eitaa logo
دانستنیها
851 دنبال‌کننده
733 عکس
2هزار ویدیو
0 فایل
لینک کانال در ایتا و تلگرام @jpz09399909120 🟥 When you start to believe in yourself, the universe work in your favor 🟦 وقتی شروع میکنی به ایمان داشتن به خودت، جهان به نفع تو کار میکنه.
مشاهده در ایتا
دانلود
💕💕 بچه که بودم وقتی کار اشتباهی می کردم مادرم می گفت: "اشکال نداره حالا چکار کنیم تا درست بشه؟" اما مادر دوستم به او می گفت: "خاک بر سرت یه کار درست نمی تونی انجام بدی" امروز هر دو بزرگسال و بالغیم وقتی اتفاق بدی میافته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه که: "خب حالا چکار کنم؟" و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل می کنم. اما دوستم با مواجه شدن با اتفاقات بد عصبانی میشه و میگه: "خاک بر سر من که نمی تونم یه کار درست انجام بدم چرا من اینقدر بدبختم!" حرف های امروز ما و احساسی که به فرزندمان می دهیم تبدیل صدای درونی او خواهد شد. مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به فرزندانمان می دهیم. @jpz09113931202
هدایت شده از پیام سبز
‏زنبور مست از پدیده‌های تابستانی است. زنبورها می‌توانند با خوردن میوه‌های تخمیرشده پای درختان مست کنند. کنترل حرکتی و حافظه‌شان دچار اختلال می‌شود. راه کندو را گم می‌کنند و اگر هم با آن حال مستی خودشان را به کندو برسانند نگهبان جلویشان را می‌گیرد و تا هشیار نشوند راه‌شان نمی‌دهد. هم زنبورهای عسل و هم واسپ‌ها مست می‌کنند. ممکن است تصادف کنند یا در آب بیفتند. از شدت گرسنه وارد خانه‌ها می‌شوند. به خاطر غذا با انسان درگیر می‌شوند و نیش می‌زنند. مسمومیت الکل می‌تواند جان‌شان را بگیرد. گاهی صبح روز بعد جسدشان را می‌بینید که در گوشه و کنار افتاده. @jpz09113931202
شعری زیبا از زنده یاد " " ❣️زندگی ذره كاهیست ، كه كوهش كردیم ❣️زندگی نام نکویی ست كه خارش كردیم ❣️زندگی نیست بجز نم نم باران بهار ، ❣️زندگی نیست بجز دیدن یار ، ❣️زندگی نیست بجز عشق ، ❣️بجز حرف محبت به كسی ، ❣️ورنه هر خار و خسی ، ❣️زندگی كرده بسی ، ❣️زندگی تجربه تلخ فراوان دارد ، ❣️دو سه تا كوچه و پس كوچه و اندازه ی یك عمر بیابان دارد . ❣️ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ؟! ... . @jpz09399909120
📕 *بهرام گرامی ، معروف به "بهرام قصاب" ، میلیاردر ایرانی که بزرگترین کوره آجر پزی خصوصی  در منطقه "تمبی" مسجدسلیمان را با‌ بیش از 200 هزار سفال و آجر ، وقف خیریه کرده است ...* *او داستان جالبی از زمانی که در فقر زندگی کرده است ، بازگو می‌کند .* *می‌گويد : من در خانواده‌ای بسیار فقیر و در روستای "گلی خون" در حوالی "پاگچ امام رضا" زندگی می‌کردم .* *هنگامی که از بچه‌های مدرسه خواستند که برای رفتن به اردو یک ریال با خود بیاورند ، خانواده‌ام به رغم گریه‌های شدید من ، از پرداخت آن عاجز ماندند .* *یک روز قبل از اردو ، در کلاس به یک سؤال درست جواب دادم و معلمِ من که از اهالی "کلگیر" بود و از وضعیت فقرِ خانواده ما هم آگاه بود ، به عنوان جایزه به من یک ریال داد و از بچه‌ها خواست برایم کف بزنند . غم وغصه من ، تبدیل به شادی شد و به سرعت با همان یک ریال در اردوی مدرسه ثبت نام کردم .* *دوران مدرسه تمام شد و من بزرگ شدم و وارد زندگی و کسب و کار شدم و به فضل پروردگار ، ثروت زیادی هم به دست آوردم و بخشی از آن را وارد اعمال خیریه نمودم . در این زمان به یاد آن «معلم کلگیری» افتادم و با خود فکر می‌کردم که آیا آن یک ریالی که به من داد ، صدقه بود یا جایزه ؟!* *به جواب این سئوال نرسیدم و با خود گفتم : نیتش هرچه که بود ، من را خیلی خوشحال کرد و باعث شد دیگر دانش آموزان هم نفهمند که دلیل واقعی دادن آن یک ریال چه بود .* *تصمیم گرفتم که او را پیدا کنم و پس از جستجوی زیاد ، او را  در بازار "نمره یک" یافتم . در زندگی سختی به سر می‌برد و قصد داشت که از آن مکان هم کوچ کند .* *بعد از سلام و احوال پرسی به او گفتم : "استاد عزیز ، تو حق بزرگی به گردن من داری" . او گفت : "من اصلاً به گردن کسی حقی ندارم" . من داستان کودکی خود را برایش بازگو نمودم و او به سختی به یاد آورد و خندید و گفت : "لابد آمده‌ای که آن یک ریال را به من پس بدهی" ؟ گفتم : " آری"  و با اصرار زیاد ، او را سوار بر ماشین خود کردم و به سمت یکی از ویلاهایم در "چم آسیاب" به راه افتادم .* *هنگامی که به ویلا رسیدم ، به استادم گفتم : "استاد ، این ویلا و این ماشین را باید به جزای آن یک ریال از من قبول کنی و مادام العمر هم حقوق ماهیانه ای نزد من خواهی داشت" . استاد که خیلی شگفت زده شده بود گفت : "اما این خیلی زیاد است" .* *من گفتم : "به اندازه آن شادی و سروری که در کودکی در دل من انداختی نیست" . من هنوز هم لذت آن شادی را در درونِ خودم احساس می‌کنم‌ ...* *مرد شدن‌ ، شاید تصادفی باشد ،  ولی مرد ماندن و مردانگی ، کار هر کسی نیست !* *ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ...* *اما ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ" باشند .* *که ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است .* *ﻭ اما ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ ... @jpz09399909120
