#مناجات_با_خدا
در کوی تو رنجِ ره نیاید به حساب
جرم من رو سِیَه نیاید به حساب
سوگند به عفوت که گناهِ ثقلین
پیش کرمت گنه نیاید به حساب
✍ #غلامرضا_سازگار
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
ای چراغ سحر خسته دلان!
ای دعای دل بشکسته دلان!
ماهِ تابیده به هر ویرانه!
آشنا با همه، خود بیگانه!
مونس و همدم دیرینه ی ما!
چاهِ آهِ سحرت سینهی ما!
داستان غم تو، فوق غم است
نام مظلوم برای تو کم است
بشریّت سویت آورده رجا
تو کجا وسعت! تاریخ کجا!
مسجد از شوق نمازت مدهوش
کوفه از بانگ اذانت به خروش
شعله بر سوزِ دلت باد زده
سجده از داغ تو فریاد زده
خونِ جاری شده بر صورت تو
تا قیامت سند غربت تو
خصم از فرق تو قرآن وا کرد
شبِ احیای تو را احیا کرد
تا شود زخمِ فراقت چاره
خون زد از فرق سرت فوّاره
خاک با خون جبین تو سرشت
خونِ پاکِ تو به محراب نوشت
که علی گشت دگر آسوده
لیک با تیغِ به زهر آلوده
ای کرامت همه پاینده به تو!
قاتلت گشته پناهنده به تو
ای علی جان! تو بگو کاسهی شیر
بوده کی پاسخ زخم شمشیر
ای به خون خفته! بگو یارت کو
مالک اشتر و عمّارت کو؟
باغبان! بود و نبود تو چه شد؟
غنچه و یاس کبود تو چه شد؟
ای دو عالم حرمِ ماتم تو!
تا صف حشر نثار غم تو
اشک ما هدیهی ناقابل ماست
خانهی سوختهی تو دل ماست
چاهها آه گذشت از سرشان
نخلها ریخته برگ و برشان
شب به سوز تو بَرَد رشک، علی
سفرهها پُر شده از اشک، علی
ای سحر مست صدای پایت!
سفرهها منتظرِ خرمایت
سرخی یاس تو ما را کشته
اشک عبّاس تو ما را کشته
ای غمت گشته هم آغوش حسین!
چوب تابوت تو بر دوش حسین
عاشقانِ شب خود را دریاب
یا علی! زینب خود را دریاب
زنده شد خاطرهی همسر تو
دفن شد در دل شب پیکر تو
شب روی شانه تو را میبردند
چه غریبانه تو را میبردند
گر چه دفن تو نهان از همه بود
آنکه میبُرد تو را، فاطمه بود
ای حسین و حسنت دنبالت!
محسنت آمده استقبالت
تیغ قاتل که جبین تو شکست
کمر امّ بنین تو شکست
خیز و چشم ترِ عبّاس ببین
گریهی مادر عبّاس ببین
✍ #غلامرضا_سازگار
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
ای چراغ سحر خسته دلان!
ای دعای دل بشکسته دلان!
ماهِ تابیده به هر ویرانه!
آشنا با همه، خود بیگانه!
مونس و همدم دیرینه ی ما!
چاهِ آهِ سحرت سینهی ما!
داستان غم تو، فوق غم است
نام مظلوم برای تو کم است
بشریّت سویت آورده رجا
تو کجا وسعت! تاریخ کجا!
مسجد از شوق نمازت مدهوش
کوفه از بانگ اذانت به خروش
شعله بر سوزِ دلت باد زده
سجده از داغ تو فریاد زده
خونِ جاری شده بر صورت تو
تا قیامت سند غربت تو
خصم از فرق تو قرآن وا کرد
شبِ احیای تو را احیا کرد
تا شود زخمِ فراقت چاره
خون زد از فرق سرت فوّاره
خاک با خون جبین تو سرشت
خونِ پاکِ تو به محراب نوشت
که علی گشت دگر آسوده
لیک با تیغِ به زهر آلوده
ای کرامت همه پاینده به تو!
قاتلت گشته پناهنده به تو
ای علی جان! تو بگو کاسهی شیر
بوده کی پاسخ زخم شمشیر
ای به خون خفته! بگو یارت کو
مالک اشتر و عمّارت کو؟
باغبان! بود و نبود تو چه شد؟
غنچه و یاس کبود تو چه شد؟
ای دو عالم حرمِ ماتم تو!
تا صف حشر نثار غم تو
اشک ما هدیهی ناقابل ماست
خانهی سوختهی تو دل ماست
چاهها آه گذشت از سرشان
نخلها ریخته برگ و برشان
شب به سوز تو بَرَد رشک، علی
سفرهها پُر شده از اشک، علی
ای سحر مست صدای پایت!
سفرهها منتظرِ خرمایت
سرخی یاس تو ما را کشته
اشک عبّاس تو ما را کشته
ای غمت گشته هم آغوش حسین!
چوب تابوت تو بر دوش حسین
عاشقانِ شب خود را دریاب
یا علی! زینب خود را دریاب
زنده شد خاطرهی همسر تو
دفن شد در دل شب پیکر تو
شب روی شانه تو را میبردند
چه غریبانه تو را میبردند
گر چه دفن تو نهان از همه بود
آنکه میبُرد تو را، فاطمه بود
ای حسین و حسنت دنبالت!
