✡️ عصر عثمان؛ حکومت بنیامیه و آلیهود
💥 سیاست معاویه در برابر بحران مدینه (١)
1⃣ سیاست #سقیفه، انتقال قدرت به شام و معاویه بود؛ بنابراین در بحران پیشآمده میبایست از رسیدن شعلههای آن به شام جلوگیری کرد.
2⃣ از سویی آنچه میتوانست #خط_سقیفه را شکست دهد، «بحران کنترلشده و مستمر» بود. #عثمان باید در رأس حکومت بماند و افشاگری بر ضد آنان ادامه یابد تا پایههای شام نیز بلرزد و عثمان ناچار شود #معاویه را عزل کند.
3⃣ امام علی (ع) با ایجاد #سازمان_شیعی این هدف را پیگیری میکرد و اگر سیاستهای معاویه نبود، کار به اینجا ختم میشد و خلیفه متوجه حقایق امور نبود.
4⃣ معاویه در برابر بحران مدینه، سه گزینه پیش رو داشت: ۱. سکوت، ۲. حمایت نظامی از عثمان، ۳. تشدید بحران. در راستای بهدست گرفتن قدرت، وی از میان این سه گزینه، #تشدید_بحران را برگزید.
5⃣ اگر معاویه ساکت باشد و بحران کنترل شود، عثمان بهتدریج خسته میشود و مورد فشار قرار میگیرد و در نهایت همانگونه که با ولید بن عقبه کرد، معاویه را نیز عزل میکند. تنها چاره در «تشدید بحران» بود. عثمان هرچه زودتر باید کُشته شود و این «بحرانِ کنترلشده» باید افسارگسیخته شود.
6⃣ بقای عثمان به ضرر دستگاه است؛ چون عثمان در نهایت یا باید خود را خلع میکرد، یا به خواست شورشیان تن میداد و #بنیامیه را خلع میکرد. بنابراین کارگزاران معاویه در مدینه، مانند #مروان_بن_حکم که داماد عثمان و در خانهٔ عثمان بود و دیگرانی که از معاویه دستور میگرفتند، بحران را تشدید میکنند تا هرچه زودتر به کار عثمان پایان داده شود.
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter
✡️ عصر عثمان؛ حکومت بنیامیه و آلیهود
💥 سیاست معاویه در برابر بحران مدینه (٢)
1⃣ شواهد زیر این نظریه را بیشتر تقویت میکند که عمّال #معاویه پیوسته در پی #تشدید_بحران بودند تا هرچه زودتر به کار #عثمان خاتمه داده شود و مردم را بر اقدام به #قتل او تحریک میکردند:
2⃣ الف) پس از آنکه #مصریان به مدینه آمدند و خانهٔ عثمان را محاصره کردند، با وساطت امام علی (ع)، عثمان وعده داد بر طبق کتاب خدا و سنت نبوی عمل کند و خواستههای آنان را برآورده سازد و خطبهای خواند و مردم خشنود شدند و با خوشحالی گرد منزل وی جمع شدند تا عثمان به وعدههای خود عمل کند؛ ولی #مروان بیرون آمد و با تندی با مردم سخن گفت و از آنان خواست پراکنده شوند!!
3⃣ ب) پس از آنکه مصریان خانهٔ عثمان را محاصره کردند، و درخواست عزل عبدالله بن سعد بن ابیسرح را داشتند، با پایمردی امام علی (ع)، عبدالله را عزل و محمد بن ابوبکر را به حکومت مصر منصوب کرد و گروهی از مهاجر و انصار را همراه مصریان برای رسیدگی به شکایات آنان به مصر فرستاد. مصریان به راه افتادند. مقداری راه پیموده بودند که سواری دیدند. او خود را غلام عثمان و حامل پیام شفاهی برای عبدالله بن ابیسرح از عثمان معرفی کرد. مصریان او را بررسی کردند. در مشک آبش نامهای یافتند. نامه را گشودند. در آن، به حاکم مصر فرمان کُشتن و قطع دست شورشیان و… داده شده بود! مصریان بازگشتند. عثمان گفت: نه نامه از من است و نه از آن اطلاعی دارم. گفتند: مگر این مُهر تو نیست که پای نامه است و غلام تو بر شتر مخصوص تو سوار و حامل این نامه بود؟! عثمان انکار کرد.
4⃣ در آن زمان مُهر خلیفه بهدست #مروان بود و خلیفه بازیچهٔ دست مروان و #بنیامیه بود.
5⃣ #عثمان کاری را میکرد که به او گفته بودند و امیرمؤمنان (ع) چند بار او را بر این امر توبیخ کرد و یک بار فرمودند:
6⃣👈 #مروان راضی نمیشود مگر به آنکه تو را از دین و عقلت منحرف کند. مَثَل تو با آنها، مَثَل زنی است که بر شتری نشسته و افسار شتر دست دیگران است و به هرجا بخواهند او را میکشند.
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter