🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#قسمت_دوم
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
رسیدیم جای ضریح
پشت پنجره فولاد همه برامدعا میکردن
میگفت یکدفعه دیدم یک پسری مزاحم دختری شده
هی دوست داشتم پاشم بزنمش ٬ هی عصبانیتم رو میخوردم
ولی هی با صورتم عصبانیتم روبهش نشونمیدادم
نمفهمید 😡
میگفت منم به رفقام گفتم اماده باشید من پاشدم دوییدم شما هم فرار کنید...
میگفت یکدفعه دیدم پسره بازم مزاحم دختره شد
بلند شدم
زدم تو گوشش
و فرارررررررررر
دوستامم دنبالم ...
مردم فکر کرده بودن شفا گرفتم ☺️☺️
اونها هم دنبالم منو بگیرن و تبرک کنن
خخخخخخخخ😂😂😂😂
ما همفرار تا ازحرم رفتیم بیرون
خیلی خیلی جوک و شوخ طبع بود
اره رفیق شهدا خشک نبودند
اخمو نبودند
خاص نبودند
عین من و تو بودن
ولی به وقتش
اون چیزهایی که یاد گرفته بودند رو پس دادن
انبار نکردن و تقیه و این حرفا که من بمونم بقای اسلام رو تضمین کنم و این بهانه هایی که خیلیهامون میاریم تا از مسیولیت فرار کنیم
#شهید_مصطفی_صدرزاده میگفت:
یه روز یا حسن تو حلب داشتیم با موتور میرفتیم
هی دیدم حسن پایین رو نگاه میکنه
هی یهش گفتم جلوت رو ببین
یازم حسن سرش پایینه رو موتور
عصبانی شدم بهش گفتم سرتو بالا بگیر تصادف میکنیم
حسن گفت:
نمیبینی خانمهایی بی حجاب هستن!
🌺🍃🌺🍃
ادامه دارد .......
✅اگه خوشت اومد برای دوستت بفرست✅
══🍃🌸🍃🌸🍃══
دختران مشکـــ @ka_meshkat ـــات
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
💕پنج شنبه های شهدایی💕
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
قسمت 2⃣
رسیدیم نزدیک ضریح
پشت پنجره فولاد همه برام دعا میکردن😂
میگفت یکدفعه دیدم یک پسری مزاحم دختری شده 🤨😳
هی دوست داشتم پاشم بزنمش٬ هی عصبانیتم رو میخوردم
ولی هی با صورتم عصبانیتم روبهش نشون میدادم🤨🤨🤨🤨🤨
نمی فهمید 😡
میگفت منم به رفقام گفتم آماده باشید
من پاشدم دوییدم شما هم فرار کنید...
میگفت یکدفعه دیدم پسره بازم مزاحم دختره شد
بلند شدم
زدم تو گوشش
و فراااااااااااار
دوستامم دنبالم ...
مردم فکر کرده بودن شفا گرفتم ☺️☺️
اونها هم دنبالم منو بگیرن و تبرک کنن
خخخخخخخخ😂😂😂😂
ما هم فرار تا از حرم رفتیم بیرون
😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
خیلی خیلی جوک و شوخ طبع بود
اره شهدا خشک نبودند
اخمو نبودند
خاص نبودند
عین من و تو بودن
ولی به وقتش
اون چیزهایی که یاد گرفته بودند رو پس دادن
انبار نکردن و تقیه و این حرفا که من بمونم بقای اسلام رو تضمین کنم و این بهانه هایی که خیلیهامون میاریم تا از مسیولیت فرار کنیم
#شهید_مصطفی_صدرزاده میگفت:
یه روز با حسن تو حلب داشتیم با موتور میرفتیم
هی دیدم حسن پایین رو نگاه میکنه
هی بهش گفتم جلوت رو ببین
یازم حسن سرش پایینه رو موتور
عصبانی شدم بهش گفتم سرتو بالا بگیر تصادف میکنیم😳🤨
حسن گفت:
نمیبینی خانمهایی بی حجاب هستن!
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#شهید
#مدافع_حرم
#الگوی_آسمانیم
#دختران_مشکات
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
@ka_meshkat
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
#شهید_تاسوعا
یاد #شهید_مصطفی_صدرزاده بخیر...
میگفت: "تاسوعا پیش عباسم..."
و چه زیبا تاسوعا خود را به عباس (ع) رساند...
پنجمین سالگرد شهادت شهید مصطفی صدرزاده هست...