محسنت آمده استقبالت
تیغ قاتل که جبین تو شکست
کمر امّ بنین تو شکست
خیز و چشم ترِ عبّاس ببین
گریهی مادر عبّاس ببین
✍ #غلامرضا_سازگار
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ای پیر خِرَد طفل دبستان کمالت
ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت
دیدار الهی به تماشای جمالت
خلق دو جهان تشنهی دریای زلالت
وجهالَّهی و نیست نه پایان، نه زوالت
وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار
ای گشته صداقت همه جا دور سر تو
روییده گل معرفت از خاک در تو
شب منتظر زمزمههای سحر تو
وحی است سراسر سخن چون گهر تو
عالم چو کف دست به پیش نظر تو
ای چشـم خـدای اَحَـدِ قــادر دادار
تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره
گفتار حکیمانهات افزون ز شماره
هر روز... نه! هر لحظه بُوَد بر تو هزاره
علم تو روانبخش کمال است هماره
دو مطلع الانوار تو حُمران و زُراره
یک جابر حیّان تو و آن همه آثار
در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟
با نور تو بر مهر دلآرا چه نیاز است؟
با قطرهی جود تو به دریا چه نیاز است؟
با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟
با درس تو بر علم دو دنیا چه نیاز است؟
ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار
ای کرسی درس تو تجلای قیامت
آویزهی گوش همه تا حشر، کلامت
نوشیده همه کوثر توحید ز جامت
در ملک خدا وحی خداوند، پیامت
بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت
گویی سخن اوست همه تیغ شرربار
جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست
در ملک خدا نور به جز نور شما نیست
جز خط شما، مشی شما، مذهب ما نیست
این است و جز این نیست، درست است و خطا نیست
درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست
آن نهضت پاینده از این درس دهد بار
::
تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت
هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت
بیداد عدو نیمهشب تار، تو را کشت
گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت
بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت
هر روز از او شد به تن و جان تو آزار
گه بُرد سوی قتلگهت پای پیاده
گه لب به جسارت به حضور تو گشاده
گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده
با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده
او بر روی تخت و تو سر پای ستاده
حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار
ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت
صد قافله دل آمده زوّار بقیعت
مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت
هرچند که ویران شده آثار بقیعت
باشد که شبی در پی دیدار بقیعت
«میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار
✍ #غلامرضا_سازگار
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf
🏴 بهمناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب)
#حضرت_ابوطالب_ع_مدح
يگانه حامي قرآن و پيغمبر ابوطالب
به ايمانت سلام از خالق داور ابوطالب
سلامالله بر اخلاص و صدق و دين و توحيدت
كه ايمانت بود از كوه سنگينتر ابوطالب
تو آن درياي نور استي كه پروردي به دامانت
همانند اميرالمؤمنين گوهر ابوطالب
سزد خاك رهت را توتياي ديده گردانم
كه عمّ المصطفايي و ابوالحيدر ابوطالب
عجب نَبوَد شفاعت گر كشد ناز تو را فردا
چو آيي با علي در عرصهی محشر ابوطالب
تو در امواج سختي يار گرديدي محمد را
تو بودي مصطفي را بهترين ياور ابوطالب
رسولالله خُرسندت، وليالله فرزندت
عروست حضرت صديقهی اطهر ابوطالب
كيم من تا كنم وصف تو را اي حامي احمد
تو را بايد خدا گردد ثنا گستر ابوطالب
وفات تو است عام الحزنِ شخص اول خلقت
ز بس بودي گرامي نزد پيغمبر ابوطالب
به غير از تو كه چون جان، پرورش دادي محمد را
نگردد كس در اين عالم علي پرور ابوطالب
سرم خاك كف پايت كه در ياري پيغمبر
ز ياران بودي اي پاكيزه طينت سر ابوطالب
تو از قرآن و از اسلام و از پيغمبر اكرم
حمايت كردهاي تا لحظهی آخر ابوطالب
نه تنها خود، كه شد يار محمد چار فرزندت
عقيل و طالب و مولا علي، جعفر، ابوطالب
سزد كافرترم خوانند از هر كافري فردا
نخوانم دشمنانت را اگر كافر ابوطالب
رسولالله دشمن شاد شد با رفتنت آري
غمت زد بر دل ختم رسل آذر ابوطالب
تو تا رفتي علي گرد يتيمي ماند بر رويش
ز جا خيز و بگير او را چو جان در بر ابوطالب
تو گويي جان برون شد از تن اصحاب پيغمبر
كه بودي جمله را چون روح در پيكر ابوطالب
اگر چه نيست قبرت را رواق و قبّه و صحني
مزارت شهر دل ها راست روشنگر ابوطالب
عجب ني گر محمد در كنار تربت پاكت
فشاند اشك ماتم از دو چشمتر ابوطالب
سزد در سوز هجرانت بسوزد آن چنان «ميثم»
كه سوزد در عزايت صفحه و دفتر ابوطالب
✍ #غلامرضا_سازگار
🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷
@k_madahan_esf