دستم برای خویش به جایی نمیرسد
پایم به شاهراه رهایی نمیرسد
هر بار اشک و آه به من حمله میکنند
بغضم به مرز عقدهگشایی نمیرسد
از بس فقط صدای خودم را شنیدهام
دیگر به گوشهام صدایی نمیرسد
از آسمان به سمت زمین راه بسته است
حتی به اهل عشق هوایی نمیرسد
سدیست بین آدمیان و فرشتگان
از فرش سوی عرش دعایی نمیرسد
دنیا همیشه در تب تکرار بوده است
این داستان اگرچه به جایی نمیرسد
#پوریا_شیرانی
🆔 @jomlax❄️
✨
شیر هرگز سر نمیکوبد به دیوار حصار
من همان دیوانه ی دیروزم اما بردبار
فرق دارد معنی تنهایی و تنها شدن
کوه بی فاتح کجا و دشت های بی سوار
#پوریا_شیرانی
🆔 @jomlax❄️
گاهی فقط یک ابر می فهمد هوایم را
یک روح سرگردان، سرای ناکجایم را
یک باغبان در خشکسالیهای پی در پی
یک گوش کر، فریادهای بیصدایم را
دردم شبیه دردهای پیش از اینم نیست
گم کردهام انگار در قلبم خدایم را
میترسم ازتصویر آیینه که در چشمش
دیوانه ای دیگر بگیرد باز جایم را
مثل خوره این زخم ها بر روحم افتاده
درهم تنیده تار رخوت انزوایم را
من گرم رویای خودم بودم نمیدیدم
کابوسهای منتظر در خوابهایم را
رفتم به سمت آرزوهای مه آلودم
آن قدر که دیگر ندیدم ردپایم را
#پوریا_شیرانی
#کافه_تنهایی
🌸🦋 @JomLax 🦋🌸
〽️
از سر زلف تو پیداست که سر میخواهی
از پریشانی یک شهر خبر میخواهی
عشق میدان جنون است، نه پسکوچه عقل
دل دیوانه مهیاست اگر میخواهی
#پوریا_شیرانی
🌸🦋 @JomLax 🦋🌸
ناگهان آمد و دلشوره به دلها انداخت
عشق، اینگونه جهان را به تقلا انداخت
قطره از ابر جدا شد که به دریا برسد
تشنگی دام به اندازهی صحرا انداخت
ترس در جامهی صبر آمد و دستم را بست
کار امروز مرا باز به فردا انداخت
عقل چون در قلمم جوهر معنا می ریخت
عشق در دفتر خود نام مرا جا انداخت
آنقدر در طلب هیچ دویدم که سراب
کودک شوق مرا عاقبت از پا انداخت
هیچ جز تکیه به خوش عهدی ایام نبود
اشتباهی که دلم گردن دنیا انداخت
مثل سهراب دلم از همه عالم که گرفت
قایقی ساخت و یک روز به دریا انداخت...
#پوریا_شیرانی
#کافه_تنهایی
🌸🦋 @JomLax 🦋🌸
💫
آنقدر خسته ام که بعید است نعره ام
از عمقِ چاه خستگی ام سر بر آورد
#پوریا_شیرانی
🌸🦋 @JomLax 🦋🌸