟ 💠 زن‌عمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو می‌خواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل مانده‌ایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید. در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزه‌داری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش می‌زد که چند روزی می‌شد با انفجار دکل‌های برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش می‌شد دیگر از حال حیدرم هم بی‌خبر می‌ماندم. 💠 یوسف از شدت گرما بی‌تاب شده و حلیه نمی‌توانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب می‌فهمیدم گریه حلیه فقط از بی‌قراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در شمالی شهر در برابر داعشی‌ها می‌جنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود. زن‌عمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد. 💠 زن‌عمو نیم‌خیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با می‌زنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه‌های در و پنجره در هم شکست. من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خرده‌های شیشه روی سر و صورت‌شان پاشیده بود. 💠 زن‌عمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه می‌کرد نمی‌توانست از پنجره دورشان کند. حلیه از ترس می‌لرزید، یوسف یک نفس جیغ می‌کشید و تا خواستم به کمک‌شان بروم غرّش بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجره‌های بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد. 💠 در تاریکی لحظات نزدیک مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمی‌دید و تنها گریه‌های وحشتزده یوسف را می‌شنیدم. هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست می‌کشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمی‌دیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟» 💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمی‌دید و با دلواپسی دنبال ما می‌گشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس می‌لرزند. پیش از آنکه نور را سمت زن‌عمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!» 💠 ضجه‌های یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ می‌ترسیدم عباس از دست‌مان رفته باشد که حتی جرأت نمی‌کردم نور را سمتش بگیرم. عمو پشت سر هم صدایش می‌کرد و من در شعاع نور دنبالش می‌گشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بی‌خبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست... ✍️نویسنده: 🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
‌‌‌﷽ 📚 مروری بر ؛ موضوع 🔴 اصلاح‌طلب‌ها ؛ دیروز ، امروز ، فردا 🟤 اصلاح طلبان که هستند ؟ چه گفته‌اند ؟ چه می‌خواهند ؟ در پی اصلاح چه هستند ؟ ▪️ آیا منظور از اصلاح‌طلبی تغییرات اساسی در نظام به عنوان است ؟ ▪️ چرا اغلب در این سال‌ها در جمع اصلاح‌طلب‌ها بوده‌اند ؟ ▪️ چرا عموم افرادی که به غرب و شبکه‌های ماهواره‌ای پیوستند ، نوعا از اصلاح‌ طلب بودند ؟ ▪️ چرا از اصلاح‌طلبان حمایت می‌کنند ؟ ▪️ چرا همواره از اصلاح‌طلبان حمایت می‌کند ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی راه حجاب و امر به معروف و نهی از منکر نمی‌شود ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی شهید مدافع حرم نمی‌شود ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی حاضر به مدافع حرم شدن نیست ؟ ▪️ چرا هیچ اصلاح‌طلبی شهید راه ولایت نمی‌شود ؟ ▪️ و هزار چرای دیگر ... 🔵 در اینجا ، گوشه‌ای از ۴۰۰۰ هزار دولتمردان و چهره های شاخص اصلاحات به و ایجاد شبهه در دین توسط بزرگان اصلاح‌طلب را مرور کنیم : 🔻 محمد خاتمی : احکام متناسب با زندگی قبیله‌ای است ، قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست !؟ ▫️کیهان - ۱۲ شهریور ۷۸ 🔹 عبدالکریم سروش: ولایت بعد از فوتش به کسی منتقل نشده است. ▫️روزنامه صبح امروز - ۱۶ شهریور ۷۸ 🔻 ابراهیم اصغرزاده: حتی علیه هم می‌توان تظاهرات کرد. ▫️آفتاب امروز - ۲ شهریور ۷۸ 🔹محمد کاظم محمدی اصفهانی : به خود هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه‌گر نامید . ▫️روزنامه ایران - ۲۴ تیر ۷۹ 🔻 محسن کدیور : (ع) فقط در کلیات و اصول اسوه‌اند . ▫️ماهنامه کیان - بهمن ۷۷ 🔹 محسن کدیور : امروز در جامعه هیچ‌کاره است. ▫️نشریه پژوهش‌های قرآنی - سال ۷۹ 🔻 هاشم آقاجری : در حکومت‌های ، نه تنها دین افیون توده‌هاست که افیون حکومت‌ها نیز هست ▫️۲۵ فروردین ۸۱ 🔹رجبعلی مزروعی: حضرت (ع) مانند معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است. ▫️حریم - ۲۳ بهمن ۷۸ 🔻محمد مجتهد شبستری: فعل و قول حجت نیست. ▫️کیان - بهمن ۷۷ 🔹 علیرضا علوی تبار: ما پیشرفت نمی کنم چون در جامعه ما هنوز نمرده است. ▫️یالثارات - ۴ خرداد ۷۹ 🔻 اکبر گنجی: حرکت اصلاح‌طلبانه ما عاقبت به جدایی از سیاست خواهد انجامید. ▫️مصاحبه با شبکه آلمانی - ۲۴ فروردین ۷۹ 🔹 محمدرضا خاتمی: مبنای هر کاری رأی مردم است. ▫️جمهوری اسلامی - ۸ شهریور ۷۹ 🔻بهاء‌الدین خرم‌شاهی: کافر و بی‌دین هم خودی است. ▫️صبح امروز - ۲ شهریور ۷۸ 🔹 عزت‌الله سحابی: بدون نظارت مردم در معرض انحراف هستند. ▫️روزنامه عصر آوارگان - ۱۶ دی ۷۸ 🔻 عطاالله مهاجرانی: نظریه ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است. ▫️روزنامه آریا - ۱۶/۱/۷۹ 🔹 سعید حجاریان: تفکر نمی‌تواند فرهنگ عاشورا را بازسازی کند. ▫️روزنامه ایران - ۳۱ فروردین ۷۸ 🔻 احمد نراقی : برای انسان‌های بعد از زمان خود، قابل فهم نیست. ▫️هفته نامه آبان - ۱۱/۱۰/۷۷ 🔹 مقصود فراستخواه : حقیقت ثابت نداریم ، حتی در دست انبیاء و معصومین. ▫️۲۲ شهریور ۷۷ 🔻 مقصود فراستخواه : هنرمند اصیل هم به نحوی به فضای آمیخته با ابتذال نیاز دارد و گرنه از دل و دماغ می‌افتد. ▫️۲ آبان ۷۹ 🔹 اکبر گنجی: متعلق به موزه تاریخ است. ▫️۲۴ فروردین ۷۹ 🔻 محمد خاتمی : اگر این مانع حضور زن شود ، قطعا مضر است. ▫️۱۶ آبان ۷۹ 🔹 محمد خاتمی: مشکل این نیست که چگونه لباس بپوشند، مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه مختلف حضور داشته باشند. ▫️روزنامه همبستگی - ۱۶/۸/۷۹ 🔻 جهانبخش محبی‌نیا: موسیقی و رقص و سکس باید شرعی شود. ▫️آفتاب امروز - ۳/۷/۷۸ 🔹 عبدالکریم سروش: خدای جدید با خدای گذشتگان متفاوت است. ▫️نشریه کیان 🔻 عبدالکریم سروش: فرهنگ خشونت‌آفرین است، اگر کشته ‌شدن آسان شد ، کشتن هم آسان می‌شود. ▫️ماهنامه کیان بهمن ۷۷ ✔️حتما دهید.
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ بخوان بنام پروردگارت، که آفرید... [قرآن کریم، سوره علق، آیه۱] 🗞 نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه، مسئله آموز صد مدرّس شد (حافظ شیرازی) 🔹مرکز فرهنگی هنری @afarenashmarkazi