eitaa logo
دانستنیها
856 دنبال‌کننده
735 عکس
2هزار ویدیو
0 فایل
لینک کانال در ایتا و تلگرام @jpz09399909120 🟥 When you start to believe in yourself, the universe work in your favor 🟦 وقتی شروع میکنی به ایمان داشتن به خودت، جهان به نفع تو کار میکنه.
مشاهده در ایتا
دانلود
10.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🔹️استاد رياضی در وقتِ خارج از درس گفت: اعداد کوچکتر از یک، خواص عجیبی دارند. شاید بتوان آنها را با انسانهای بخیل مقایسه کرد ...* *مثلا عدد ( ۰.۲ = دو دهم) !!!* *وقتی در آنها ضرب می‌شوی یا می‌خواهی با آنها مشارکت کنی، تو را نیز کوچک می‌کنند:* *۳×۰.۲=۰.۶* *وقتی می‌خواهی با آنها تقسیم شوی یا مشکلاتت را با آنها تقسیم کنی و بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر می‌شوند:* *۳÷۰.۲=۱۵* *وقتی با آنها جمع می‌شوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی به تو اضافه نمی‌شود و چیزی به تو نمی‌آموزند:* *۳+۰.۲=۳.۲* *و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست نداده‌ای !!!* *۳-۰.۲=۲.۸* *🔹زندگی ارزشمندِ خودتان را به خاطر آدمهای کوچک و حقیر، بی‌ارزش نکنید !* بنام او صبح زیباتون بخیر،پگاهتون شادوفرجامتون نیک الهی به امیدتو @jpz09399909120
یاد ِآن روزی که ما هم "آب بابا" داشتیم دفتر ِخط خورده ی ِمشق الفبا داشتیم کفش هایی وصله دار و کوچک و شاید گِلی یک دل اما بی نهایت مثل ِدریا داشتیم صبح می شد عطر ِنان ِ تازه و چای و پنیر سفره ای هرچند ساده، دلخوشی ها داشتیم زندگی یک ده ریالی بود در دستِ پدر پول ِتوجیبی که نه، انگار دنیا داشتیم بوسه ی پُر مهر مادر وقت ِرفتن هایمان راه ِخانه تا دبستان شور و غوغا داشتیم نم نم باران که می شد مثل گنجشکان ِخیس از پی ِ هم می دویدیم و تماشا داشتیم برگ بود و خش خش و بابای ِپیر ِمدرسه باز هم پاییزِ رنگارنگ و زیبا داشتیم زنگ بود و صبحگاه و صف گرفتن هایمان ناظم و یک خط کش و دلواپسی ها داشتیم باز هم بوی ِگچ و تخته سیاه و نیمکت تا معلم تو میامد شوق ِبرپا داشتیم شور حاضر، شوق حاضر، عشق حاضر، غم نبود باز حاضر غایبی دستی به بالا داشتیم در می آوردیم دفترهایمان از توی ِکیف مشق ِشب هایی پُر از تصمیم ِکبرا داشتیم ریزش ِ کوه و قطار و ریز علی ِ مهربان آتش ِپیراهنش در سوز سرما داشتیم مُهرهای آفرین صد آفرین یادش بخیر دفتری از بیست های ِزنگ ِاملا داشتیم باز نقاشی و یک جعبه مداد ِرنگ رنگ خانه ای با دودکش آن سوی ِ رویا داشتیم "علم بهتر بود یا ثروت" نوشتن هایمان آرزوهای ِقشنگی زنگ ِانشا داشتیم زنگ ِ تفریح و هیاهو در حیاط ِ مدرسه شوق ِبازیگوشی دارا و سارا داشتیم زنگ ِ قبلی قهر شاید بر سر ِآلوچه ای زنگ ِبعدی آشتی، در قلب ِ هم جا داشتیم نام های ِیادگاری ِکج و کوله چه شد دزدکی بر نیمکت ها حق ِامضا داشتیم مثل ِبرق و باد رد شد کودکی هامان چه زود خواب ِشیرین بود شاید آنچه را ما داشتیم🍃🌺🍃 به یاد اول مهر و شروع مدارس @jpz09399909120