eitaa logo
🌹یا علی...‌‌
9 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
297 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
طنز 😄 الهی میشود عید کریسمس؟ به دو تُنبان شود پایم مُلَبّس؟ تو که ما را مذّکر آفریده ای برایم شُوت کن یک جین مونّث الهی لطف کن از بینِ مُرغان عیالانم شود امشب مشخص برایِ کِثرتِ یارانه ها هم چهار بار هفت قلو زایَد؛مرا بس اجابت شد دعاهایم ؛؛که هیچی نشد؛ از این جهانم کن مُرخّص 😂😂
امـاݧ از دل ڪہ می‌ڪَوید: بزݧ بر طبل رسوایـــی... ولے دیوانڪَی‌هاے مرا ڪَردݧ نمی‌ڪَیرد ... !!!
❣ #سلام_امام_زمانم ای که روشن شود از نورِ تو هر صبح جهان... روشنایِ دل من حضرت خورشید سلام... #السلام_علیڪ_یا_عین_الحیوة
ستادِ عاشقی گفته : به وقتِ دیدنِ دلبر دو رکعت "دوستت دارم" برای قلب واجب شد...
| داشتنت | بايد مزه‌ىِ توت فرنگے🍓 بدهد، يا انارِ گُلپَر زده😋، يا آش رشته ےِ مامان جون تو غروب هاےِ جمعه... | داشتنت | بايد بوىِ ياسِ رازقے بدهد، يا بوىِ خاکِ باران خوردهـ☔️ نميدانم... ما كه نداشتيمـ💔! اما داشتنت بايد چيزِ خيلى قشنگى باشد!😊❤️
توکه رفتی بهار بود، بسان ماه پشت خانه خورشید پنهان شدی و پیدایت نشد، باران که آمد دلخوش آمدنت ،دامن به زیرش گشودم و شادی کنان که ارباب من نیز چونان بارش باران خواهد آمد ،اما نیامدی، به گلستان که شکوفه هایش عزم شکفتن کرده بود ،رفتم،به بالین تمام شکوفه ها دویدم امّا نیامدی، درخت ها که بیدار شدند،زیرسایه شان،به انتظار سایه ات ماندم،اما نیامدی و به سرم سایه نیاوردی. به جوی ها که در جوش و خروش بود، و با آواز گنجشگان هم صدا می شدند،رفتم و در آب سینه گستردم که شاید در قلبم آرام،همچون خنکای یک آواز دلنشین بنشینی،اما نیامدی. به پرستوها که از کوچ می آمدند،خیره شدم،اما تو باز نیامدی، عید آمد بابا نوئل،با دستان پرش تنها امیدم بود،اما توهدیه جامانده من بودی که آمدنت به بهاری دگر بود و هجرانت هدیه امسالم، وآخر ندانستم که چرا غزال خوش غزل روزگار فقط تو را آواز جدایی یاد داد، اما من همیشه منتظرت می مانم. از نوشته های دانشجوی مامایی مرحومه راضیه جعفریان.
28.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🇮🇷ایرانِ زیبا🇮🇷 🍃🌸آواهای محتوایی🌸🍃 🍃🌸🎼❤️آوای زیبای محلی کرمانجی (برا مراسم عروسی) 🍃🌸استان خراسان شمالی 🍃🌸از استاد میرزاده
4_5992596052237092845.mp3
7.17M
میثم ابراهیمی .
