✡ یهودیت در من از بین نرفته است!
🎯 حاخام #یدیدیا_شوفط رهبر مذهبی #یهودیان_ایران قبل انقلاب و ایرانیتبارِ جهان بعد از انقلاب در خاطراتش دربارهی حضور و سخنرانی #صادق_طباطبایی کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری ایران، در یکی از کنیساهای تهران نوشته است. در این خاطره به #جدیدالاسلام بودنِ یکی از همراهان صادق طباطبایی اشاره کرده است:
1⃣ «باری، شب شبات [شنبه] شد. ما عرویت [نماز شامگاه] خوانده بودیم که دیدیم آقای صادق طباطبایی بههمراه یک نفر معمم و یک نفر مکلا به #کنیسا آمد. آقای صادق طباطبایی اجازه صحبت خواست. گفتم بفرمایید. ایشان شروع به صحبت کرد که چکار میکند و خودش را معرفی کرد و گفت: من اگر انتخاب شوم نسبت به #یهودیان خوشرفتاری خواهم کرد و چهها خواهم کرد...
2⃣ به هر حال گذشت و نوبت به آقای مکلا رسید. خدا پدرش را بیامرزد. شروع کرد که: «چندین آیه داریم در #قرآن که خود پیامبر اسلام از یهودیان تعریف میکند و در سوره بقره آنقدر از #ملت_یهود تعریف میکند که حد ندارد. و گفت: شما یهودیان باید افتخار کنید که در قرآن در سوره بقره آمده است که خدا فرموده است: من شما را برتری دادم بر تمام عالميان. شما باید خیلی سپاسگزار باشید.» گفت و گفت و همهاش تعریف کرد و جلسه سخنرانی با خوبی و خوشی به پایان رسید.
3⃣ بعد از پایان سخنرانیهای آقای صادق طباطبایی و همراهان و قبل از خروج، بنده بهآهستگی به همان آقای مکلا گفتم: آیا امکان دارد شبی یا روزی در منزل بنده که نزدیک همینجا است، افتخار بدهید در خدمتتان باشم؟ گفت: البته. گفتم: شبات آینده همینجا در کنیسا منتظر شما خواهم بود. تشریف بیاورید منزل همین دو قدمی است.
4⃣ هفتهی بعد منتظرش ماندیم و آمد. با هم به منزل رفتیم. گفتم: لطفا صریح بگویید شما کی هستید؟ گفت: راستش من اهل کرمانشاه هستم. هشتاد، نود سال قبل، از طرف مسلمانان کرمانشاه، نسبت به یهودیان خیلی بد رفتاری شده بود، خانوادهی ما #یهودی بودند. از ترس مرگ همه مسلمان شدند [!]
5⃣ وقتی آن آقا که اسمش را نمیخواهم بگویم این حرف را زد، به یاد آوردم که دوستی داشتیم به نام آقای یاشار اهل کرمانشاه که یکی از اقوامش رئیس کل بهداری در تهران بود. من همین آقا را، که حالا مهمانم بود چندینبار در مهمانیهایی که مرحوم یاشار داشتند دیده بودم که با خانواده یاشار رفت و آمد داشت.
6⃣ نه تنها او را، بلکه رئیس کل بهداری تهران را و اکنون این آقا با افتخار و سرافرازی میگفت جدّش #یهودی بوده که به اجبار از ترس مرگ مسلمان شده است و خودش هم دانشگاه رفته و تحصیل کرده بود. مرد خیلی محترم و مسلمان خیلی متشخصی بود.
7⃣ میگفت: بله من جزو یکی از همین خانوادههایی هستم که به زور و اجبار و از ترس جان مسلمان شدهاند ولی خب #یهودیت در من از بین نرفته است. من در چند شهر، رئیس اداره #فرهنگ بودهام، رئیس #اوقاف بودهام و حالا هم جزو #دستگاه جمهوری اسلامی هستم. شامی آوردیم با #شراب، براخا [دعای مخصوص] گفتیم و مشغول صرف شام شدیم.»
📚 منبع: خاطرات حاخام یدیدیا شوفط، تدوین منوچهرکوئن، چاپ دوم، کالیفرنیا بهار۲۰۰۱، ناشر بنیاد فرهنگی حاخام یدیدیا شوفط، صفحه ۳۰۷-۳۰۶
✍ حسین قاسمی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
#⃣ #یهودیان_مخفی