♥️ ⃟🕯
-
•
آن سفـࢪ ڪࢪده ڪہ صد قافلـہ دل همࢪه اوسٺ
هࢪ ڪجا هسٺ ﺧدايا بہ سلامٺ داࢪش🤲🏻
السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةَاللَّهِفـٖےأَرْضِهِ..✋🏻✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🌱🖤」
•
.
بیراهه
میروم
تو
مرا
سر،به راه کن💔🙏🏻'!..
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه حل پزشکیان برای حل مشکلات اقتصادی 😂😂😂
#ثامن
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی_وهفت
پیراهن سپیدم همه از #خونش رنگ گل شده بود،..😭😭😭
کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین #نوری✨👣 که به نگاهش مانده بود، دنبال #من میگشت...😭😭😭
اسلحه مصطفی کنارش مانده..
و نفسش هنوز برای #ناموسش می تپید که با نگاه نگرانش روی بدنم میگشت مبادا زخمی خورده باشم...😭😭
گوشه پیشانی اش شکسته و کنار صورت و گونه اش پُر از خون شده بود...
ابوالفضل از آتش این همه زخم در آغوشش پَرپَر میزند..
و او تنها با قطرات اشک، گونه های روشن و خونی اش را میبوسید...😭🌸
دیگر خونی به رگ های برادرم نمانده بود که چشمانش خمار خیال شهادت🕊سنگین میشد..
و دوباره پلک هایش را می گشود تا صورتم را ببیند..
و با همان چشم ها مثل همیشه به رویم میخندید...😊🕊
#اعجازنجاتم مستش کرده بود..
که با لبخندی شیرین پیش چشمانم دلبری میکرد،..😍😊
صورتش به #سپیدی_ماه میزد و لب های خشکش برای حرفی میلرزید..
و آخر #نشد که پیش چشمانم مثل ساقه گلی شکست🥀🕊 و سرش روی شانه رها شد...🕊👣✨
انگار عمر چراغ چشمانم به جان برادرم بسته بود..😱😭
که شیشه اشکم شکست و ضجه میزدم😭😫 فقط یکبار دیگر نگاهم کند...
شانه های مصطفی از گریه میلرزید😭 و داغ دل من با گریه خنک نمیشد..😭
که با هر دو دستم..
پیراهن خونی ابوالفضل را گرفته بودم و تشنه چشمانش، صورتش را میبوسیدم.. و هر چه میبوسیدم عطشم بیشتر میشد که لب هایم روی صورتش ماند.. و نفسم از گریه رفت...😭😭😫😫😭😫😭😭
مصطفی تقلّا میکرد..
دستانم را از ابوالفضل جدا کند و من دل رها کردن برادرم را نداشتم...🕊😭😭😭
که هر چه..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 04.mp3
7.77M
#سفر_پرماجرا ۴
✨منزل اول؛ تـولد به برزخ
✍زمانِ تولدت را نمی دانی....
ناگهان چشم باز می کنی،
و دنیایی را درمی یابی که نمی شناسی!
💠و اینــجاست که؛
ماجرای سفــر تو آغاز می شود...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 #امام_على عليه السلام:
🌼مجادله، بذرِ شرّ است
❄️المِراءُ بَذرُ الشَّرِّ
📚غررالحكم حدیث 393
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تازه_از_حرم
🌺 حال و هوای صحن انقلاب حرم مطهر و آماده سازی گنبد جهت تنظیف به مناسبت عید سعید #غدیرخم
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
⊰🌱⊱
.
.
عکسشـانقـابشدواز #تو نیامـدخبری💔!
العجلمولانا✨
『 #سلام_باباجان 』
『 #باسپاهیازشہیدانخواهدآمد(: 』
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
38.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰🥀✨⊱
.
.
عشق تو مرا " اَلَسْتُ مِنْکُمْ بِبَعید ''🔗
"هجر تو مرا " اِنَّ عَذٰابی لَشَدید "💔
بر کنج لبت نوشته " یُحیِی و َیُمِیت "✨
مَنْ مٰاتَ مِنَ الْعِشقِ فَقَد مٰاتَ شَهید🕊!..