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻سه كاربرد مهم would 1️⃣ Would you close the door? Would you open the window? 2️⃣ Would you like a coffee? Why would you say that? 3️⃣ Why would you buy that? 🏠 مستاجری یا صاحب خونه؟😃 بلدی اینا رو به انگلیسی بگی؟🧐 🔴tenant : مستاجر 🔵landlord : صاحب خونه 🟢real estate agent / realtor : مشاور املاک توی انگلیسی، برای «تنهایی»، دو تا واژه هست: alone و lonely فرقشون چیه؟ alone، تنها بودن فیزیکیه و lonely، تجربه حسی تنهایی.😢 آدم ممکنه alone باشه، ولی احساس تنهایی نکنه (Lonely نباشه). از اون طرف، آدم می‌تونه دور و برش پر از آدم باشه (alone نباشه)، ولی احساس تنهایی کنه (Lonely باشه.) @jpz09399909120
هدایت شده از پیام سبز
گیاه بن سرخ گیاهی شبیه به تره با نام های پیاز یزدی، لپو و سوره بنه، بن سور، بنسر، بوسور و بسور، گیاهی گل دار است که به طور وحشی می روید و بومی ایران است. بن سرخ در کوه ها می روید، به صورت تازه و خشک درون پلو استفاده می شود. این گیاه به نام های بن سور یا گیاه بوسور نیز شناخته می شود. دمنوش بوسور بهترین دارو برای سنگ کلیه و مدر میباشد @jpz09113931202
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه خودروسازان ایران 🔺ببینین کارخونه فولکس واگن ۷۳ سال پیش چی درست کرده!😍 @jpz09399909120
✍سوال:آیا شرایطی وجود دارد که زن برای خروج از کشور نیاز به اجازه شوهر نداشته باشد؟ ✅پاسخ:اگر خانم در زمان عقد جزو شروط ضمن عقد ، حق خروج از کشور را از آقا گرفته باشد و یا بعد از عقد ، در این خصوص از آقا وکالت گرفته باشد دیگر برای خروج از کشور نیازی به اجازه شوهرش ندارد در غیر اینصورت برای خروج از کشور نیاز به اجازه همسر دارد. @jpz09399909120
🌸🍃🌸🍃 "ماجرایی که سیاست و زیرکی نادرشاه کبیر را می رساند" ✍زمانی که نادر هند را تسخیر کرد چون می دانست نگهداری سرزمین هند کار سختی است تصمیم گرفت اداره هند را به محمد شاه گورکانی بسپارد و او فقط تابعیت ایران را بپذیرد و به ایران مالیات بدهد به همین دلیل برای برقراری صلح نادر دستور داد تا جشن با شکوهی را برگزار کنند اما قبل از برگزاری جشن یکی از زنان محمدشاه گورکانی به نزد نادر شاه آمد وگفت : 🔹یکی از الماسهای تخت طاووس گم شده است و محمدشاه آن را در دستاری که بر سر دارد مخفی کرده است. این پیغام نادر را کنجکاو کرد،با خودش گفت این چه الماسی است که شاه هند نمی تواند از آن دل بکند؟ باید هر طوری که شده این الماس را به دست آورم تا شاه هند تصور نکند که می تواند مرا فریب دهد. 🔸در روز جشن نادر به همراه چند نفر از معتمدان و سردارانش به سمت تالار جشن رفتند، با دیدن نادر جشن شروع شد، نادر شاه به همراه محمدشاه گورکانی به جایگاه ویژه رفتند نادر به آرامی نشست ومحمدشاه را نزدیک خود نشاند. 🔹زمانی که جشن تمام شد نادر از دوستی وعنایتی که به محمد شاه دارد صحبت کرد و گفت اکنون که سخن از دوستی است چه بهتر که شاهان دو کشور تاج های خود را به علامت دوستی با هم معاوضه کنند و برای اثبات دوستیش تاج خود را از سر برداشت و بر سرمحمد شاه گذاشت و دستار محمد شاه را بر سر خود قرار داد 🔸محمدشاه از این معاوضه ناراضی بود چرا که یک الماس گران قیمت داخل دستار سرش بود ولی جرأت نداشت چیزی بگوید ولی در عوض نادر از اینکه توانسته بود الماس گرانبهایی را به چنگ آورد راضی و خوشحال بود. 🔹بعد از تمام شدن جشن نادر با عجله به استراحتگاه خود رفت و دستار را از روی سرش برداشت و آن را گشود یک الماس درشت از لای دستار بیرون افتاد الماس چشم نادر و اطرافیانش را خیره کرده بود نادر الماس را برداشت و با خوشحالی گفت این الماس نیست یک کوه نور است. 🔸محمد شاه می خواست با مخفی کردن این الماس، آن را برا خودش نگه دارد ولی نادر با زیرکی و بدون خشونت توانست این الماس را تصاحب کند. @jpz09399909120