2_5399973084595749068.mp3
9.45M
♥️ گفتم ببینمت شاید که از سَرم دیوانگی رود؛ زان دَم که دیدمَت دیوانه تر شدم . . . . . . . . . . 🎤
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست در من طلوع آبی آن چشم روشن یادآور صبح خیال انگیز دریاست بیهوده می کوشی که راز عاشقی را از من بپوشانی که در چشم تو پیداست ما هردومان خاموش خاموشیم اما چشمان ما را در خموشی گفتگوهاست گل کرده باغی از ستاره در نگاهت آنک چراغانی که در چشم تو برپاست بگذار دستم راز دستت را بداند بی هیچ تردیدی که دست عشق با ماست دیروزمان را با غروری پوچ کشتیم امروز هم زان سان ولی آینده ماراست
باز پنج شنبه امد🕯 روزدلتنگی روزخاطرت روزاشک و حسرت🕯 روزبی قراری روزجای خالی مسافران بهشتی روزخواندن فاتحه وصلوات🕯 الهی روحشان شادویادشان گرامی🕯
مرا هزار امید است و هر هزار تویی....😁 ♥️♥️
شَب به شَب واژه به واژه عِشق وَرزیدم تو را امشب اما تا سحر دیوانِ شِعرت می کنم ... 🌙
زندانی گذشته ات نباش!
صبح وغزل وهوای مستانه بس است عطرگل سرخ رقص پروانه بس است کافیست توباشی و من وعشق وامید در، دهکده بهشت یک خانه بس است ‌ سلام ودرود صبح دل انگیز آخر هفته تون بخیروسرشاراز بهترینها 🙏🌺
ستاد عاشقی گفته: به وقت دیدن دلبر بخوانی ان‌یکادیّ و بگویی با دو چشم تر مرا ای نازنین، چشمی به راهِ انتظارت هست به قربان دوچشم تو، هم آن چشمان و هم این سر
سری شوریده دارد هرکه یکسر شعر می گوید وشاعر با سر شوریده بهتر شعر میگوید از آن روزی که گفتند آسمان پرواز ممنوع است فقط دارد کبوتر باکبوتر شعر می گوید شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین هایل درینجا خواجه از اوضاع بندر شعر می گوید یکی ازپشت در نعلین ایمان مرا دزدید نشسته شیخ ما بالای منبر شعر می گوید شکست خویش را از اول بازی پذیرفتیم چرا که مطمئن بودیم داور شعر می گوید اگر آن دوره مولانا و شمس و حافظ و سعدی خدارا شکر حالا کل کشور شعر می گوید الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها مگر آدم بدون جام وساغر شعر می گوید
غنچه خندید ولی باغ به این خنده گریست غنچه آن روز ندانست که این گریه ز چیست ! باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبدیل گریه باغ فزون تر شد و چون ابر گریست باغبان آمد و یک یک همه گلها را چید باغ عریان شد و دیدند که از گل خالی است باغ پرسید چه سودی بری از چیدن گل ؟! گفت : پ‍‍ژمردگی اش را نتوانم نگریست من اگر ز روی هر شاخه نچینم گل را چه به گلزار و چه گلدان دگر عمرش فانی است همه محکوم به مرگند چه انسان ، چه گیاه این چنین است همه کاره جهان تا باقی است !!! گریه ی باغ از آن بود که او میدانست غنچه گر گل بشود هستی او گردد نیست !! رسم تقدیر چنین است و چنین خواهد بود می رود عمر ولی خنده به لب باید زیست
‌شبیه عطر تن او که بر لباسش هست خودش كه نيست ولى دائما هراسش هست خودش که نیست ببیند به هرچه مینگرم به روی‌ مردمک چشمم انعکاسش هست نمی توانم از این عشق مرده دل بکنم هنوز توى سرم عطر مست ياسش هست هنوز می پرم از جا به زنگ هر تلفن هنوز دلهره ى آخرين تماسش هست دلم برای که تنگی؟ به این که دل تنگم تو فكر مى كنى اصلا كسى حواسش هست !!؟ ‏ ❄️
  فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم
درد ودرمان منی هم گله دارم هم نه سوختم با تو ولی سایه ات از دل کم نه نیستم سهم تو اما تو شدی دنیایم شاخه ات در پی این دار ونداری خم نه درس عبرت شده این عشق برای مردم خود این عاشق دیوانه ولی آدم نه بین یک جمع غمین وتک وتنها یعنی حرف نا گفته فراوان وکسی محرم نه از خدا خواسته ام سر بزند هر لحظه خنده بر روی لبت ،هیچ زمانی غم نه