مگذر ای یار و دراین واقعه مگذار مرا
چون شدم صید تو بر گیر و نگهدار مرا
#خواجوی_کرمانی
🍃🌸
نگاهت را نوشتهام ..
صدایت را بوسیدهام ..
و لبخندت را سنجاق کردهام به دلم ..
حالا تو هرچه میخواهی نباش
من با علاقهات زندهام
و با خیالت خوش ...
#ليلا_مقربی
🍃🌼
تـو یادت نیست ولی مَن خوب به یاد دارم
برای داشتنت دلی را به دریا زدم
که از آب میترسید..!
#سیدعلیصالحی
🍃🌼
جایی که عشق حاکم است مجالی برای برتری جستن وجود ندارد جایی که قدرت مستولیست عشق ناپدید میشود.
عشق و قدرت سایه یکدیگرند .
بنای هر رشکی(بغض و حسادت)
بر فقـدان عشق استوار است....
#کارل_گوستاو_یونگ
پر میکشم از پنجرهی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار در این پنجره با تو
از خستگی روز ، همین خواب پر از راز
کافیست مرا ، ای همه خواستهها تو
دیشب من و تو بستهی این خاک نبودیم
من یکسره آتش ، همه ذرات هوا تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا ، هرچه صدا ، هرچه صدا تو
آزادگی و شیفتگی مرز ندارد
حتی شدهای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ وَ یا شعبدهبازان سیاست ؟
دیگر نه و هرگز نه ، که یا مرگ که یا تو
وقتی همهجا از غزل من سخنی هست
یعنی همهجا تو ، همهجا تو ، همهجا تو
پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من ؟
تا شرح دهم از همهی خلق چرا تو ؟
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه
شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست
خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
یک سبد با بونه را با بوسه اهدا می کنم
قلب رنجور و دلم را با تو احیا می کنم
کلبه قلبم شده در سوز عشقت آتشی
گربیایی در برم این کلبه زیبا می کنم
هرچه دارم در وجودم می کنم تقدیمتان
گرتومی خواهی سرم ازپیش اهدامی کنم
عاقبت در حسرت دیدار تو جان می دهم
گرکه جان بخشی مرا صدکور بینا می کنم
من که در عالم ندیدم همدمی مانند تو
بی سبب پس من چرا امروز وفردا می کنم
گفتی از تو بگسلم... دریغ و درد
رشتهٔ وفا مگر گسستنی است؟
بگسلم ز خویش و از تو نگسلم
عهد عاشقان مگر شکستنی است؟
دیدمت شبی به خواب و سرخوشم
وه... مگر به خوابها ببینمت
غنچه نیستی که مست اشتیاق
خیزم و ز شاخهها بچینمت
شعله میکشد به ظلمت شبم
آتش کبود دیدگان تو
ره مبند، بلکه ره برم به شوق
در سراچهٔ غم نهان تو ....
#فروغ_فرخزاد
#یک_جرعه_کتاب 📚
به نظر من ما انسانها بر روی کرهی زمین زندگی نمیکنیم بلکه سرزمین واقعی ما، قلب کسانی است که به آنها علاقه داریم.
📕 سی اثر
✍🏽 #کریستین_بوبن
ما تو خونمون حق انتخاب داریم مثلا الان بابام گف یا بزن اخبار یا کنترلو بده به من😂
یکی میگه ”آشوبم، آرامشم تویی“
اون یکی میخونه “خودت آرامشم بودی، خودت دلواپسم کردی“
تلاش کنید از اولی به دومی نرسید.
هرچه کشیدم از سرِ 'یک آن' نگاه بود
اوضاع قبل آمدنش رو به راه بود...
زندانی اش شدم به نگاهی و بعد ازآن
در چشمِ من تمامِ جهان راه راه بود
تا آمدم به خود هَمِه ام را رُبود و رفت
میراثِ من از عشق سری بی کلاه بود
آری شکست خورده ام اما، گلایه نیست!
آری شکست خورده ام اما صلاح بود...
گاهی طریقِ اوج گرفتن صعود نیست؛
یوسف اگر عزیز شد از لطف چاه بود...
