eitaa logo
🌹یا علی...‌‌
9 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
297 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سری شوریده دارد هرکه یکسر شعر می گوید وشاعر با سر شوریده بهتر شعر میگوید از آن روزی که گفتند آسمان پرواز ممنوع است فقط دارد کبوتر باکبوتر شعر می گوید شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین هایل درینجا خواجه از اوضاع بندر شعر می گوید یکی ازپشت در نعلین ایمان مرا دزدید نشسته شیخ ما بالای منبر شعر می گوید شکست خویش را از اول بازی پذیرفتیم چرا که مطمئن بودیم داور شعر می گوید اگر آن دوره مولانا و شمس و حافظ و سعدی خدارا شکر حالا کل کشور شعر می گوید الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها مگر آدم بدون جام وساغر شعر می گوید
غنچه خندید ولی باغ به این خنده گریست غنچه آن روز ندانست که این گریه ز چیست ! باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبدیل گریه باغ فزون تر شد و چون ابر گریست باغبان آمد و یک یک همه گلها را چید باغ عریان شد و دیدند که از گل خالی است باغ پرسید چه سودی بری از چیدن گل ؟! گفت : پ‍‍ژمردگی اش را نتوانم نگریست من اگر ز روی هر شاخه نچینم گل را چه به گلزار و چه گلدان دگر عمرش فانی است همه محکوم به مرگند چه انسان ، چه گیاه این چنین است همه کاره جهان تا باقی است !!! گریه ی باغ از آن بود که او میدانست غنچه گر گل بشود هستی او گردد نیست !! رسم تقدیر چنین است و چنین خواهد بود می رود عمر ولی خنده به لب باید زیست
‌شبیه عطر تن او که بر لباسش هست خودش كه نيست ولى دائما هراسش هست خودش که نیست ببیند به هرچه مینگرم به روی‌ مردمک چشمم انعکاسش هست نمی توانم از این عشق مرده دل بکنم هنوز توى سرم عطر مست ياسش هست هنوز می پرم از جا به زنگ هر تلفن هنوز دلهره ى آخرين تماسش هست دلم برای که تنگی؟ به این که دل تنگم تو فكر مى كنى اصلا كسى حواسش هست !!؟ ‏ ❄️
  فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم
درد ودرمان منی هم گله دارم هم نه سوختم با تو ولی سایه ات از دل کم نه نیستم سهم تو اما تو شدی دنیایم شاخه ات در پی این دار ونداری خم نه درس عبرت شده این عشق برای مردم خود این عاشق دیوانه ولی آدم نه بین یک جمع غمین وتک وتنها یعنی حرف نا گفته فراوان وکسی محرم نه از خدا خواسته ام سر بزند هر لحظه خنده بر روی لبت ،هیچ زمانی غم نه
برگرديم به زمان هاى قديم به ما تكنولوژى نيامده جانم برايت نامه مينوسم! از مبدأ معلوم، به مقصدِ نا معلوم عزيزِ جانم؛ سلام! كلام را كوتاه ميكنم! ملالى نيست جز دلتنگى هاى هر شب و مرورِ تمامِ خاطراتى كه اى كاش از ذهنَت پاك نشده باشد! همين! دلتنگِ "تو"، "من" ‎ 💕 🌸💕 🍃 🍎
4_5776286011558463105.mp3
10.38M
poya. bayati Aziatam nakon
Every single I had looked into your eyes, I fall in love a little more than once with you. هر زمان که به چشم هات نگاه میکنم، کمی بیشتر از یکبار عاشقت میشم. .. ♥️
کفش جادو به پایم پوشاندی و مرا به میان خورشید و ستارگان بردی و دیگر تمام دنیا مال من بود آه این کفش‌ها را از پایم در آور خورشید و ستاره‌ها را میخواهم چه کنم؟ همه ی دنیای من تویی و جهان با همه ی ستاره‌ها و خورشیدش از تو روشنی می‌گیرد.