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراموش نکردیم آقای ظریف!
حافظه تاریخی ملت سرجاشه!!
سالهای فلاکت بار کشور ۸ سال
دولت روحانی بود!!😏
#پیشنهاد_دانلود 👌🏻
مداحی آنلاین - سرود جانم علی .mp3
5.1M
🌺 #عید_غدیر
💐با تو دل از غم آزاده علی علی
💐با تو خرابه آباده علی علی
🎙 #گروه_سرود_نجم_الثاقب
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی_وهشت
که هر چه بیشتر شانه ام را میکشید، بیشتر درآغوش ابوالفضل فرو میرفتم...😫😫😫😭😭😭
جسد ابوجعده🔥 و بقیه دور اتاق افتاده..
و چند نفر از رزمندگان🌟..
مقابل در صف🌟🌟🌟 کشیده بودند تا زودتر از خانه خارجمان کنند...
مصطفی🌸 سر ابوالفضل🕊 را روی زمین گذاشت،..
با هر دو دست بازویم را گرفته و با گریه😭❤️ تمنا میکرد تا آخر از #پیکربرادرم دل کندم...
و به خدا قلبم روی سینه اش جا ماند که دیگر در سینه ام تپشی حس نمیکردم...😭🥀🕊
در #حفاظ نیروهای مقاومت مردمی از خانه خارج شدیم..
و تازه دیدم...
کنار کوچه جسم بی جان🌷مادرمصطفی🌷 را میان پتویی پیچیده اند...
نمیدانم مصطفی با چه دلی این همه غم را تحمل میکرد..
که خودش سر پتو را گرفت، رزمنده دیگری پایین پتو را بلند کرد..
و غریبانه به راه افتادیم...😣😭😞💞😖😭
دو نفر از رزمندگان..
بدن ابوالفضل🕊👣 را روی برانکاردی قرار داده..
و دنبال ما برادرم رامیکشیدند...
جسد چند تکفیری...
در کوچه افتاده و هنوز صدای تیراندازی از خیابان های اطراف شنیده میشد...
یک دست مصطفی به پتوی خونی مادرش چسبیده..😭🌷
و با دست دیگرش دست لرزانم را گرفته بود..😭❤️
که به قدمهایم رمقی نمانده..و او مرا دنبال خودش میکشید.
سرخی غروب🌆 همه جا را گرفته..
و شاید از مظلومیت خون شهدای زینبیه🌷💚 در و دیوار کوچه ها رنگ خون شده بود..
که در انتهای کوچه..
مهتاب #حرم🕌💚✨ پیدا شد و چلچراغ اشکمان😭💞😭 را در هم شکست...
تا رسیدن به آغوش حضرت زینب (س) هزار بار جان کندیم..
و با آخرین نفسمان تقریباً میدویدیم تا پیش از رسیدن تکفیری ها در حرم #پنهان شویم...
گوشه و کنار صحن عده ای پناه آورده و اینجا دیگر #آخرین_پناهگاه مردم زینبیه از هجوم تکفیری ها بود...
گوشه صحن...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 05.mp3
7.88M
#سفر_پرماجرا ۵
💠ملاقات با فرشته ی مرگ
✍نوزادی که ریه ی سالم ندارد؛
لحظه ی تولد، احساس خفگی می کند!
خاطره ی ملاقات تو با فرشته ی مرگ نیز...
بسته به میزانِ سلامتِ روح توست
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
من حتی از تصور اینکه تو دوباره وزیر امور خارجه بشی هم هراس دارم چه برسه به اینکه تو دولت جدید وزیر خارجه ما بشی !
#نه_به_پزشکیان
#ثامن
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت یکی از ستادهای پزشکیان در اصفهان و پخش ترانه " برای " شروین حاجی پور !!
#ثامن
#پزشکیان
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
عمری ست به دنبال تواَم، نیست نشانی
ای خوبتر از خوبتر از خوب، کجایی؟!
#سلام باباجان
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir