🏴 #امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
لبخند به چهرهام نشاندی، ای تیغ!
خاک غمش از دلم تکاندی، ای تیغ!
با ضربت خود به فرق سر، آه...چه زود
من را تو، به فاطمه رساندی، ای تیغ!
✍ #عارفه_دهقانی
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
هر کس برای توبه مصمم نمیشود
با صد هزار موعظه آدم نمیشود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمیشود
طاعات ما و حلقهی پیوند با خدا
خالص نبوده است که محکم نمیشود
نامردی است بندگی لحظهای ما
شوق گناه و نافله با هم نمیشود
باید برای خشکی چشم التماس کرد
این چاه خشک، یک شبه زمزم نمیشود
ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:
من آمدم کنار تو باشم، نمیشود؟
شاید که از نگاه تو افتادهام دگر
وقتی دلم، شکسته و محرم نمیشود
در بین خوبها منِ آلوده هم بخر
چیزی که از کریمی تو کم نمیشود
حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده
حلوا برای غمزده مرهم نمیشود
جای بهشت، کرب و بلا روزیام کنید
بی کربلا، بهشت، مجسم نمیشود
نان علی و فاطمه را سائلی که خورد
دیگر مقابل احدی خم نمیشود
::
شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند
پس مرهمی براش فراهم نمیشود
جوری که آیههای سرش ریخته بهم
هر کار هم کنند منظم نمیشود
این ضربه سخت بود؛ ولی در دل علی
بر دردهای کوچه مقدم نمیشود
زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمینِ طَف
یک زینب است و این همه ماتم؟! نمیشود
✍ #محمدجواد_شیرازی
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
ای چراغ سحر خسته دلان!
ای دعای دل بشکسته دلان!
ماهِ تابیده به هر ویرانه!
آشنا با همه، خود بیگانه!
مونس و همدم دیرینه ی ما!
چاهِ آهِ سحرت سینهی ما!
داستان غم تو، فوق غم است
نام مظلوم برای تو کم است
بشریّت سویت آورده رجا
تو کجا وسعت! تاریخ کجا!
مسجد از شوق نمازت مدهوش
کوفه از بانگ اذانت به خروش
شعله بر سوزِ دلت باد زده
سجده از داغ تو فریاد زده
خونِ جاری شده بر صورت تو
تا قیامت سند غربت تو
خصم از فرق تو قرآن وا کرد
شبِ احیای تو را احیا کرد
تا شود زخمِ فراقت چاره
خون زد از فرق سرت فوّاره
خاک با خون جبین تو سرشت
خونِ پاکِ تو به محراب نوشت
که علی گشت دگر آسوده
لیک با تیغِ به زهر آلوده
ای کرامت همه پاینده به تو!
قاتلت گشته پناهنده به تو
ای علی جان! تو بگو کاسهی شیر
بوده کی پاسخ زخم شمشیر
ای به خون خفته! بگو یارت کو
مالک اشتر و عمّارت کو؟
باغبان! بود و نبود تو چه شد؟
غنچه و یاس کبود تو چه شد؟
ای دو عالم حرمِ ماتم تو!
تا صف حشر نثار غم تو
اشک ما هدیهی ناقابل ماست
خانهی سوختهی تو دل ماست
چاهها آه گذشت از سرشان
نخلها ریخته برگ و برشان
شب به سوز تو بَرَد رشک، علی
سفرهها پُر شده از اشک، علی
ای سحر مست صدای پایت!
سفرهها منتظرِ خرمایت
سرخی یاس تو ما را کشته
اشک عبّاس تو ما را کشته
ای غمت گشته هم آغوش حسین!
چوب تابوت تو بر دوش حسین
عاشقانِ شب خود را دریاب
یا علی! زینب خود را دریاب
زنده شد خاطرهی همسر تو
دفن شد در دل شب پیکر تو
شب روی شانه تو را میبردند
چه غریبانه تو را میبردند
گر چه دفن تو نهان از همه بود
آنکه میبُرد تو را، فاطمه بود
ای حسین و حسنت دنبالت!