امیرحسین_اثناعشری
بعضی آدم ها دوستت نخواهد داشت
حتی اگر هر کاری کنی
و بعضی آدم ها حتی اگر هر كاري هم که کنی،
از دوست داشتنت دست نمیکشن
جایی برو که عشق هست ...!
گفته بودی همه زَرقند و فریبند و فسوس
سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست
•••
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است
به خدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نيستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،
او را بسوزانم !
خدا گفت: تو را از خاک آفريدم
تا بسازي ! . . . نه بسوزاني !
. از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . .
بازهم زندگي کني و پخته تر شوي . . .
تو را از خاک آفریدم تادر قلبت دانهٔ عشق بکاري ! . . .
و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش زندگی را دگرگون سازی ! . . .
هیچ می دانی ❣
در حسرت آغوشت میسوزم ❣
کاش با جرعه ای❣
از شهد لبانت آرامم کنی 💋
شما زنها را نمیشناسيد!
زنها از همه چيز میترسند.
از تنهايی
از دلتنگی
از ديروز
از فردا
از زشت شدن
از ديده نشدن
از جايگزين شدن
از تكراری شدن
از پير شدن
از دوست داشته نشدن
و شما برای رفع اين ترسها
نه نياز به پول داريد
نه موقعيت و نه قدرت
نه زيبايی و نه زبان بازی!
كافیست فقط حريم بازوانتان راست بگويد!
كافیست دوست داشتن و ماندن را بلد باشيد!
#سیمین_بهبهانی
میدانی، در تنهایی نیست که دلتنگ تو میشوم. بلکه در جمع اینچنینترم.
دلتنگی محصول غیبت نیست، محصول حضور است. حضور هر کس غیر از تو. بودن با دیگران، نبودن تو را بیشتر میکند.
دیوارها و صندلیها و تختها و اتاقها و خانهها و خیابانهای خالی نیستند که جای خالی تو را باز میتابانند؛ بلکه آدمها هستند. آدمها - آخ آدمها - آخ از آدمهایی که هستند، اما «تو» نیستند!
#حسین_وحدانی
در حقیقت آدمی، در یک سکانس از زندگی اش گیر میکند
و بعد دیگر مهم نیست که تا کجا پیش می رود،
تا هر جایی که برود
تا هر جایی
بازهم با یک چشم برهم زدن برمیگردد به همان سکانس،
همان سال
همان روز
همان ساعت
همان لحظه..
و پیر شدن انسان از همین لحظه شروع می شود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
لبهاى ترت، مثل قبل نماز است
يعنى كه در آغوش، به لبهات نياز است
جايى كه خودش چشمه-شراب ست، مسلمان
پيداست، تيمّم عملى غيرمجاز است
بر عكسِ درِ مسجد و ميخانه، به رويت...
آغوشِ منِ بى سر و پا، يكسره باز است
ده فصلِ رساله شده در باب تو، از بس
موى تو براى فُـقَــها، مسأله ساز است
بايد "بِكِشم" دست به آن؟! يا كه از آن؟! چون
اندام تو گنجينه اى از گوهرِ "ناز" است
القصّه، تو مجموعه اى از قوس و هلالى
طورى كه فقط راهِ دو ابروت، تراز است
خلوت بشود جاده ى چالوس از اين پس
تا منحنىِ خنده ى تو چشم نواز است
🌹🌹🌹
براے دل بستن
باید دلت را به دلش گره بزنے
یڪے زیر، یڪے رو …
مادر بزرگم مے گفت :
قالے دستباف مرگ ندارد !
#توآرومم_ڪن
میان شکسته های دلم هنوز پیدایی
تمامِ علت ِ عاشقی و شیدایی
تو رفته ای،میان سکوت مبهم احساس
چه بغضی گرفته مرا، کنارِ تنهایی
برو که دل از من بریده ای، افسوس
گرفته نگاه مرا گریه ای تماشایی
چو دفتری شده ام، خاطرات بی رغبت
دعا کنم که دوباره مرا تو بگشایی؟؟؟
نگاهِ مرا ببین که خیره بر راحت...
به بغض تو باران گرفته است چه شبهایی
بیا دوباره مرا بگشای دلیل لبخندم
که خاطرات مبهم مرا فقط تو معنایی
#علی_جعفری
مارا چه ساده سکه ی یک پول میکنی
این روز ها که ناز تورا خوب میخرند!
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من...
#شهریار