عاشق که میشوی  تمام جهان نشانه معشوقه‌ات دارند  یک موسیقی زیبا یک فنجان قهوه ی تلخ  یک خیابان خلوت و ساکت  به آسمان که نگاه میکنی  کبوترانی که پرواز می‌کنند  همه تو را امید میدهند  حتما که نباید هدهد خبری بیاورد  گاهی کلاغی هم از معشوقه‌ات پیام دارد  جهان عاشقی زیباست آنقدر زیباست  که آواره شدنش هم زیباست  مردن در عاشقی هم زیباست  
❄️ کرده ام طی صد بیابان را به شوق یک جنون من از این دیوانه بازی ها فراوان کرده ام //۲۱》حسین منزوی
Amin-Habibi-Baroon-Ke-Mibareh-128.mp3
4.18M
🎼 بارون کہ می باره ... #امین_حبیبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_5377776977077863129.mp3
5.41M
آهنگ پیشنهادی کانال به دوستان منم ویه قلب عاشق آسرایی @k05sh02n98
عاقبـت راز دلم را بہ لبـانش گفتـم....! .. ♥️
دلم میخواد لحظه ی مرگم وجودموفدات کنم و با ذره ذره تنم،با تیکه های جسمم بگم که:سالهای زیادیه که تو عشقت می سوزم و از سوختنم حیات می گیرم،بگم که تو همه چیزم و همه کسمی، بگم جز تو فکر و ذکری نداشته و ندارم....خدای من، خیلی وقتا چشمام از عشقت خیسه،خیلی وقته که وجودم،قلبم، از عشقت در التهابه...حبیب من مردم اینجا احساس منونمی فهمن،نمی دونن... ای دنیا و آخرت من،بعد از هفده سال وجودم از همه بی نیاز شده و تو برام کفایت می کنی.خدایا ، وجودم از نگاهت لبریزه اما غمم اینه که تشنه ام،از وجودت سیرابم کن. خدای من ، تا فاصله ی رسیدن خیلی راهه،من تنهای تنهام و تویی همه کسم. از نوشته های دانشجوی مامایی مرحومه راضیه جعفریان
سرشار از امید به آینده می نگرم و در حسرت کمک کردن به عشقم و مردم می سوزم . دلم میخواد پزشک بشم و تا صبح به بیمارانم خدمت کنم و نخوابم. تو خط به خط وجودم خدا نگاشته شده و با همه وجودم حس می کنم که تنهایی هایم رو به اتمام است و تو وجودم یه گنج نهفته است. تنها پیروزی زندگی ام،عشقمه که با نفسش ، نفس می گیرم و عاشقانه بهم میگه، راز عاشقتم، اما حاال مونده تا بزرگ بشی. تو درس خوندن خدا خیلی کمکم می کنه،مدام صدام میزنه و بهم انرژی میده،که راز میتونی، نکنه کم بیاری، بهم میگه بیشتر از هر چی که بخوای بهت میدم. (از نوشته های دانشجوی مامایی مرحومه راضیه جعفریان)
عطر موهایت قرار از شهر می گیرد...بگو دل‌رُبودن را کدام‌عطّار یادت داده است؟
همه فكر مى كنند... شاعر شدم شعر مى گويم! نمى دانند من فقط عاشق شدم... تو را مى گويم!
#دلبرآ ♥️ هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار هم مشام دلم از زلف سمن‌سای تو خوش در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنّای تو خوش #حافظ
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد در حرم حال مناجات و بکا میخواهد شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون خفقان دارد و از عشق هوا میخواهد آه ای کرببلا سخت تر از هجران چیست؟ دل من آمده در صحن تو جا میخواهد اغنیا کعبه خود را به تو ترجیح دهند کربلا، حضرت ارباب گدا میخواهد؟ روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد
از اوّل صبح گوشی‌اَت اِشغال است در خلوت و جمع شاخکت فعّال است آن دل که به سینه می زنی سنگش را دل نیست عزیز، بلکه ترمینال است😑
وقتی بهشتِ عزّوجل اختراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد آهی کشید و آهِ دلش رفت و رفت و رفت تا هاله ای به دور زحل اختراع شد آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت نزدیک ظهر بود... غزل اختراع شد آدم که سعی کرد کمی مُنضبط شود مفعول و فاعلات و فَعَل اختراع شد «یک دست جامِ باده و یک دست زُلف یار» اینگونه بود، ها... که بغل اختراع شد! | |
..♡✵•° ای‌چون‌فلک‌ازعشق‌توسرگشته‌سرما سودای تو زد آتشِ غم بر جگر ما بودیم هوادار تو پیوسته و باشیم تا هست نشان تو و باشد خبر ما •❥✵••• #اللهم‌ارزقنی‌‌شفاعت‌الحسین‌یوم‌الورود..
..♡✵•° ای‌چون‌فلک‌ازعشق‌توسرگشته‌سرما سودای تو زد آتشِ غم بر جگر ما بودیم هوادار تو پیوسته و باشیم تا هست نشان تو و باشد خبر ما بشنوکه‌چه‌فریادو‌فغان‌درملکوت‌است از "یا رب" هر شام و دعای سحر ما ما‌زنده‌به‌عشق تو‌از‌آنیم‌که‌نگذاشت مهر تو که یک‌ذره بماند اثر ما جز آینه‌ی صورتِ روی تو نباشد هر ذره که یابند ز خاکِ بصر ما ناسوخته‌درهستی‌ماخشک‌و‌تری‌نیست از آتش سودای تو در خشک و تر ما چون‌مملکت‌حُسنِ‌توراحدوکران‌نیست در عشقِ رُخت کِی به‌سر آید سفر ما ای‌کرده‌به‌مَه‌نسبتِ‌رویش،‌مگرت‌نیست از روی خدا شرم و ز روی قمر ما جزروی‌تو‌درچشم نسیمی که‌درآید؟ ای آینه‌ی صورتِ رویت نظر ما...