محسنت آمده استقبالت
تیغ قاتل که جبین تو شکست
کمر امّ بنین تو شکست
خیز و چشم ترِ عبّاس ببین
گریهی مادر عبّاس ببین
✍ #غلامرضا_سازگار
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
به مسجد میرود معنا کند روح عبادت را
به مسجد میبرد با خود علی امشب شهادت را
مگر اینبار در بستر بخوابد ساعتی آرام
که سوزاندهست عمری در فراقش خواب راحت را
برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد
ندیدم هیچجا از تیغ، تا این حد سماجت را
چنان آغوش واکردهست رفتن را که تا امروز
میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را
سحر، در کمتر از یک لحظه ارکانِ هُدی لرزید
مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را؟
رها شد نغمهی «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه» در عالم
علی میخواست دریابیم معنای سعادت را
✍ #محسن_ناصحی
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حُر و زهیر و عابس و اَسلم بسازد
باید مفاتیح الجنانِ "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دستِ کم بسازد
یارب! به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بندهات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر همنوعم بکوشم
عزمی بده آمادهی ایثار باشم
وقت ضرورت، راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی، کنم تقدیم حضرت
هرکس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست
جزءِ مجاهدهای در راه خدایم
سجادهام حکم کفن دارد برایم
بر نفْس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهرها در پیش داریم
رمز بقا قطعاً به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش میکند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
::
درس دبستان امیرالمؤمنین است
گوشم به فرمان امیرالمؤمنین است
نص اشداءُ علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمؤمنین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمؤمنین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمؤمنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمؤمنین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمؤمنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمؤمنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمؤمنین است
با دست او حق سفرهاش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمؤمنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمؤمنین است
::
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز میبارد برایش
مرغ دلم پر میزند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
میریزد از غمهای خود در جان دختر
وقتی که بابا میشود مهمان دختر
از غصه دیوارِ دلِ دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
آماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش، از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا اُم کلثوم
باید بخواند روضهها را اُم کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایهی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه، از حرم رفت..
✍ #علیرضا_خاکساری
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
(گریز به کربلا)
پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند
پسر را در حصیری غرق خون و بی سر آوردند
علی را کوفیان کشتند در محراب و بعد از آن
برای کشتن فرزند او، صد لشگر آوردند
اگر خورشید را شق القمر کردند در کوفه
همان شق القمر را کربلا بر اکبر آوردند
تمام دشت از خون ابوالفضل علی پُر شد
ز بس باران تیر کینه بر آن پیکر آوردند
ز فولادی که شد شمشیر و بر فرق علی آمد
به دست حرمله تیری برای اصغر آوردند
چقدر این کوفیان پستند کز بعد حسین او
ز گوش کودکانش گوشوارهها در آوردند
«وفایی!» چون که خطبه خوانی زینب به گوش آمد
همه در کوفه میگفتند گویا حیدر آوردند
✍ #سید_هاشم_وفایی
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
ای چراغ سحر خسته دلان!
ای دعای دل بشکسته دلان!
ماهِ تابیده به هر ویرانه!
آشنا با همه، خود بیگانه!
مونس و همدم دیرینه ی ما!
چاهِ آهِ سحرت سینهی ما!
داستان غم تو، فوق غم است
نام مظلوم برای تو کم است
بشریّت سویت آورده رجا
تو کجا وسعت! تاریخ کجا!
مسجد از شوق نمازت مدهوش
کوفه از بانگ اذانت به خروش
شعله بر سوزِ دلت باد زده
سجده از داغ تو فریاد زده
خونِ جاری شده بر صورت تو
تا قیامت سند غربت تو
خصم از فرق تو قرآن وا کرد
شبِ احیای تو را احیا کرد
تا شود زخمِ فراقت چاره
خون زد از فرق سرت فوّاره
خاک با خون جبین تو سرشت
خونِ پاکِ تو به محراب نوشت
که علی گشت دگر آسوده
لیک با تیغِ به زهر آلوده
ای کرامت همه پاینده به تو!
قاتلت گشته پناهنده به تو
ای علی جان! تو بگو کاسهی شیر
بوده کی پاسخ زخم شمشیر
ای به خون خفته! بگو یارت کو
مالک اشتر و عمّارت کو؟
باغبان! بود و نبود تو چه شد؟
غنچه و یاس کبود تو چه شد؟
ای دو عالم حرمِ ماتم تو!
تا صف حشر نثار غم تو
اشک ما هدیهی ناقابل ماست
خانهی سوختهی تو دل ماست
چاهها آه گذشت از سرشان
نخلها ریخته برگ و برشان
شب به سوز تو بَرَد رشک، علی
سفرهها پُر شده از اشک، علی
ای سحر مست صدای پایت!
سفرهها منتظرِ خرمایت
سرخی یاس تو ما را کشته
اشک عبّاس تو ما را کشته
ای غمت گشته هم آغوش حسین!
چوب تابوت تو بر دوش حسین
عاشقانِ شب خود را دریاب
یا علی! زینب خود را دریاب
زنده شد خاطرهی همسر تو
دفن شد در دل شب پیکر تو
شب روی شانه تو را میبردند
چه غریبانه تو را میبردند
گر چه دفن تو نهان از همه بود
آنکه میبُرد تو را، فاطمه بود
ای حسین و حسنت دنبالت!
محسنت آمده استقبالت
تیغ قاتل که جبین تو شکست
کمر امّ بنین تو شکست
خیز و چشم ترِ عبّاس ببین
گریهی مادر عبّاس ببین
✍ #غلامرضا_سازگار
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf